بررسی تاریخ ایران در اواخر دوره قاجار و در سال‌هایی از دوران رضاشاه بدون بررسی تصمیم‌ها، اقدام‌ها و نقش‌آفرینی جرج.ن. لردکرزن، سیاستمدار برجسته انگلیسی شفاف، کامل و دقیق نخواهد بود. کرزن سال‌ها در ایران نقش‌آفرینی کرده و گفته می‌شود که در به قدرت رسیدن پهلوی اول حرف اول را او زده و بقیه انگلیسی‌ها تابع عقاید او بوده‌اند. این سیاستمدار هوشمند و خاص انگلیسی‌ها در کتاب «ایران و قضیه ایران» می‌نویسد: «... بنابر شواهدی که در ایران دیدم درصدد شرح و بیان چگونگی و اهمیت سرشار این قضیه برمی‌آیم تا برای خوانندگان انگلیسی واضح شود که آن سرزمین دورافتاده چه منابع سرشاری دارد و چرا ناگزیرند سیاست و آبادانی آن را با علاقه تام بنگرند و معنی اتحاد با ایران چیست و چه آثاری دربر خواهد داشت و به چه دلیل برای ما مقدور نیست که خواه نسبت به فرمانروای آن یا نسبت به ملت ایران با رویه بی‌اعتنایی فقط قرین احترام رفتار کنیم.» وی در جای دیگری تاکید می‌کند: «انگلستان بدون هندوستان امکان زیست ندارد. در دست داشتن هند سند تعویض ناپذیری در فرمانروایی بر جهان شرق است... ایران کلید دستیابی به هند است». این میزان اهمیت ایران برای انگلیسی‌ها و لرد کرزن موجب شده است که انگلیسی ها از قرن هجدهم به بعد توجه خود را به ایران معطوف کنند و خود کرزن به ایران بیاید و به جای‌جای این کشور مسافرت کند. کرزن در کتاب ایران و قضیه ایران درباره جزئیات امور ایران نوشته و یادآور نکات قابل‌توجهی است. بخشی از این کتاب درباره «راه» و «راه‌آهن» در ایران است.داوری او درباره راه‌آهن در ایران پر از بغض‌ها است و البته برخی واقع‌بینی‌ها را نیز در خود دارد. بخش‌هایی از آنچه که او نوشته را می‌خوانید:

خیال ساخت راه‌آهن

لرد کرزن در فصل پنجم کتاب خود که به موضوع «عشق‌آباد به قوچان» اختصاص دارد، اشاره‌هایی به مساله راه‌آهن در ایران دارد و می‌نویسد: «می‌گویند هنگامی که روس‌ها ساختمان جاده عشق‌آباد به قوچان را شروع کرده بودند در نظر داشتند خط‌آهنی هم در این جاده قرار دهند- راه‌آهن یا تراموای بخاری که وسیله تسهیل ارتباط ایشان با مشهد شده باشد- اما چنانکه یک مهندس انگلیسی که آن ناحیه را بازدید کرده به این جانب می‌گفته است این قول مورد نداشته؛ زیرا که پیچ و خم راه طوری است که در شرایط فعلی هیچ نوع خط آهنی از آنجا قابل گذر نیست و همین وضع در جاهای دیگر این جاده در قسمت بین باجگیران و قوچان دیده می‌شود. کشیدن خط آهن بین قوچان و مشهد آسان است، چون زمینی هموار دارد، ولی این کاری بی‌ثمر خواهد بود. اگر بخواهند مشهد را با سیستم راه‌آهن روس مربوط سازند بهتر است این کار از طرف دیگر بشود.» دقت در این داوری نشان می‌دهد کرزن تمایلی برای حضور روس‌ها در ساخت خط آهن ایران نداشته است و بیم آن را می‌داده که این رویداد می‌تواند به نفوذ بیشتر روسیه در ایران منجر شود.

