سال‌های سخت روزگار امین‌الضرب -بخش پایانی

امین‌الضرب نشسته بر صندلی عکس:iichs.org

حاج محمدحسن کمپانی مشهور به امین‌الضرب با وجود سخت‌گیری‌های درباریان و برخی از افراد بانفوذ که چشم طمع به ثروت و جایگاه داشتند، توانست دوباره در کانون تصمیم‌گیری اصلی کشور در دوران مظفرالدین شاه قرار گیرد. در روزهایی که قیمت انواع کالای مورد نیاز مردم روندی فزاینده داشت و احتکار گندم انجام می‌شد، باز هم او بود که توانست با استفاده از نفوذ کلام و برتری‌های فنی در تجارت راه را گشوده و شرایط عرضه را هموار کند. بخش آخر از سرنوشت امین‌الضرب از کتاب «زندگینامه حاج محمدحسن کمپانی، امین الضرب» نوشته شیرین مهدوی را در ادامه می‌خوانید. ***

دوباره از یزد گزارش آمد که:

«چند روز است که چنان نان و جنس تنگ شده که حساب ندارد، اگر این قلیل گندم را نداشتم بسیار مضطرب و مشوش بودم... دو روز است ممکن نشده از بازار نان بگیریم، بدست نمی‌آید. نان ساج در خانه پخته می‌شود. از اصفهان ابدا نمی‌آورند قدغن است.»

در ایران به جز سواحل دریای خزر که برنج غذای اصلی بود، در سایر نواحی نان مهم‌ترین ماده غذایی مورد مصرف بود. چون نان خیلی کمیاب و گران شده بود، لذا مردم به مواد غذایی دیگر که مقدارش لزوما افزایش نیافته بود روی می‌آوردند و این امر باعث می‌شد که قیمت آنها نیز افزایش یابد. از طرفی شرایطی که در مورد نان به وجود آمده بود توسط ملاکین همچنین مقامات دولتی، تجار و علما بدتر می‌شد، چرا که گندم و جو را به امید افزایش قیمت بیشتر احتکار می‌کردند. دوباره از یزد می‌شنویم که:

«گندم بسیار تنگ است و نرخ درستی ندارد، هر که دارد هر قیمتی که بگوید، گفته است... توی دکان‌ها و جلوی تنورها همیشه پنجاه نفر جمع‌اند.»

شرایط در مورد گوشت به واسطه وجود دلالان که بیشترشان نمایندگان حاکم تهران، نایب‌السلطنه بودند، بدتر شد. این افراد چوپانان را در حومه شهر ملاقات می‌کردند و از آوردن گوسفند به شهر توسط آنان ممانعت می‌کردند، گوسفندان را خریده خودشان به شهر می‌آوردند و به دو تا سه برابر قیمت اصلی می‌فروختند. عامل دیگری که باعث افزایش قیمت گوشت شد، مالیات نامعقولی بود که حاکم تهران به قصابان بست. امین‌الضرب برای کمک به حامی خود امین‌السلطان که دیگر بار صدراعظم شده بود، به طور غیررسمی اصلاح مساله گوشت را پذیرفت. وی در نامه‌ای به امین‌السلطان توضیح می‌دهد که محل نگهداری مخفیانه گوسفندان را یافته است و این در حالی بود که در برخی موارد، گوشت به دو برابر نرخ رسمی -دو قران برای هر من- به فروش می‌رفت. در موارد دیگر قصاب‌ها به کلی مغازه‌هایشان را بسته بودند و او درباره گرانی قیمت گوشت و کمبود آن نگران بود و اقداماتی برای اصلاح آن آغاز کرده بود. او توضیح داد که ۲۵ روستایی اصفهانی را که درآمد ناچیزی داشتند، به طور روزانه استخدام کرده و با آنها برای فروش گوشت به قیمت ۲ قران برای هر من، قرارداد بسته است. سپس برای اینان یک‌هزار و سیصد گوسفند آماده کرد تا بفروشند، لذا در عرض ۴۸ ساعت قصاب‌ها مغازه‌هایشان را باز کردند و گوشت به نرخ رسمی به فروش رسید.

