محمدرضا دبیری، نویسنده متن حاضر معتقد است یک دوره ۱۵ ساله از تاریخ ایران بلافاصله پس از مشروطیت، مقطع سرنوشت‌سازی است که کمتر درباره آن بحث شده‌ و او این کار را انجام می‌دهد. براساس این نوشته قرارداد محرمانه روسیه و بریتانیا در ۱۹۰۷، قرارداد سری این دو کشور در ۱۹۱۵، کنفرانس پاریس و معاهده صلح ورسای در سال ۱۹۱۹ و قرارداد ۱۹۲۱ ایران و روسیه از رویدادهای قابل بحث در این دوران است.... دوره‌ای از تاریخ ایران یعنی دوره ۱۵ ساله بعد از مشروطیت و پایان جنگ جهانی اول دوره‌ای است که در تاریخ دیپلماسی ایران نقاط تاریک و مبهم و ناگفته‌های بسیار دارد، این دوره در عین حال به تعبیری یکی از خفت‌بارترین و رقت بارترین دوران تاریخ معاصر ایران است که به‌لحاظ جابه‌جایی قدرت و تحولات بعدی ایران و نیز فضای بین‌المللی آن موقع، آن طور که شایسته است به آن پرداخته نشده است؛ ولی مقطع مهم و حساسى از تاریخ ایران است که دانستن آن برای درک رویدادهای بعدی ایران ضروری است.به‌نظر نگارنده به چند دلیل تاریخ این دوره مغفول مانده و نوعا آن طور که شایسته است به آن پرداخته نشده است.یکی اینکه اساسا تاریخ‌نویسی در ایران معمولا از طرف قدرت‌ها و حکومت تغذیه و هدایت شده و بیشتر متاثر از سیاست روز بوده است.به غیر ‌از تعداد کمی محققین که به تحلیل اجتماعی وقایع تاریخی پرداخته‌اند، کمتر تاریخ‌نویسی علمی و تحقیقی و تحلیلی در این دوره داشته‌ایم. تاریخ‌نویسی ما عمدتا به شرح جنگ‌ها و ذکر مناقب و خدمات فردی که در زمان نویسنده در قدرت بوده است یا مذمت و تخطئه آن که از سریر قدرت به زیر کشیده شده است و حاکمان معزول، نفی گذشته و توجیه زمان حیات مورخ یا حداکثر ذکر کابینه‌هایی که به روی کار آمده‌اند یا به امثال اینها پرداخته است.

چون در ۲۰۰ سال گذشته حکومتگران عموما؛ ولی به ‌درجات متفاوت متکی به دول و قدرت‌های استعمارگر خارجی بوده‌اند بنابراین نحوه پرداختن تاریخ‌نویسان به مسائل نیز تابعی از سردی و گرمی سیاست روز قرار گرفته است.

البته منکر نمی‌توان بود که در بخش ترجمه، کار علمی‌تر است و در این خصوص کتاب‌های خوبی در خارج نوشته شده و به فارسی هم ترجمه شده‌اند.

سوم اینکه تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دو قرن گذشته به مقدار بسیار زیادی - اعم از الگو گرفتن یا عکس‌العملی- متاثر از تحولات همسایه شمالی؛ یعنی روسیه بوده است.

با انقلاب اکتبر و برپایی شوراها و اضمحلال روسیه تزاری، در داخل روسیه کمتر راجع به‌دوران تزارها مطلبی نوشته می‌شد و نشریات در محاق سکوت بودند، مگر در نفی و انتقاد از تزارها.این دوران مقارن بود با دوران بلاتکلیفی قدرت در ایران و پایان رقابت روس و انگلیس و افتادن انحصاری و تمام و کمال میدان رقابت به دست انگلیس‌ها و پایان کار سلسله قاجار و مقدمات روی کار آمدن سلسله پهلوی و برپایی پرده آهنین که در این دوره، نه تنها مطبوعات که کتاب‌های تاریخی نیز باید با جهت‌گیری هدایت شده‌ای نوشته می‌شدند.

از رویدادهای مهم و تاثیرگذار این دوره ۱۵ ساله در ایران علاوه بر انقلاب دوما در روسیه و انقلاب مشروطه در ایران و جنگ جهانی اول، می‌توان به چند قرارداد مهم به‌شرح زیر اشاره کرد:

- قرارداد محرمانه مابین روسیه تزاری و بریتانیا مورخ ۱۹۰۷؛

- قرارداد سری ۱۹۱۵روس و انگلیس درباره تقسیم منطقه بیطرف ایران؛

- کنفرانس پاریس و معاهده صلح ورسای (۱۹۱۹) بین فاتحین و آلمان و دیگر مغلوبین؛

- قراداد ۱۹۱۹معروف به قرارداد وثوق‌الدوله؛

- و بالاخره، قرارداد مودت ایران و روسیه بلشویکی (۱۹۲۱).

که سعی خواهد شد به معاهدات فوق و یکی دو سه، تحول مهم دیگر ایران، اجمالا پرداخته شود.

الف- قرارداد۱۹۰۷

در قرارداد ۱۹۰۷ بین روس و انگلیس، دولت انگلیس تعهد کرده بود که که در شمال خطی که از قصر شیرین شروع شده و پس از عبور از اصفهان و یزد و کاخک (در خراسان) به نقطه‌ای در ملتقای مرز ایران و افغانستان و روسیه می‌رسد در آینده هیچ‌گونه امتیاز اقتصادی و بازرگانی از قبیل راه آهن و بانک و تلگراف و... برای خود، اتباع خود و اتباع دول ثالث مطالبه و اخذ ننماید.

به همین ترتیب دولت انگلیس نزد دولت روسیه متعهد بود که در منطقه‌ای که از مرز سه کشور ایران و روسیه و افغانستان آغاز شده و پس از گذشتن از گزیک، بیرجند و کرمان به بندر عباس می‌رسد مطالبه امتیازی نکرده و با امتیازات یکدیگر مخالفتی ننمایند.

همچنین در این قرارداد ترتیباتی در مورد استهلاک قروض ایران مورد توافق قرار گرفته بود. غیر از این دو منطقه نفوذ باقی مناطق به اصطلاح منطقه بی‌طرف بود.

نقشه قرارداد ۱۹۰۷

در خصوص این قرارداد صورت جلسات مجلس شورای ملی آمده است که در جلسه ۲۶ شعبان، سیدحسن تقی‌زاده با اشاره به قراردادی که بدون خبر دادن به ایران بین دولتین روس و انگلیس امضا شده گفت: «سکوت وزارت خارجه شگفت‌آور است، تو گویی دولت بلژیک و دولت مکزیک قراردادی بسته و خاک پرو را به دو منطقه نفوذ خود تقسیم کرده‌اند؛ در حالی که خوشبختانه ایران کشوری است مشروطه.»

پس از آن مجلس از وزارت خارجه قرارداد را خواست و نمایندگان عافیت طلب و مصلحت اندیش چون آن را خواندند، گفتند: «مطلب مهمی نیست، دو دولت برای تجارت خود قراردادی بسته‌اند که برای ما تعهدآور نیست. روسیه تزاری هرگز از موقعیتی که از قرارداد ۱۹۰۷به دست آورده بود دل نکند.»

تا زمانی که انقلاب سوسیالیستی به رهبری لنین کاری کرد که مخبرالسلطنه در کتاب خاطرات و خطرات خود از آن چنین تعبیر کرده است: «طناب از دو سو به گردن ایران افتاده بود انقلاب اکتبر باعث شد یک طرف طناب رها شود.»