تحولات کتاب- ۱۱
انتشارات راهزنانه در دهه ۱۹۶۰
متن حاضر که در سال ۱۹۶۹ به عنوان یک سند از طرف یونسکو منتشر و در ایران ترجمه شد تاریخ کتاب، تولید و انتشار، صادرات و واردات انواع کتاب را تشریح کرده است. در این نوشته ارزشمند مبادلات انواع کتاب به لحاظ ماهیت و محتوا (علوم اجتماعی، تاریخ، جامعه شناسی، اقتصاد و...) در جهان دهه ۱۹۶۰ را تحلیل و به موضوعهای ویژهای مثل ترجمه به ۴ زبان مهم اشاره شده و نتیجه گرفته است که برخی کشورها دارای فشار ضعیف ادبی هستند که در این بخش ادامه بحث را میخوانید:
بهطور واضح دیده میشود که کشورهای با «فشار ضعیف ادبی» فرضیهای را که درباره آنها قبول کردیم تایید میکنند. در واقع مشاهده میشود که همگی آنها در صدر فهرست «ادبیات» قرار دارند.
برای این کشورها ترجمه قبل از هر چیز جنبه مکمل قرائت ادبی را دارد. هیچیک از آنها کمتر از نصف ترجمههای خود را به ادبیات اختصاص نمیدهند. (در سال ۱۹۶۰ این نسبت به ۷۵ درصد میرسید) برعکس همین کشورها که دارای دانشگاههای بسیار توسعهیافته میباشند کمتر به دنبال ترجمه در زمینههای علوم اجتماعی میباشند و در پایین فهرست علوم اجتماعی در وضعی قرار گرفتهاند که کاملا عکس وضعی است که در بالای فهرست ادبیات اشغال کردهاند.
با توجه به همین دلایل مقام این کشورها در پایین فهرست مربوط به کتابهای علوم تجربی قرار دارد، زیرا به علل مختلف (شاید عقبافتادگی) کشورهای مذکور کتابهای مربوط به علوم تجربی را ترجمه نمیکنند.
همانطور که پیشبینی شد کشورهایی که زبان اصلی آنها انگلیسی است آثار ادبی را کمتر ترجمه میکنند، وضع استثنایی کشور آفریقای جنوبی به خاطر آن است که زبان اکثریت مردم این کشور Afrikaans میباشد که مخلوطی از زبان هلندی است؛ بنابراین کاملا طبیعی به نظر میرسد که طرز عمل این کشور در مورد تهیه مواد خواندنی مشابه کشور هلند باشد، در مورد ترجمه کتابهای علمی و تجربی این کشورها دارای حد متوسط هستند لیکن پراکندگی قابل ملاحظهای در بین آنها دیده میشود که معلول اختلاف در میزان رشد اجتماعی و اقتصادی آنها است.کشورهای انگلستان و آمریکا در این زمینه طرز عمل مشابهی دارند، آنها به علل پیشرفت فنی خود در ردیف بزرگترین و عمدهترین ترجمهکنندگان کتابهای علمی قرار دارند.
کشورهایی که زبان پرتغالی یا اسپانیولی تکلم میکنند در مورد ادبیات خود گرایشی مشابه کشورهای انگلیسی زبان دارند. در این مورد موقعیت کشور اسپانیا که بزرگترین توزیعکننده ترجمه در کشورهای مذکور میباشد و زبان پرتغالی بهعنوان بر گردان این زبان به کار میرود قابل توجه است، محتاج به یادآوری است که ترجمههای اسپانیولی ۴۴ درصد مجموع ترجمههای منتشر شده در کشورهای مورد نظر را تشکیل میدهند.
در مورد علوم اجتماعی و علوم تجربی پراکندگی قابل ملاحظهای در کشورهای اسپانیولی زبان مشاهده میشود که قابل توجیه نیست.در این زمینه آمریکای لاتین (یا لااقل کشورهای پیشرفته این قاره) سعی میکنند که از نفوذ و استیلای اسپانیا رهایی یابند.
وضع کشورهای سوسیالیست با آنچه که در سال ۱۹۶۰ بودهاند کاملا متفاوت است، این کشورها جزو ترجمهکنندگان متوسط قرار گرفتهاند و حال آنکه قبلا وضع نامعینی داشتند.
بیشتر کتابهایی که در این کشورها ترجمه میشود از سری کتابهای علوم اجتماعی و علوم تجربی است.
در مورد کتابهای علوم اجتماعی امر پیشرفت کاملا آشکار است، در سال ۱۹۶۰ کتابهای مذکور در ردیف هفدهم و چهل و چهارم قرار داشتند، این امر بدون شک نشاندهنده دریچه جدیدی است که این کشورها به سوی دنیای خارج گشودهاند.از آنچه که گفته شد چنین استنباط میگردد که ترجمه یک نقش موضعی به ویژه کاملا تخصصی در مبادلات ادبی بینالمللی بازی میکند. با این همه باید گفت که تا اینجا تنها از ۴ زبان اصلی صحبت به میان آمد. در مورد سایر زبانها نقش ترجمه تقریبا قابل توجه نیست.
