زادروز ماکیاولی

گروه تاریخ‌اقتصاد- از نیکولو ماکیاولی به‌عنوان سیاستمدار و متفکر بدون اخلاق نام برده می‌شود. او در سوم ماه مه ‌سال ۱۴۶۹ در فلورانس به دنیا آمد. وی که نخست از هواداران مردم سالاری و محدود بودن قدرت رییس کشور بود و به همین سبب هم به دستگاه حکومت راه یافته بود بعدا طرفدار قدرت مطلقه رییس کشور شد و عقاید خود را در این زمینه در کتاب «شاهزاده» شرح داده است که کار تالیف آن در سال ۱۵۱۳ پایان یافت. ماکیاولی در فصل ۱۵ این تالیف (زیرعنوان «هدف و وسیله»)، سیاست را از اخلاق جدا ساخته و نیل به هدف را اصالت کار «حکمران» دانسته، نه راه‌های وصول به آن را ؛ حتی اگر این راه‌ها تقلب، دروغ، دغلکاری و خشونت باشد. به عبارت دیگر «نتیجه، وسیله را توجیه می‌کند». با وجود این، ماکیاولی به حاکم مطلقه گوشزد کرده است که نباید کاری کند که مردم از دولت او متنفر بشوند که تنفر عمومی، آغاز پایان کار هر حکومت است و با تاکید گفته است که «ترس و اطاعت» جدا از «تنفر» هستند. فرزند از پدرش می‌ترسد، ولی از او متنفر نیست. او بر این باور است که رجل سیاسی باید کاملا واقع‌بین و مادی و جدی باشد، آنگونه سخت‌گیر باشد که اگر تکالیف دینی، اخلاقی و احساسات سد راه او شود؛ از آنها صرف‌نظر کند و هدفی جز رسیدن به مقصود نداشته باشد.

گفته می‌شود «ماکیاولی» در زمانه‌ای می‌زیسته که شخصیت‌های دروغگو، فریب‌کار و بی‌رحم، اوضاع را در کنترل خود داشتند و به‌تبع، جامعه‌ گرایش شدیدی به نیرنگ، جعل شخصیت واقعی، نقش بازی‌کردن و مطابق میل دیگران رفتار کردن برای رسیدن به مقصود پیدا کرده بود. به این‌ترتیب، نظریه‌ او، روایتی ناخوشایند از اوضاع نابسامان روانی و اجتماعی مردم زمان خود بود و‌ افرادی که طبق مشی‌ «ماکیاولی» رفتار کنند، با عنوان شخصیت «ماکیاولی» شناخته می‌شوند.

در میان انواع تیپ‌های شخصیتی، شخصیت «ماکیاولی» ازجمله رویکردهای منفی به‌شمار می‌رود. برای تبیین علت‌های پدید آمدن چنین تیپ‌هایی، تحقیقات زیادی صورت نگرفته است، اما در حالت کلی می‌توان به دو عامل محیط و ژنتیک اشاره کرد از ویژگی‌های شخصیت ماکیاولی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

‌- جاه‌طلبی: این‌قبیل تیپ‌ها، جز رسیدن به امیال و آرزوهای خود، به هیچ‌چیز دیگری فکر نمی‌کنند. همیشه بهترین را برای خود می‌خواهند و مدام به‌دنبال جاه، مقام و عظمت هستند.

‌- تفرقه‌افکنی: خط‌مشی این قبیل افراد، مطابق ضرب‌المثل «تفرقه بینداز و حکومت کن» است. اگر در رأس اداره یا سازمانی باشند یا سرپرستی مکان و افرادی را برعهده داشته باشند، سعی‌می‌کنند با اختلاف‌افکنی میان افراد و به‌کارگیری سیستم پلیسی، اوضاع را در کنترل خود بگیرند.

‌- دورویی: رفتار دوگانه دارند؛ د‌ر مقام حرف و نظر، به‌گونه‌ای ظاهر می‌شوند و در مقام عمل، به‌گونه‌ای دیگر. در ظاهر، یک جور خود را نشان‌می‌دهند و در پشت صحنه به‌گونه‌ای نامتعارف عمل می‌کنند. خود را خیرخواه، مثبت‌،‌ خاکی، مردمی و دموکراتیک نشان‌می‌دهند؛ اما در نهان، ‌خلاف آن عمل می‌کنند به‌گونه‌ای که درباره‌ آنان گفته می‌شود: «از پشت خنجر می‌زنند.»

‌- دروغگویی: دروغ برای آنان به‌مثابه یک مکانیزم دفاعی در برابر دنیای بیرون است. از نظر آنان، تنها از راه دروغگویی است که می‌توان به مقصود خود رسید. آنان در به‌کارگیری دروغ، چنان حرفه‌ای عمل می‌کنند که از نظر دیگران، صداقت جلوه می‌کند.

‌- تخریب‌گری: این قبیل افراد، بالقوه تخریب‌گر هستند و همیشه سعی‌‌‌‌دارند شرایط و اوضاع را به ضرر دیگران سم‌پاشی کنند. درواقع یک موضع «برد- باخت» در پیش می‌گیرند؛ برد برای خودشان و باخت برای دیگران.

‌- به‌ بردگی گرفتن دیگران: به دیگران تا اندازه‌ای پر و بال و اجازه پیشرفت می‌دهند که در خدمت‌شان باشند و در درجه‌ای پایین‌تر قراربگیرند و اگر زمانی برسد که دیگران،‌ هم‌سطح یا بالاتر از آنان قرارگیرند، از هر طریق ممکن، برای از میان برداشتن‌شان اقدام می‌کنند.

‌- معادله‌ آقا و برده: به نظر آنان، افراد ضعیف و بی‌پشتوانه، حق اظهارنظر یا ابراز وجود ندارند، بلکه تنها افرادی که از حیث ثروت، قدرت و شهرت در سطح بالا هستند، قابل احترام‌اند.

‌- تحمیق دیگران: همیشه دیگران را موجوداتی احمق و بی‌شعور قلمداد می‌کنند و خود را بالاتر و با‌فرهنگ‌تر از همگان می‌دانند و یک‌نوع احساس برتری کاذب نسبت به دیگران دارند.

‌- خشم نرم: افرادی خشمگین و کینه‌جو هستند، اما در ظاهر نشان نمی‌دهند؛ شاید به آنان گفته شود که با پنبه سر می‌برند. صفت ماکیاولی در زبان‌های اروپایی مترادف شیطان است و صورت اسمی آن ماکیاولیسم به بهترین معنی، بی‌اعتنایی به اصول اخلاقی در امور سیاسی را می‌رساند. حتی به نظر جمعی، اصطلاح

old nick که در انگلیس عامیانه به معنای شیطان می‌آید، از نام او گرفته شده است. سبب این همه بدنامی را بی گمان در کتاب شهریار باید جست که مهم‌ترین اثر ماکیاولی به شمار آمده است. این کتاب از طرف ماکیاولی به یکی از اعضای خاندان مدیجی به نام ژولین (گیلیانو) برادر پاپ لئون دهم اهدا شد، ولی در زمان خود ماکیاولی انتشار نیافت، بلکه پس از مرگ او به چاپ رسید و در ظرف پنج سال پس از تاریخ انتشار بیست و پنج بار منتشر شد. او با نگارش کتاب شهریار فقط می‌خواست که به این ترتیب در دل فرمانروایان فلورانس راهی پیدا کند، اما این کتاب یکی از مساله‌برانگیزترین کتاب‌های سیاسی و حوزه قدرت طی قرون گذشته بوده است.

زادروز ماکیاولی