زنان واقف عصر صفویه

گروه تاریخ اقتصاد- یک استادیار رشته تاریخ دانشگاه الزهرا در تحقیقی با نام «زنان واقف در پایتخت صفوی» به موضوع اموال وقفی زنان عصر صفویه پرداخته است. بنا به این تحقیق از میان ۱۷ مورد که از سوی زنان وقف شده است، ۶ مورد وقف مدرسه، ۳ مورد وقف بر اولاد، ۵ مورد وقف بر امامان و امامزادگان و ۳ مورد وقف بر اشخاص (مانند غلامان و کنیزان و نیازمندان) بوده است. از ۵۹ وقف نامه‌ای که از سده آخر حکومت صفویان در اصفهان پایتخت مذهبی این دولت در اداره کل اوقاف این شهر بر جای مانده است تعداد ۱۷ وقف نامه به شاهدخت‌ها، زنان درباری و قشر مرفه آن دوران تعلق دارد.

این اسناد که حکایت از مشارکت زنان در امور خیریه در زمان صفوی می‌کند، یک سوم از کل موقوفات آن دوران را در بر می‌گیرد.

به دلیل فقر منابع تاریخی، از میزان و چگونگی فعالیت زنان در امور اجتماعی آن دوران سندی در دست نیست. با این همه روشن است که آنها در اداره امور جامعه، خواه پنهان و خواه آشکار دستی داشته و اعمال نفوذ می‌کردند.

از آنجا که در اسلام، زنان صاحب و مالک دارایی خود هستند گروهی از آنها به ویژه زنان اشراف که از ثروت زیادی برخوردار بودند به وقف اموال خود می‌پرداخته‌اند. درباره انگیزه‌های آنها نمی‌توان به شکلی صریح اظهار نظر کرد؛ اما به نظر می‌رسد نیت های متفاوتی حد فاصل دو سوی طیف کسب ثواب اخروی تا اعتبار دنیوی مد نظر این زنان بوده است. اولین وقف نامه به دست آمده از زنان به تاریخ ۱۰۴۹ هجری قمری بر می‌گردد ولی جالب توجه‌ترین بخش موقوفات، مربوط به مدارس وقفی شهر اصفهان است.

در جدولی که «ماساشی هانه دا» پژوهشگر ژاپنی درباره وقفیات این دوره تهیه کرده نام ۲۵ مدرسه ذکر شده است که بانی چهار مدرسه از آن میان زنان هستند. این مدارس به ترتیب زمان وقف عبارتند از «مدرسه جده کوچک»، «مدرسه جده بزرگ»، «مدرسه نیم آورد» و «مدرسه مریم بیگم» که هنوز هم در اصفهان دایر هستند. با توجه به اینکه احداث، نگهداری و وقف مدرسه نیاز به هزینه بالایی دارد، نگاهی به نسب نامه این واقفان،‌ روشن می‌سازد که همگی از طبقه درباری و از رده شاهدخت‌ها بودند. به غیر از زینب بیگم همسر حکیم الملک اردستانی که خارج از طبقه فرادست جامعه بوده است. با این همه از یک سو توجه زنان به امر احداث مدرسه و از سوی دیگر اختیاری که در خرج اموال خود داشتند بسیار قابل توجه است.

زنان واقف با شروطی که برای مدرس و طلبه و چگونگی اداره مدرسه معین می‌کردند، علایق و نظرات خود را بر آن تحمیل می‌کردند و در واقع به لحاظ فکری بر اداره مدرسه اعمال نفوذ می‌کردند. برای نمونه واقف مدرسه «مریم بیگم» که عمه بزرگ شاه سلطان حسین نیز بود در وقف نامه حک شده بر سر در مدرسه آورده است: «و باید که کتاب های علوم و همیه، یعنی علوم شکوک و شبهات که به علوم عقلیه و حکمت مشهور و معروف است مثل شفا و اشارات و حکمت العین و شرح هدایت و امثال ذلک به شبهه دخول در مقدمات علوم دینی نخوانند.»وقف برای امامان و اماکن مقدسه موردی دیگر است که از دید زنان دوره صفوی پنهان نمانده است. «گوهر شاه بیگم» در سال ۱۰۷۱ نیمی از موقوفه خود را بر زائران و مجاوران امیرالمومنین و نیم دیگر را بر آستانه امام حسین ( ع) وقف کرده است. مادر «شاه سلیمان» نیز در سال ۱۰۷۹ هجری قمری در پی اجابت نذری برای بهبودی بیماری فرزندش، املاک خود را بر عتبات عالیات وقف کرده بود. وقف بر اولاد از دیگر موارد موقوفات بانوان اصفهان بوده است. تفاوت وقف بر اولاد با به میراث نهادن ملک یا بخشیدن آن به فرزند، آن است که به ملک و دارایی نوعی تقدس داده می‌شود که تا حدی می‌تواند آن را از دستبرد دیگران و حتی از مصادره دولت، مصون نگه دارد. نکته جالب این است که از سه مورد وقف در موقوفاتی که این زنان برای اولادان خود تخصیص داده‌اند، دو مورد وقف بر فرزندان دختر شده است؛ در حالی که بنا بر رسم آن دوران معمولا موقوفه «اولادی» مترادف با موقوفه «غلامی» بوده است که منظور از غلامان، پسران و اطفال ذکور بوده‌اند.

مدرسه مریم بیگم

این مدرسه در نزدیکی محله خواجوی اصفهان و در مجاورت چهارراه نقاشی به سوی بازارچه حسن آباد بنا شده است.مدرسه مذکور بنا به امر مریم بیگم دختر شاه صفی در سال ۱۱۱۵ ه.ق ساخته شده و وی آن را وقف کرده است. اکنون از این مدرسه فقط دو لوح سنگی مرمری که متمم وقفنامه آن است، باقی مانده است.