زمانی که مظفرالدین شاه به سلطنت رسید، وارث شرایطی شد که برای او ناآشنا نبود. تبریز در سال‌های آخر ولیعهدی وی یکی از مراکز نارضایتی به شمار می‌رفت و مظفرالدین شاه مجبور به مبارزه با آشوب و احتکار بود. مظفرالدین شاه برای اصلاح چنین شرایطی به امین‌السلطان حامی امین الضرب که بار دیگر صدراعظم شده بود، دستور داد که مجلس انتظام نرخ تاسیس کند. ریاست این مجلس به امین‌الضرب سپرده شد. افضل‌الملک دلایل انتصاب امین‌الضرب به این مقام را چنین بیان می‌کند:

«جناب مستطاب صدراعظم دیدند هر کس را بر سر انتظام نرخ بگمارند، باز از ملاکین و محتکرین رشوه می‌گیرد و قیمت نان را بالا می‌برد و مردم شورش می‌کنند. از برای انجام این کار، شخص حاجی محمدحسن کمپانی، امین سابق دارالضرب را برگزید... و این پیرمرد، از حیث عقل و تمول و کفایت و پلتیک تجارتی و کثرت مال و ترقی قیمت اجناس و اعتبار مالی و قولی و وصول کردن مطالبات خود و معروفیت در «فابریکات» و کارخانجات جمیع ممالک اروپ، از جمیع رییس و مرئوس تجار ایران برتر و بالاتر بود. به هر کارخانه‌ فرنگ و فرمایش ساختن اسبابی و آلاتی می‌داد، فورا تا پنج کرور برای او پارچه و اسباب مهیا کرده، به ایران می‌فرستادند که او به فروش رساند و قیمت برای آنان، ارسال دارد. چون این تاجر بی‌طمع و مستغنی از مال برای انجام این خدمت منتخب شد، وی خدمتی به دولت و ملت کرد.»

مجلس شامل قوام‌الدوله، وزیر گمرکات، معاون‌الدوله وزیر تجارت و بازرگانی، سعدالملک معاون وزیر تجارت، سردار مکرم وزیر قورخانه، مختارالسلطنه وزیر نظمیه و احتسابیه، بشیرالملک شاطرباشی (نانوای سلطنتی)، بصیرالملک رییس خالصه‌جات و امین الضرب بود. ۴ افسر قزاق و پانزده قزاق برای امور اجرایی در اختیار مجلس قرار گرفت و ۵۰ هزار تومان توسط صدراعظم برای خرید گندم که ضروری بود، اختصاص یافت. مدارک برای تشکیل مجلس توسط صدراعظم به تاریخ جمادی‌الاول ۱۳۱۶/ سپتامبر - اکتبر ۱۸۹۸م. امضا شد.

جلسات این مجلس در حجره امین‌الضرب تشکیل می‌شد و آنها در آنجا قیمت‌های معقول را که می‌بایست توسط کسبه رعایت شود، تعیین می‌کردند.

امین‌الضرب با شهامت زیادی اقدام به انجام وظایف خود و مقابله با سران احتکار که از اشراف و علما بودند، کرد. مهم‌ترین آنها ظهیرالاسلام، امام جمعه تهران و از آن تعجب‌آورتر قوام‌الدوله وزیر گمرکات و عضو همین مجلس بود. امام جمعه جدا از مقام مذهبی خود، داماد ناصرالدین‌شاه و برادرزن مظفرالدین‌شاه بود. در نتیجه هیچ‌کس حتی حاکم تهران یا هیچ یک از وزرا، جرات نزدیک شدن به او و درخواست بیرون آوردن گندم‌های احتکار شده را نداشت. اما اولین فردی که امین‌الضرب به سراغش رفت امام جمعه بود. امین‌الضرب شخصا به خانه او رفت و از او خواست گندم‌هایی را که به قیمت هر خروار ۵۰ تومان می‌فروخت به ۱۰ تومان هر خروار به او بفروشد.

