روایت دیگر
جادهها و چاپارخانههادر دوران هخامنشیان
مولفان قدیم یکسره مبهوت و مسحور گستردگی سرزمین امپراتوری هخامنشی بودهاند. داریوش بزرگ برای اداره بهتر کشور و سهولت در امر نظارت بر قلمرو پهناوری که به وجود آورده بود. وسعتی که تا آن زمان هیچ امپراتوری به آن دست نیافته بود. - به فکر به کارگیری شیوهای جدید از سازماندهی و وضع قوانین و مقررات و همچنینایجاد تسهیلات افتاد و به دستور داریوش کبیر در سراسر شاهنشاهی جادههای بسیاری ساخته شد. نخستین اقدام لازم، ایجاد تسهیلات ارتباطی بود، به دستور داریوش برای آگاهی و اطلاع وی از جدیدترین رخدادها در سراسر قلمرو جادههایی ساخته شد که شوش را به سارد و بابل را به شوش متصل مینمود.
مولفان قدیم یکسره مبهوت و مسحور گستردگی سرزمین امپراتوری هخامنشی بودهاند. داریوش بزرگ برای اداره بهتر کشور و سهولت در امر نظارت بر قلمرو پهناوری که به وجود آورده بود. وسعتی که تا آن زمان هیچ امپراتوری به آن دست نیافته بود. - به فکر به کارگیری شیوهای جدید از سازماندهی و وضع قوانین و مقررات و همچنینایجاد تسهیلات افتاد و به دستور داریوش کبیر در سراسر شاهنشاهی جادههای بسیاری ساخته شد.نخستین اقدام لازم، ایجاد تسهیلات ارتباطی بود، به دستور داریوش برای آگاهی و اطلاع وی از جدیدترین رخدادها در سراسر قلمرو جادههایی ساخته شد که شوش را به سارد و بابل را به شوش متصل مینمود. همچنین از راهها و جادههایی که در این زمان ساخته شد. داریوش برای تسریع در امر لشگرکشی استفاده مینمود. که مهمترین آنها به راه شاهی معروف بود.به فاصله هر ۲۴ کیلومتر چاپارخانهای ساختند که دراین چاپارخانهها همیشه اسبهای تازه نفس آماده بودند. پیکهای دولتی با رسیدن بهاین چاپارخانهها اسبهای خود را عوض میکردند و با اسبی تازه نفس با سرعت به راه خود ادامه میدادند یا اینکه پیغام یا نامه به چاپار دیگری داده میشد. به همین صورتاین کار ادامه مییافت. تا نامه به مقصد میرسید.هرودوت از خوبی راه و اسباب آسایشی که در میهمانخانهها برای مسافرین مهیا بوده بسیار تمجید کرده و نظم و ترتیب آن را ستوده است لیکن درباره انشعابهای منطقهای نظام راهداری هخامنشی توصیف هرودوت بسیار ناقص است یا لااقل در گزارشی که داده است افق جغرافیایی او از سمت شرق فقط محدود به شوش و بابل بوده است و ظاهرا هیچ اطلاعی از جادههایی که به پارس میرسیدهاند و به طریق اولی از راههایی که از فلاتایران و آسیای مرکزی عبور میکردهاند نداشته است. لوحهای پرسپولیس ازاین اعتبار برخوردارند که حتی اگر هنوز مجموعه اطلاعات مضبوط در آنها منتشر نشده است باز هم یک دیدگاه کلی از مرکز امپراتوری به ما میدهند. در این لوحها علاوه بر راه ارتباطی شوش به پرسپولیس که به دفعات مورد اشاره قرار گرفته راه باختریش ( ۹ یا ۱۰ بار ) هند ( ۷ بار ) هرخواتیش و قندهار ( ۱۱بار ) اریه (۴ بار ) سگارتیه ( ۲بار ) ماد ( یک بار ) بابل ( ۱ یا ۲ بار ) مصر( یک بار ) و سارد ( ۳ بار ) تکرار شدهاند. بهاین ترتیب معلوم میشود که سراسر خاک امپراتوری زیر پوشش جادهها بوده است و بااین توصیف مشخص است که جاده شاهی سارد به شوش را باید فقط به منزله جادهای در میان راهها و جادههای دیگر شمرد.