دلدادگان غرب

تقی صوفی نیارکی

عبدالرحیم طالبوف

چه کسانی و با کدام خاستگاه اجتماعی و اقتصادی به فرنگ می‌رفتند و در مواجهه با تمدن اروپا و غرب چه تحولی پیدا می‌کردند؟ تقی صوفی نیارکی، نویسنده متن حاضر با بررسی انواع گزارش‌های فرنگ‌رفته‌ها به پرسش‌های یاد شده جواب می‌دهد و اعتقاد دارد که مسافران ایرانی فرنگ عموما دلداده غرب می‌شده‌اند.... سفرنامه‌ها را به لحاظ پایگاه اجتماعی نویسندگان و رویکرد آنان به فرهنگ غرب می‌توان به چند دسته تقسیم کرد: الف- سفرنامه‌هایی که به وسیله صاحبان مناصب دولتی نوشته می‌شدند: این افراد به عنوان دیپلمات جهت انجام ماموریت‌های دیپلماتیک به کشورهای متعدد مسافرت می‌کردند و در ضمن سفر، خاطره‌های خود را به صورت سفرنامه می‌نگاشتند.

به عنوان مثال می‌توان به حیرت‌نامه یا سفرنامه میرزا ابوالحسن خان ایلچی اشاره کرد. همچنین سفرنامه‌هایی که به وسیله منشی‌های حرفه‌ای نوشته می‌شد که آنان با عنوان نویسنده و محرر، همراه مقام عالی رتبه به سر می‌بردند؛ مانند مخزن الوقایع که سفرنامه مردی مهم، یعنی فرخ خان امین‌الدوله می‌باشد که به وسیله حسین بن عبدالله سرابی تالیف شده است. وی در کنار فرخ‌خان امین الدوله بود که به مجامع عمومی کمتر راه پیدا کرده و صرفا در پیشگاه او انجام وظیفه می‌نموده است.

ب- سفرنامه‌هایی که به وسیله ایرانیان تحصیلکرده در کشورهای غربی به نگارش درآمده است؛ مانند گزارش سفر میرزا صالح شیرازی. این قبیل آثار از سفرنامه‌های دیگر می‌تواند مهم‌تر و کارآتر باشد؛ چراکه نویسندگان آن از پایگاه اجتماعی بالا و سطح علمی قابل قبولی در زمان خود برخوردار بودند و در شمار نخبگان علمی جامعه قلمداد می‌شدند. هرچند که این نوع سفرنامه‌ها در اقلیت هستند؛ ولی با این حال قابل دقت و تامل می‌باشند.

ج- سفرنامه‌هایی که توسط سیاحان و تجار ایرانی به رشته تحریر درآمده است؛ مانند مسیر طالبی یا سفرنامه میرزا ابوطالب و تحفه‌العالم. در این نوشته به علت محدودیت‌های خاص، تنها به چند نمونه از این سفرنامه‌ها که جزو اولین منابعی است که ایرانیان را با افکار جدید آشنا ساخته، اشاره می‌شود.

نویسندگان این سفرنا‌مه‌ها، عموما ستایشگر و دلداده غرب بوده‌اند. با این وصف، باید به این نکته نیز اشاره کرد که در میان سفرنامه‌ها، منابعی هرچند محدود نیز یافت می‌شود که به شکل انتقادی به غرب می‌نگریستند و همین تعداد کم در آن زمان به اندازه خود با اهمیت و در خور توجه می‌باشد و جای دارد در تحقیقی مستقل به آنها پرداخته شود. در این نوشته مختصر و به اجمال به چند سفرنامه متفاوت از هم بسنده کرده و توضیح کامل را به نوشتاری دیگر واگذار می‌کنیم.

۱- سفرنامه عبداللطیف شوشتری: عبداللطیف شوشتری در سال ۱۱۷۲قمری در شوشتر در خانواده‌ای متولد شد که سال‌ها شیخ الاسلامی آن ولایت را به عهده داشتند. او از نوادگان سید نعمت‌الله جزایری می‌باشد. مقدمات علوم را در شوشتر نزد عمویش و تنی چند از علمای آنجا فراگرفت و پس از آموزش ابتدایی به آموختن هیات، نجوم و شیوه استخراج تقویم سرگرم شد. سپس برای ادامه تحصیلات خود به شهرهای مختلف ایران، عراق و برخی از کشورهای خلیج فارس سفر کرد و در کربلا از درس آقا محمدباقر بهبهانی بهره گرفت.

وی سپس به مشهد رضوی رفت و از آنجا به موطن خود شوشتر بازگشت. پس از این تاریخ وی تحصیل علوم دینی را به اتمام نرساند و سفر هند و فکر تجارت، او را از ادامه تحصیل منصرف ساخت و دیگر به مباحثه و تحصیل ادامه نداد.

شوشتری تا سال ۱۲۱۶.ق که در هندوستان مشغول نگارش تحفه العالم بود، چیزی از دروس رسمی تحصیل نکرده بود. وی در هندوستان و در روز یکشنبه پنجم ماه ذی‌القعده سال ۱۲۲۰.ق در شهر حیدرآباد دکن درگذشت.

صاحب مرات الاحوال جهان‌نما که خود از نزدیک با عبداللطیف آشنا بوده است، درباره ویژگی‌های وی اینگونه می‌نویسد: «به غایت خجسته گفتار و نیکو اطوار و آرمیده و بزرگ منش و مبادی آداب بود... در تحریر و تقریر نیز سلیقه تامه داشت و در بدو امر فی‌الجمله از مراتب علمیه را نیز تحصیل کرده بود... و چیزی که در هنگام فوتش موجب حیرت و عبرت من شد، این بود که از مفارقت آن مرحوم، دوست و دشمن و خویش و بیگانه همه نالان و گریان بودند... خار مفارقتش بر دل دوستان نشست، اعزه و اعیان بر جنازه‌اش حاضر شدند و با دستگاه تمام تشییع کرده و در دایره میر مدفون کردند.»

لازم به یادآوری است که وی به فرنگ مسافرت نکرده بود و تنها از طریق تماس با انگلیسی‌هایی که در هندوستان به سر می‌بردند، با آداب و رسوم آنان آشنا شده و در کتاب خود در پی وصف و توضیح آنها برآمده است.