خط آهن ماوراء بحر خزر

لرد کرزن در فصل هشتم کتابش باز هم درباره راه‌آهن می نویسد: «راجع به تاثیرات راه‌آهن ماوراء دریای خزر و راه‌آهن‌های دیگری که در صحاری مجاور مرز ایران ساخته شده است در وضع سیاسی آن حدود و درباره سرنوشت سیاسی همسایگان روس به ندرت می‌توان مبالغه نمود». این موضوع دامنه وسیع‌تر و اهمیت بیشتر از آن دارد که در فصلی که فقط به یکی از ایالات قلمرو ایران راجع است مورد بررسی کامل واقع شود... خواهیم دید که خطوط آهن ژنرال انن کف چه وسیله موثر قطعی خواهد بود...» وی دوباره به این موضوع برمی‌گردد و با این پرسش که «هر گاه بخواهیم درباره موجبات نهایی غور کنیم که چرا دولت تزاری طالب تصرف خراسان است»، پاسخ می‌دهد: «این دلایل چندان از نظر ما دور نیست. فتوحات روسیه در ماوراءبحر خزر او را بر خطه‌ای مسلط گردانید که قسمت اعظم آن بیابان و تنها نقاط مزروع آن واحدهای مجزایی است که در کوهپایه‌ها است. در سمت دیگر این جبال تا امتداد ۳۰۰ میل سرزمینی است که در جلگه‌ها و تنگه‌های آن و در کوهستان‌های آن نعمت سرشاری شامل انواع میوه و مواد معدنی از هر قسم و به ویژه غله به حد وفور هست... در این صورت چه شوق و التهابی که روس در واقع نسبت به عبور از موانع مزبور و دستیابی بر آن منابع وجود ندارد. «به این ترتیب کرزن بخشی از دلایل اشتیاق ساخت خط‌آهن در کناره‌های دریای خزر را بازگو کرده است. وی در همین باره علاقه روس‌ها را در همین زمینه به مسائل افغانستان و هند تشریح کرده و درباره ارتباط ساخت راه‌آهن در این منطقه و حتی خراسان یادآوری می‌کند. «... هرگاه روس در خراسان استقرار یابد... به هیچ وجه احتیاجی به تجاوز نسبت به خط مرزی انگلیس و افغانستان نخواهد داشت و سراسر سرحدات غربی افغانستان در معرض حمله و نفوذ او واقع خواهد گردید...سرانجام بعد از رسیدن به این مقصد، نیمی از راه تا دریا را پیموده و اگر خط‌آهن روس تا نصرت‌آباد امتداد یابد با خشنودی تمام درصدد تصرف بندری در کنار اقیانوس هند خواهد افتاد و به این ترتیب آرزوی دیرین او که دسترسی بر مخرجی به دریاهای جنوبی است، تحقق خواهد یافت». براساس آنچه که از لرد کرزن نقل شد، به نظر می‌رسد او موضوع راه‌آهن در ایران را بیش از هر چیز از زاویه تقابل منافع روس و انگلیس در شرق ایران که ارتباط با افغانستان و هند داشته بررسی کرده و نیک و بد آن برای ایران برای این انگلیسی چندان مهم نبوده است.این دیدگاه وی را می‌توان وقتی در سیستان بوده و این منطقه را بررسی کرده نیز به خوبی دید.

خط نوشکی به سیستان

لرد کرزن با بیان اینکه «اما خط دیگری نیز برای تامین منظور هست که چون مستقیم است کوتاه‌تر است و به عبور از خاک افغانستان نیز ضرورت ندارد. باید در نظر داشت، سیستم راه‌آهن انگلیس از پیشین، تا نقطه‌ای در شمال کوه‌های خواجه عمران امتداد دارد و این رشته جبال را با تونلی هم شکافته‌اند و انتهای خط فعلی در شمال دشت همواری واقع شده است که تا قندهار بیش از ۷۰ میل فاصله ندارد. هرگاه از این نقطه مرزی راه‌آهنی از انتهای خط فعلی یا از محلی نزدیک چمن به سیستان کشیده شود از میان خاک بلوچستان که مال خود ما است خواهد گذشت.از آنجا که تا راه‌آهن سند و پیشین چمن کمتر از ۱۰۰ میل است و تا کویته بیش از ۹۰ میل و تا دروازه زیادتر از ۸۰ میل نیست. از نوشکی به هیرمند در صحرا هیچ قسم مانع طبیعی دیده نمی‌شود. از لحاظ مهندسی هم موانع آن اندازه نیست که ژنرال انن کف با کمال آسانی از میان برده است...انگلستان به همان اندازه تعهد دارد که از بلخ یا هرات دفاع کند که ملزم است از پورثموث (بندر انگلستان) یا بمبئی دفاع کند و خط آهن‌های متقابل دو امپراتوری متمایل به این خواهد شد که دیر یا زود با هم پیوند یابد، ولی چنین فرض و خیالی اگر قابل تحقق باشد از احتمالات بسیار بعید‌است و فقط موقعی امکان‌پذیر است که افغانستان مستقل باشد...»