همچنین از سارد پایتخت لیدی تا شوش پایتخت هخامنشی در کنار راه شاهی یکصد و یازده کاروانسرا ساخته شده بود. مسیر راه شاهی از سارد تا شوش نکته جالب در جاده سازی در ایران هخامنشی دراین است که جاده را سنگفرش کرده و روی آن را قیر میپاشیدند، زیرا در خوزستان نفت خام و قیر بهدست میآمد. این راه از نقاط مسکون و امن میگذرد و همه جا در طول راه ایستگاههای شاهی (کاروانسراهای عالی) ساخته شده است. از لیدی (آناتولی غربی امروز) و «فریگیه» (قسمت داخلی آسیای صغیر) در طول نودوچهار فرسنگ و نیم، بیست کاروانسرا وجود دارد. مسیراین شاهراه از کنار رود هالیس (ایالت شرقی آسیای صغیر) و از آنجا به مرز «کیلی کیدر »(رشته کوه تروس) صدو چهار فرسنگ راه بود که در طول آن ۲۸ کاروانسرا ساخته شده بود. این راه از دامنه کوه تروس به «اربل» و از آن جا به «رود زاب» و از زاب به «تنگ ملاوی» میرسید و پس از گذشتن از روی «پل دختر» به شوش منتهی میگردید. راه شاهی از شوش به «رامهرمز» و سپس پس از گذشتن از «پل مورد» به پاسارگاد و تخت جمشید منتهی میگردید.همچنین از سارد پایتخت لیدی تا شوش پایتخت هخامنشی در کنار راه شاهی یکصد و یازده کاروانسرا ساخته شده بود. پیکهای سریعالسیر که در هر منزل اسبهای خود را عوض میکردند فاصله شوش تا سارد را در ده روز میپیمودند. اسبهای پیکها برای آنکه سم اسب سائیده نشود، چون نعل آهنی هنوز درست نشده بود، اختراع کفشکی برای چارپایان بارکش و چاپار به منظور حمایت از سم آنها ایجاد شد. ایرانیان پل ساز پلسازی از قدیم مورد توجهایرانیان بوده است و از زمان هخامنشیان پلهای بزرگی درایران ساخته شده است که هماکنون بقایای آن در استان خوزستان موجود است. این پلها و بندها به نبوغ و مهارت نیاکان ما اشاره دارد که چطور توانستهاند افساراین رودخانه پرخروش را در دست بگیرند. این موضوع در استان خوزستان که لازم است سطح خاک را با آب رودخانه آبیاری کنند بسیار حائز اهمیت است. سطح آب رودخانه کارون پایینتر از زمینهای اطراف است و فناوری امروزی میگوید که برای بالا آوردن آب باید آن را پمپ کرد. اما در آن زمان که پمپی در کار نبودایرانیان «بند» و «پل بند» را ابداع کردند تا بتوانند آب رودخانه را بالا بیاورند. بند را در رودخانه عمود بر جهت حرکت آب میساختند و بهاین ترتیب جلوی عبور آب را میگرفتند آنوقت آب پشت آن ذخیره میشد و سطح آن به تدریج بالا میآمد. دراین زمان آب که از بند عبور میکرد، کانالها و جویبارهایی آب را به زمینهای اطراف هدایت میکردند. نکته جالب این سازهها چندمنظوره بودن آنها است. هم مقسم آب و هم پل بودند و هماینکه آب شرب را تامین میکردند و عمل سد را نیز انجام میدادهاند. طاهره رشیدی
ارسال نظر