در طول ملاقات طولانی که تعدادی از اطرافیان امام جمعه نیز در آن حضور داشتند، وی از روی ادب به سخنان امین‌الضرب گوش داد، سپس پیشنهاد کرد که ابتدا سایر محتکران به این کار اقدام کنند. امین‌الضرب از قبول حرف او سرباز زد و گفت: «شما قدرتمندترین فرد در این شهر هستید. علت اینکه من اول سراغ گندم شما آمدم این است که شما می‌توانید سرمشقی برای دیگران باشید». چون امین‌الضرب رشوه‌های بالای ۱۰ هزار تومان را نیز نمی‌پذیرفت، از طرف دیگر امتناع امام جمعه از قبول طرح پیشنهادی در واقع به معنی اهانت کلی به اهداف دولت به حساب می‌آمد، ناچار امام جمعه با فروش گندم‌ها به قیمت ۱۰ تومان برای هر خروار موافقت کرد و به دنبال آن قوام‌الدوله و سایر محتکران نیز از او پیروی کردند. گندم به مقدار زیاد در اختیار نانوایی‌ها قرار گرفت و قیمت نان سقوط کرد و تقریبا معادل زمان قبل از احتکار گندم شد. در نتیجه قیمت سایر مواد غذایی همانند برنج و روغن و مواد ضروری مانند زغال سقوط کرد.

در مورد خدمتی که امین‌الضرب برای جامعه انجام داد افضل‌الملک می‌گوید: «حاجی محمدحسن در سابق ایام، چندین سال مغضوب اهل تهران و اهل ایران بود. بعضی ضررهای ملتی و خسارات اهل ایران را در معاملات و انحطاط سکه نقره و مس را نسبت به او می‌دادند و داستان‌ها می‌گفتند. اما، او در چند ماهه که مدیر مجلس انتظام نرخ بود و کفایت‌ها به ظهور رسانید و از احدی ترس نبرده، انبارهای گندم شکافت و نان را برای اهل تهران فراوان ساخت و ایشان را از قحط و غلا نجات داد؛ رتبه خود را به جایی رسانید که تمام مردم فدوی و مداح او شدند و از بدگویی‌های سابق او استغفار کردند و در تمجید او به هر مجلسی بی‌اختیار بودند»

شاه به قدری از نتایج کار امین‌الضرب خشنود شد که یک لباده تزئینی به وی داد و برای برادرش حاج ابوالقاسم ملک‌التجار مشهد یک قواره پارچه از جنس جبه خود هدیه کرد.امین‌الضرب به‌رغم پرانرژی و پرکار بودنش همواره بیمار بود، ظاهرا بیشتر اوقات سرفه می‌کرد و گاهی خون بالا می‌آورد. طبق گفته پسرش حاج حسین‌آقا، امین‌الضرب یک‌بار در اوایل کار تجاری خود برای رساندن محموله‌ای شکر از تبریز به تهران عجله داشت و در راه سرما خورد ولی برای بهبودی صبر نکرد از آن زمان به بعد او همیشه بیمار بود. در بایگانی مهدوی گزارش‌هایی از بیماری‌های متعدد او وجود دارد. به عنوان مثال در ۴ شعبان ۱۲۸۷/۳۰ اکتبر ۱۸۷۰ م. در نامه‌ای به حاج ابوالقاسم در استانبول نوشت:

«امروز من انتظار زندگی برای لحظه بعد را ندارم و بسته به لطف خداست که بیماری را رد کنم.»