برای نمونه در ایتالیا هر سال میان ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ اثر ادبی منتشر میگردد. ولی از این تعداد کمتر از ۵ اثر در آمریکا و کمتر از ۳ اثر در انگلستان شانس ترجمه دارند. یعنی توزیع ادبیات ایتالیایی در دو کشور بزرگ مصرفکننده آنگلوساکسون تقریبا قابل چشمپوشی است. تازه زبان ایتالیایی زبان یک کشور اروپایی است. ولی چنانچه مثلا زبان چینی را در نظر بگیریم میبینیم که کلیه ترجمههایی را که از آن زبان به زبانهای اروپای غربی یا ایالات متحده آمریکا شده است به زحمت به نیم در هزار میزان تولید یکی از غنیترین کشورهای جهان از لحاظ کتاب میرسد.
در اینجا علل سیاسی در میان نیست، زیرا ژاپن هم به همین وضع نامناسب دچار است: ترجمههای زبان ژاپنی روی هم میان ۲/۱ تا ۵/۱ درصد ترجمههای جهانی است و میزان ترجمههای مربوط به ادبیات تنها به نصف این رقم میرسد. حال آنکه میزان تولید ادبی ژاپن در حال حاضر به ۴ تا ۵ درصد تولید جهانی بالغ میگردد.عواملی که این وضع را به وجود آوردهاند بسیارند.
تاکنون بیشتر مساله حقوق بینالمللی مولف را مورد توجه قرار دادهاند، در این مورد نیز با همان موانع بینالمللی که از جریان آزاد کتاب جلوگیری میکنند مواجه میشویم. علاوه بر این نحوه تامین حقوق مولف برحسب کشورها و حمایت از مالکیت ادبی بعد از مرگ نویسنده به کلی متفاوت است. چهلوشش کشور که غالب آنها اروپاییاند و از آن جمله انگلستان و فرانسه و متصرفات آنها از همان سال ۱۸۸۶ به قرارداد برن ملحق شدهاند، در ماده ۴ این قرارداد قید شده است که «مولفان اهل یکی از این کشورهای اتحادیه در کشورهایی غیر از کشوری که در آن اثر به وجود آمده است، برای آثار منتشر نشده و یا منتشر شده خود که برای اولین بار در یکی از کشورهای اتحادیه مورد استفاده قرار گرفته است از حقوقی که قوانین مربوط به آنها در این زمینه در حال حاضر برای کشورهای عضو قائل گردیدهاند یا در آینده قائل خواهند گشت برخوردار میگردند.»
ماده ۲ قرارداد بینالمللی درباره حقوق مولف که بر اثر مساعی یونسکو در سال ۱۹۵۲ در ژنو به تصویب رسید شامل موضوعی نظیر آنها میباشد ولی بیش از پیش جنبه حمایت از حقوق مولف را تقویت مینماید. این قرارداد تاکنون از طرف ۴۵ کشور به امضا رسیده است که اکثر آنها قبل از آن به قرارداد برن ملحق شده بودند.باید افزود که عملا «انتشارات راهزنانه» (به معنای ترجمه یک اثر بدون پرداخت هیچگونه حقی به مولف) هنوز بسیار رایج است. از لحاظ اخلاقی و اقتصادی این امر مایه تاسف میباشد. با این حال باید اذعان نمود که امحای این اقدام غیرقانونی باعث تضعیف بیشتر مبادلات میگردد.
این قبیل نشریات بیشتر در کشورهایی رواج دارند که قدرت پولی آنها ضعیف است یا آنکه بازار فروش انتشارات آنها بسیار محدود میباشد و از این لحاظ ناشران نمیتوانند علاوه بر هزینههایی که برای انتشار کتاب متحمل میگردند هزینههای اضافی دیگری هم بپردازند.علیهذا مانع اصلی ترجمه همان مساله سرمایهگذاری است که مخارج مخصوص نشر اینگونه کتابها را پیش میآورد.
چنانچه قبول کنیم که میزان استفاده یک ناشر به نسبتی که تعداد نسخههای چاپ محدودتر است باید بیشتر باشد، به مشکلات یک کشور کوچک از لحاظ دست زدن به چاپ پی خواهیم برد زیرا علاوه بر مخارج اضافی مربوط به اولین ناشر و نویسنده آن مخارج مربوط به حق ترجمه را نیز باید تحمل کند.
بازار ترجمه اقبال بسیار کمی از لحاظ رونق یافتن در آینده نزدیک دارد زیرا مشکلات و نارساییهای آن تنها مربوط به یک کشور نبوده بلکه زندگی بینالمللی در جهان حاضر نیز با همین مشکلات دست به گریبان است. بدون تردید بازار مزبور به بعضی پیشرفتهای فنی بخصوص در زمینه ایجاد ارتباط نائل آمده است.مثلا مدت لازم برای ترجمه در قرون اخیر به حد بسیار زیادی تقلیل یافته است.
در عصر دن کیشوت Don Quichotte پنجاه سال طول میکشید تا کتابی اروپا را دور بزند، حال آنکه امروزه به سهولت میتوان شاهد ترجمه یک کتاب در همان سال انتشار باشیم. ولی میتوان گفت وضع چاپ با زمانهای قدیم فرق زیادی نکرده است.کار ترجمه نهتنها کار انتشار ر ا سهل نمیکند بلکه سنگینی گردش کند بعضی از چرخهای آن، ماشین انتشار را که خود وزن زیادی دارد سنگینتر میسازد.
ارسال نظر