خواندنیهای تاریخ
فرار از مالیات و رفتار فرمانفرما
فرمانفرما میبایست هرچه زودتر در امر مالیات تجدیدنظر میکرد، چرا که به واسطه آفتزدگی محصول لازم بود در مالیات فارس تخفیف داده شود. در ۲۳ ربیعالثانی ۱۳۳۸/ دسامبر ۱۹۱۹ رعد نوشت کمیسیونی از اعضای خبره تشکیل شده تا میزان آفتزدگی را تعیین کند:«رای کمیسیون به مقام وزرا تقدیم شده، مقرر گردید به طوری که کمیسیون پیشنهاد کرده، معمول دارند.»از طرفی تا مالیاتها جمع نمیشد، فرمانفرما نمیتوانست حقوق ادارات را بپردازد و مردم هم از پرداخت مالیات سرباز میزدند. فرمانفرما تقاضا کرد دولت اجازه دهد برای وصول مالیات، به شمال ایالت فارس قوای نظامی اعزام کند.اقدامات او تا ذیالقعده هنوز نتیجه چندانی نداده بود و کارگزار فارس میگفت هنوز مردم حاضر به ادای مالیات نشدهاند و حقوقبگیران ادارات در نهایت فلاکت به سر میبرند و سه چهار ماه حقوقشان عقب افتاده است.به گفته کارگزار، مالکان جلساتی تشکیل میدادند و زمزمههایی میشد که ای کاش میدانستیم مالیاتی که میپردازیم به چه مصرفی میرسد:«این ادارات مالیه وعدلیه و نظام و غیره که این همه اجزای بیکار جمع کرده و حقوق گزاف میگیرند، باید تفتیش و رسیدگی شوند. به علاوه این مملکت خودش استعداد لازم دارد، مخارج دارد، عایدات این جا مثل مالیات تحدید، چرا باید به تهران ارسال شود.»کارگزار میگفت به نظر میرسد میخواهند اشخاصی را انتخاب کنند که نظارت داشته باشند. میخواهند رشته امور را به دست خودشان بگیرند و میگویند همه جا امروز منقلب است و وضع شمال معلوم نیست و اگر در فارس اتفاقی بیفتد، پول واسلحه وجود ندارد. مجامع سری داشتند و بعضی موافق و برخی مخالف مجمع اعیان بودند. شبنامههایی همه انداخته بودند که یکی از آنها «شعله انتقام» نام داشت.فرمانفرما که از تشکیل آنگونه جلسات خبر داشت،سعی میکرد از مردم کمک بگیرد و با نظر مساعد آنان، به صورتی مردمی حکومت کند. در ۲۵ ذیالقعده جلسهای تشکیل داد که کارگزار خبر آن را نوشت. عدهای را دعوت کرد و به آنها گفت امکان دارد انقلابات سایر نقاط به فارس نیز سرایت کند:«من که ایالت هستم، آنچه تصور میکنم به تنهایی نمیتوانم کار بکنم. اگر آقایان که با آنها بنشینم و در کارها و پیشامدها مشاوره و هر طور رای دادند، اقدام شود.»فرمانفرما پیشنهاد کرد اعضای هیات هفتهای سه روز حاضر شوند و در مصالح ایالت مشورت کنند و بگویند از حکومت او راضیاند یا نه. جواب هیات، قاطع و روشن نبود و ظاهرا تدبیر فرمانفرما موفقیتآمیز نبود، چون او نزد دموکراتها، هیچگونه محبوبیتی نداشت.دموکراتها بانی برپایی آن نوع جلسات و اظهارات علیه فرمانفرما بودند و از زمان ریاست وزرایی علاءالسلطنه فعالتر شده بودند. بعد از انقلاب روسیه، دموکراتها حتی آزادانهتر عمل میکردند و به حملات خود مانند سابق ادامه میدادند. روزنامههای دموکرات در تندروی حد و مرز نمیشناختند و کار به جایی رسید که فرمانفرمادر ۲۸ صفر ۱۳۳۸/ اکتبر ۱۹۱۹، روزنامه استخر، و در ۲۸ شوال ۱۳۳۸/ ژوئن ۱۹۲۰ روزنامه گلستان را بست.بسته شدن روزنامههای فارس، به دموکراتها بهانه داد که بیشتر به فرمانفرما بتازند. رهنما گزارش داد به علت توقیف گلستان، سران فرقه دموکرات جمع شده و تصمیم گرفتهاند نزد روحانیون سرشناس بروند و از آنان بخواهند«بیش از این به خسارت این جریده معصوم رضایت ندهند.»توقیف روزنامه عصر آزادی هم موجب درگیری فرمانفرما با دموکراتها شد، روزنامهای که به گفته رهنما توزیع نشده، از طرف ایالت توقیف شد.رهنما نوشت شماره اول عصر آزادی، با مدیریت و محرری مدیرزاده، هنوز بین مشترکین توزیع نشده بود که بدون علت و سبب مشروعی، از طرف ایالت توقیف شد و احرار عموما از این مساله متحیر و متاسف گردیدند:«دموکراتها از توقیف عصر آزادی متهیج شده و آقای میرزا احمدخان پژوه را مامور کردند که در روز مجلس ترحیم آیتالله شیرازی، بالای منبر رفته، از طرف فرقه اظهار تاسف کرده، به علما تسلیت گویند و یک مقداری در زمینه آزادی و دموکراسی سخن گویند و مساله عصر آزادی را پیش کشیده و برای رفع توقیف آن مردم را با خود همآواز نمایند. آقای پژوه بالای منبر خطابه صعود نموده، تسلیت را گفته، وارد موضوع دوم شدند که از طرف نظمیه به وسایلی ممانعت شده، نطق خاتمه یافت. فرقه از این مساله هم عصبانی شده و قرار به این دادهاند که شاهزاده فرمانفرما ایالت فارس را ملاقات کرده و در موضوع نطق و ممانعت اجزای نظمیه خاطرشان را مستحضر سازند و ضمنا از ایالت رفع توقیف روزنامه عصر آزادی را تقاضا نمایند.»
ارسال نظر