ماموریت دشوار امیرکبیر

حاجی میرزا آغاسی- عکس: ویکی پدیا

ایران وسوسه شده بود با عثمانی‌ها جنگ کند و شرایط دشوار می‌شد. عثمانی‌ها در شرایط بدی بودند و تمایل به مذاکره داشتند. میرزا آغاسی با هدف دور کردن امیرکبیر از ایران وی را برای ماموریت صلح انتخاب کرد و امیرکبیر به ارزروم رفت....

درگذشت سلطان محمد دوم در سال ۱۲۵۵.ق و شکست سپاه عثمانی از لشگریان ابراهیم‌پاشا در مصر، دولت ایران را جهت حمله به عثمانی شدیدا وسوسه کرد. درهمین‌حین سفیر ایران در اسلامبول به طهران بازگشت و ضمن ارائه اطلاعاتی از کیفیت اوضاع و احوال در سرزمین عثمانی، دربار ایران را از آخرین اخبار آن سرزمین آگاه ساخت. پس از مرگ سلطان محمود دوم، سلطان عبدالمجید جانشین او گردید. درهمین‌حین محمدشاه - بیش‌ازهمه به تحریک حاج میرزا آغاسی - ظاهرا جهت تنبیه اشرار، اما به واقع به نیت لشگرکشی برای جنگ با عثمانی عازم غرب کشور شد. در اواخر سال ۱۲۵۵.ق سلطان عبدالمجید از این اقدام محمدشاه مطلع و هراسناک گردید. لاجرم جهت دفع خطر و حفظ سرزمین‌های تحت تصرفش به امپراتور روسیه متوسل شد. وی از امپراتور روسیه درخواست کرد تا واسطه مذاکره بین ایران و عثمانی گردد. امپراتور روسیه نامه‌ای به محمدشاه نوشت و در آن از او خواست ضمن پذیرش تشکیل انجمنی جهت حل اختلافات، نمایندگانی را جهت مذاکره معرفی نماید. سرانجام قرار بر آن شد که نمایندگان سیاسی ایران و عثمانی و همچنین نمایندگان دو دولت روس و انگلیس ضمن تشکیل انجمنی در ارزنه‌الروم به حل و فصل اختلافات فی‌ما‌بین اقدام نمایند. میرزاجعفرخان مشیرالدوله در این خصوص می‌گوید:«وقتی که حاجی مرحوم [حاجی میرزا آغاسی] به خبط‌های خود آگاه شد، دولتین انگلیس و روس که هر دو باطنا حامی دولت عثمانی بودند، به‌خیال آنکه خود را به عنوان دخیل این کار و چاره برای این امر ناگوار بنمایند، حاجی مرحوم را واداشت کردند که مجلس گفت‌وگو برقرار و مطالب طرفین به واسطه وکلای ایشان در مجلس مزبور و حضور وکلای دولتین واسطین گفت‌وگو و اظهار شده، به تراضی طرفین قرارداد اصلاح ذات‌البین نمایند.» ابتدا قرار بود هیات ایرانی به سرپرستی میرزاجعفرخان مشیرالدوله جهت مذاکرات ارزنه‌الروم عازم گردد، اما او هنگامی که از طهران به تبریز حرکت کرده و به این شهر رسید، ظاهرا دچار بیماری سخت و طولانی گردید؛ بسیاری براین باورند که وی جهت شانه‌خالی‌کردن از بار چنین مسوولیت خطیری تمارض نموده و خود را بیمار جلوه داده بود.

درهرصورت وی از این کار بازماند و قرعه به نام محمدتقی‌خان وزیر نظام افتاد. البته در انتخاب او به ریاست هیات ماموران ایرانی نیز جای بحث و مناقشه وجود دارد. برخی معتقدند که در این هنگام وزیر نظام آذربایجان - امیرکبیر - دارای چنان قدرت و نفوذی در آذربایجان بود که همگان را براین واداشت که وی را لایق نمایندگی دولت ایران در مذاکرات ارزنه‌الروم بدانند. گروهی دیگر معتقدند دلیل اصلی اعزام ایشان به این ماموریت خطیر و طولانی چیزی جز رشک و حسد حاجی‌میرزا آغاسی نسبت به ترقیات روزافزون و نفوذ فوق‌العاده او در کشور خصوصا در بلاد آذربایجان، نبود؛ به این معنا که حاجی‌میرزا آغاسی در سال ۱۲۵۹.ق محمدتقی‌خان را به ماموریت ارزنه‌الروم روانه کرد تا ازیک‌طرف از نفوذ او در دربار و ناحیه آذربایجان بکاهد و ازسوی‌دیگر از‌ آنجا که این ماموریت را بس بزرگ و خطیر می‌پنداشت، می‌خواست امیرکبیر را با شکست و خفت به کشور بازگرداند. حاجی‌میرزا آغاسی بر این باور بود که اختلافات ایران و عثمانی به‌قدری عمیق و پیچیده است که انعقاد صلح بین طرفین تقریبا محال است. وی با معرفی وزیر نظام آذربایجان، قصد داشت اولا همان‌گونه که می‌پنداشت با شکست مذاکرات امیر سرشکسته و با خفت به ایران بازگردد و بدین‌سان از محبوبیت و نفوذ او در میان درباریان و اهالی آذربایجان کاسته ‌شود. ازسوی‌دیگر اگر امیر، باهوش و فراستی که داشت می‌توانست سربلند از مذاکرات بیرون بیاید، حاجی‌میرزاآغاسی نیز از این افتخار بی‌نصیب نمی‌ماند. اما در عمل نتیجه به گونه دیگری رقم خورد. مذاکرات ارزنه‌الروم نزدیک به چهارسال طول کشید و نهایتا معاهده ارزنه‌الروم در سال ۱۲۶۳.ق بین طرفین منعقد گشت. اهمیت این معاهده - پیمان دوم ارزنه‌الروم - تا آنجا است که طرفین عملا پس از آن مناقشه جدی در روابط خود به وجود نیاوردند و این معاهده پایه روابط آنها - حتی تا زمان فروپاشی عثمانی و تشکیل دولت ترکیه و عراق در غرب کشور - باقی ماند.

متاسفانه با وجود چنین ارزش و اعتباری که مذاکرات ارزنه‌الروم از آن برخوردار بود، گزارش‌های دقیق و گسترده‌ای از آن در دست نیست. با این همه، آنچه را هم‌که موجود است، بی‌شک می‌توان آغازگر تاریخ جدید دیپلماسی ایران دانست.

امیرکبیر در این ماموریت برای نخستین‌بار به‌طورجدی در یک کنفرانس چندجانبه و در مذاکرات دیپلماتیک حضور یافت و مدتی طولانی بحث و گفت‌وگوی سیاسی، تاریخی و حقوقی را پیگیری ‌نمود. متاسفانه درباره تاریخ دقیق حرکت امیرکبیر به ارزنه‌الروم و همچنین همراهان او اطلاعات چندانی در دست نیست.

امیر در اثنای مذاکرات، با ارسال نامه‌هایی، دربار ایران و به‌ویژه صدراعظم آن، حاجی‌میرزا آغاسی، را از شرح ما‌وقع آگاه می‌ساخت؛ اما مشهور است حاجی‌میرزا آغاسی به سبب کینه و عداوتی که با وی داشت، حتی نامه‌های او را نمی‌‌‌گشود؛ تا جایی که پس از مرگ آغاسی تعدادی از نامه‌های امیرکبیر به او سربه‌مهر یافت شد.