در ۱۰ صفر / اول می ۱۸۷۱ در نامه دیگری نوشت: «تنگی نفس، سینه درد، پهلو درد و سردرد مرا از نفس انداخته است»در ۱۴ ربیع‌الثانی/۲۰ می ۱۸۷۵ وی دچار چنان تنگی نفس شد که خانه‌نشین گردید و در طول ذی‌حجه و محرم ۱۳۰۳/سپتامبر-اکتبر ۱۸۸۶ وی زمین‌گیر شده بود و در تلگرافی که به کرمان فرستاده می‌گوید: «ضعف و بیماری ادامه دارد».

مدارکی در آرشیو وجود دارد که نشان می‌دهد همه ساله او بیمار بود. سرانجام در آغاز ربیع‌الاول ۱۳۱۶/ اوت ۱۸۹۸ در اثر بیماری‌های مختلف مشرف به مرگ شد. اگرچه پس از آن، مدت کوتاهی در ربیع‌الثانی/ سپتامبر بهبودی موقت یافت و حتی در جمادی‌الثانی/ نوامبر همان سال به حجره‌اش رفت، ولی بالاخره تسلیم بیماری شد و در ۸ شعبان ۱۳۱۶/ ۲۲ دسامبر ۱۸۹۸ در حدود ۶۳ سالگی درگذشت. مرگ او احتمالا در اثر عوارضی چون آسم یا بیماری ریوی، سل یا سرطان ریه بوده است. جسد او در شهر مقدس نجف دفن شد. افضل‌الملک در مورد مرگ او چنین می‌نویسد:

«حاجی محمدحسن اصفهانی، امین‌ دارالضرب، معروف به کمپانی که در دوره ناصری و دوره مظفریه اول تاجر محترم معتبر ایران بود و در ولایات خارجه نفوذ و رسوخی داشت و همیشه طرف رجوع کارهای دولت بود، در این اوقات که اداره و انتظام مجلس نرخ با او بود و بسی خدمات به ملت و دولت کرد، که مردم از قحط و غلای این سال رستند، چنین مرد سعادتمندی در اواخر این سال هزار و سیصد و شانزده، در ماه شعبان وفات کرد و عموم اهل تهران برای او طلب مغفرت کردند و محض انتظام نرخی که از او سر زد، او را به خیر و خوشی یاد می‌کردند... حاجی محمدحسن مرحوم در امر تجارت و کشیدن را‌ه‌آهن و ترتیب امور سیاسی، شخصی ماهر بود اگر به او امنیت و اطمینان می‌دادند، وی کار تجارت را به ایران به جایی می‌رسانید که اهل ایران محتاج به امتعه و اسباب خارجه نشوند، چرخ و ماشین هر کاری را به ایران می‌آورد و کارخانجات جدیده راه می‌انداخت. ولی افسوس که او را به بعضی کارها تشویق و ترغیب نکردند... از آثار خیریه آن مرحوم، چاپ شدن تمام مجلدات در «بحارالانوار» است که مبالغی خطیر صرف کرده، تمام مجلدات را چاپ کرده، مجانا به مردم داد. دیگر از آثار خیریه او ساختن حجرات متعدده است، به صحن باغ مقبره ابن بابویه، علیه‌الرحمه، که در یک فرسنگ و نیمی از تهران واقع است. چهارفرسخ راه‌آهن در مازندران را تا لب دریا کشیده است که حمل مال‌التجاره به کشتی‌ها آسان شود.»

اگرچه آخرین سال‌های زندگی امین‌الضرب دگرگونی‌هایی داشت از مغضوبیت دوستش سیدجمال‌الدین گرفته تا زندانی و جریمه شدن خودش، با این وجود به خاطر خدماتش در طول قحطی که خیلی معروف است. بنابر اظهارات افضل‌الملک با خوشنامی مرد و بدین ترتیب زندگی مردی که با بصیرت خود از گمنامی در اصفهان به شهرت و ثروت در تهران و حتی خارج از کشور رسیده بود پایان یافت.