تحولات کتاب-۳
طبقه متوسط و رشد تولید کتاب
طبقه متوسط با زاد و رشد خود در اروپا عامل دگرگونیهای عمدهای شد. یکی از تحولاتی که این طبقه ایجاد کرد، رشد تولید کتاب بود که مورد توجه آنها قرار گرفته بود. رشد تولید کتاب موجب شد، دستگاههای چاپ نیز به مثابه کالایی پرطرفدار شاهد نوآوریها باشد... جهان ادب آن روز بین پنج یا شش زبان مهم تقسیم شده بود. وجود یک هماهنگی جهانی در میان اهل ادب هرگز به اندازه قرن هجدهم محسوس نبود.معذلک این هماهنگی جهانی منحصر به گروههای اشرافی یاد شده مستقیما در معرض تهدید قرار داشت. از مدتها پیش کتاب علیه چهارمین تحول خود که همان ماشینیسم باشد تدارک میدید. نشانههای تحول اخیر خیلی پیشتر از آن یعنی از دوره فلاسفه قابل رویت بود. چون در قرن پانزدهم قشرهای تازهای از اجتماع به ویژه خرده بورژواها به مطالعه دست یافته و از یک نظم اجتماعی که بهفراخور حال آنان به وجود نیامده بود مرتبا کتابهای بیشتری تقاضا میکردند. همین احتیاج جدید به خواندن کتاب یکی از علل توسعه چاپ و مطبوعات که هنوز در آن زمان تعداد نسخههای آن از میزان معینی تجاوز نمیکرد، به شمار میرود.
در برابر بازار کتاب که به طور روزافزونی رونق مییافت، چاپخانه و کتابخانه مجبور بودند در قالب جدیدی پوست عوض کنند. نظام سرمایهداری از آغاز پیدایش خود، کتاب را به صورت جزء لاینفک خویش درآورده مدیر مسوول که در واقع همان ناشر کتاب باشد ظاهر شده، چاپ کننده و فروشنده کتاب به دست احتیاجات و مشکلات متعدد خود رها میگردند و حرفه ادبی رفتهرفته تجهیز شده و نظمی به خود میگیرد. این حرفه تا آن زمان به یک عده اهل ذوق که انتظار استفاده مادی نداشتند یا به یک عده ثروتمندان مشوق ادبیات منحصر میگردید. از دکتر جانسون انگلیسی گرفته تا دیدرو در فرانسه مردان علم و ادب مساله حقوق مولف و مالکیت ادبی را پیش میکشند.
در ثلث آخر قرن هجدهم امواج فکری و ایدئولوژیکی متضاد که در عین حال همه آنها در امر پخش کتاب در بین آنچه که در آن زمان (مردم) میگفتند متفقالقول بودند- از متدیستها در انگلستان گرفته تا نویسندگان دائرهالمعارف سپس روحیه انقلابی در فرانسه و در حد کمتری روشنفکران در آلمان همگی به امر ضرورت مطالعه کتاب جنبه فوریت دادند.در چنین موقعیتی بود که در اندک زمانی
(۱۸۰۰ تا ۱۸۲۰) چندین اختراع فن چاپ را به کلی دگرگون ساخت: از جمله این اختراعات چاپ فلزی، چاپ غلتکی و پایی، چاپ مکانیکی با بخار را میتوان نام برد. هنوز حکومت ناپلئون نرسیده بود که به کمک وسائل جدید قادر بودند چاپ تعداد صفحاتی را که پانزده سال پیش از آن یک روز تمام وقت میگرفت در فاصله یکساعت تمام کنند. با این ترتیب عصر چاپهای پرتیراژ شروع شده بود.شروع آن از انگلستان بود همچنانکه پیدایش بسیاری از جنبههای تکاملی صنعت چاپ از این کشور بوده است. والتر اسکات را میتوان با رمانهایی که نوشت از پیشگامان این امر دانست، ولی در واقع لردبایرون در سال ۱۸۱۴ به کمک کتاب معروف خود دزددریایی (Corsaire) آغاز این دوره را اعلام داشت، به طوری که در همان روز اول انتشار ده هزار نسخه از این کتاب به فروش رفت. این موج در سال ۱۸۳۰ همزمان با مطبوعات پرانتشار به فرانسه رسید و پیش از سال ۱۸۴۸ بقیه نقاط اروپا و سراسر آمریکا را فرا گرفت.آثار این تحول ناگهانی بسیار عمیق بود و بیش از همه نویسنده رابطه خود را با اکثریت عظیم خوانندگان از دست داد، تنها قشر روشنفکران خواه مستقیم و بدون واسطه، خواه به کمک یا با واسطه انتقاد کوشش خود را در پیریزی عقیده ادبی موثر همچنان ادامه دادند. سایر خوانندگان دستخوش گمنامی گردیده و جز به صورت دریایی بیکران که گاه شاعر بدون هدف یک بطری به دست امواج آن میسپارد، در پیدایش افسانههای ادبی نقشی نداشتند.با این حال دیگر امکان نداشت که وجود تودههای وسیع خواننده را که بار مخارج کتاب را بر دوش داشتند و ضامن درآمد آن محسوب میگردیدند، نادیده گرفت و همچنانکه در گذشته بورژواهای قرن چهاردهم و پانزدهم زبان عامیانه را وارد کتابهای مملو از لغات مشکل و ثقیل روحانیون کردند، به همان طریق خوانندگان جدید عامی قرن نوزدهم زبان ملی خود را به کتابهای جهانی اربابان علم و ادب تحمیل نمودند. بدینگونه چاپ پر انتشار از یک طرف به اشاعه زبانهای ادبی و از طرف دیگر به پیدایش استقلال ادبیات ملی کمک مینماید. همین بیداری احساسات ملی باعث میشود که کتاب به زمان خود متناسب و هماهنگ گردد.
یکی دیگر از راههای نیل به این هماهنگی بیداری شعور طبقاتی بود. سالنهای مطالعه، مجموعههای خواندنی، رمانهایی به صورت پاورقی، کتابخانههایی که به امانت کتاب میدهند هر یک به نوبه خود هر چه بیشتر و عمیقتر کتاب را در میان قشرهای اجتماعی که پیشرفت آموزشوپرورش بدانها رهمنون میگردد، وارد میکنند. در افکار انقلابی سال ۱۸۴۸ کتاب جنبه یک مظهر عالی را پیدا میکند.
ارسال نظر