گاهشمار
عبور آمریکا از رکود اقتصادی در جنگ جهانی دوم
مترجم: فاطمه باباخانی- باور عمومی این است که جنگ موجب عقب ماندگی و رکود اقتصادی کشورها میشود؛ اما همانند بسیاری از موارد آنچه عموم به آن باور دارند، این ادعا واقعیت ندارد. بسیاری از کشورها در طول تاریخ از جنگ به عنوان ابزاری برای بسیج عمومی و رشد اقتصادی خود بهره میگیرند. نمونه این کشورها ایالات متحده در جنگ جهانی دوم است. آنچه میخوانید گزیدهای از یک مقاله در همین زمینه است.
جنگ جهانی دوم و رکود بزرگ اقتصادی دو رویداد مهم در اقتصاد قرن بیستم ایالات متحده است. تاثیر جنگ در این کشور گسترده و عمیق بود و به شکل قاطعی به رکود اقتصادی دهه ۱۹۳۰ پایان داد. دولت فدرال از جنگ به عنوان یک موقعیت اقتصادی که امکان میداد تا حدودی هزینه و مصرف را کنترل کند، بهره گرفت. صنعت آمریکا در این جنگ احیا شد و بسیاری از بخشهای آن به سمت تولید صنایع دفاعی حرکت کردند (برای مثال صنعت هوافضا، صنایع الکترونیکی) یا کاملا به آن وابسته شدند (مانند انرژی اتمی).
جنبش کارگری در این دوران حتی فراتر از دوران رکود بزرگ سازمان یافت. در این دوران افزایش قابل ملاحظهای در درآمد شخصی (اگر نه همیشه) و در کیفیت زندگی بسیاری از آمریکاییها به وجود آمد. به گونهای که بسیاری از آنها میترسیدند پس از جنگ به دوران رکود بازگردند. نهایتا باید گفت جنگ جهانی دوم گرچه به شدت به اقتصادهای بزرگ جهان آسیب زد؛ اما اقتصاد ایالات متحده از آن بهره بسیار برد و به کشوری با قدرت اقتصادی و سیاسی خیره کننده پس از سال ۱۹۴۵ و در دوران پس از جنگ تبدیل شد.
رکود بزرگ
جنگ جهانی دوم و تعارض کشورهای شرق و غرب، از رکود بزرگ اقتصادی سرچشمه گرفت. مسالهای که دولتها، اقتصادها و تمام ملتهای جهان را دچار بی ثباتی کرد. در آلمان برای مثال روی کار آمدن هیتلر و حزب نازی زمانی محقق شد که هیتلر وعده داد کشورش را از یک آلمان ضعیف به قدرت اقتصادی و نظامیای تبدیل کند که بتواند اروپا را تحت کنترل خود بگیرد. در آن زمان حتی اقتصادهای بزرگی نظیر بریتانیا و ایالات متحده نیز از این بحران تاثیر گرفته بودند. در آمریکا فرانکلین روزولت، رییسجمهور این کشور برنامهای هدفمند را برای بازسازی سرمایه داری و اقتصاد این کشور دنبال کرد.در فاصله سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۰ گرچه برنامههای روزولت اثرات رکود بزرگ را کاهش داده بود، اما بحران اقتصادی پایان نگرفته بود. در سال ۱۹۳۹ زمانی که جنگ جهانی دوم با حمله آلمان به لهستان آغاز شد، شاخصهای اقتصادی نشان میدهد که ایالات متحده هنوز عمیقا در بحران و رکود فرو رفته بود. بیکاری یکی از نتایج این وضعیت بود. در آمریکا سال های میانی ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۹ نرخ بیکاری به طور متوسط ۱۳/۳ درصد محاسبه شده بود. این در حالی است که در تابستان سال ۱۹۴۰ تنها حدود ۳/۵ میلیون آمریکایی بیکار برآورد شده بودند که این به مراتب کمتر از ۵/۱۱ میلیونی بود که در سال ۱۹۳۲ فاقد شغل به حساب میآمدند. با ارائه چنین آمارهایی به نظر میرسد که ایالات متحده به خوبی آماده جنگ بود.
جنگ در سالهای بین ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۱ در سراسر اروپا و آسیا گسترش یافت. رهبری دولت فدرال درآن زمان مهمترین پروژه ملی را آماده بودن برای جنگ و تقویت متحدان خاص این کشور نظیر بریتانیا از طریق تبدیل پایههای صنعتی آمریکا به تولید تسلیحات و تجهیزات جنگی به جای کالاهای غیرنظامی دنبال میکرد. تبدیل صنایع غیرنظامی به نظامی یک مبحث کلیدی در زندگی اقتصادی آمریکاییها در سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۲ بود. کمپانیها به طور گستردهای در برابر تبدیل شدن به صنایع نظامی مقاومت میکردند؛ زیرا نمیخواستند سهم خود در بازار مشتریان را در رقابت با تولیدکنندگانی که به این تبدیل مبادرت نکرده بودند، از دست دهند. در نتیجه «تبدیل» یک هدف بود که از سوی رهبران کارگری و دولتیها دنبال میشد. در سال ۱۹۴۰ والتر روتر یک عضو عالیرتبه در اتحادیه کارگری اتومبیل آمریکا جنبشی را برای هواداری از تبدیل برخی صنایع خودروسازی به صنعت هواپیما فراهم کرد. این طرح گرچه در ابتدا توسط مدیران صنعت خودرو و مقامات فدرال رد شد؛ اما به شکل موثری توجه عموم آمریکاییان را به آمادگی برای جنگ نشان میداد. صنعت خودرو در سال ۱۹۴۲ به سمت تولیدات جنگی رفت و در سال ۱۹۴۳ تولید هواپیما را آغاز کرد. از نگاه ناظران معاصر تمام صنایع در آمریکای آن دوران در وضعیت بدی به سر میبرد، کشتیسازی تجاری به نسبت سایر صنایع زودتر شروع به توسعه کرد. در فاصله سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۶ این کشور تنها ۷۱ کشتی تولید کرد؛ اما از سال ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۰ بیش از ۱۰۶ کشتی در آمریکا تولید شد. این صنعت در دوران جنگ جهانی دوم کار حملونقل کالا از این کشور به سمت فرانسه و انگلیس به عنوان متحدان آمریکا را به عهده داشت؛ وظیفهای که تا زمانی که آمریکا به شکل رسمی در دسامبر ۱۹۴۱ وارد جنگ شد، برای این کشورها بسیار حیاتی بود.
بین سالهای ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ آمریکا در حدود ۵/۳۲ میلیون دلار کالا به صورت قرض به کشورهای درگیر جنگ داده بود. ۱۸ میلیون دلار از این میزان کالا به بریتانیا و ۵/۹ میلیون دلار آن به اتحاد جماهیر شوروی رفته بود. این کالاها شامل هواپیما، کشتی و مهمات نظامی بود؛ اما غذا مهمترین بخش صادرات به بریتانیا را تشکیل میداد.
ارسال نظر