جنگ‌های ایران و عثمانی

عباس میرزا

نویسنده متن حاضر با هدف بررسی تاریخی مسوولیت‌های امیرکبیر ناگزیر شده است، نگاهی به تحولات ایران در ارتباط با همسایگان خود داشته باشد که امیرکبیر به نوعی در آنها نقش داشته است. جنگ‌های دوران قاجار به ویژه فتحعلی‌شاه با عثمانی‌ها را در این شماره می‌خوانید. یکی از مهم‌ترین اتفاقات دوران زمامداری محمدشاه قاجار را می‌توان انعقاد معاهده ارزنه‌الروم (ارزروم) دانست. ایران و عثمانی در طول تاریخ به‌ویژه پس از تاسیس سلسله صفویه درگیر اختلافات و مناقشات با یکدیگر بودند.

تداوم همین اختلافات به دوران قاجار نیز کشیده شد. طرفین گاه‌وبیگاه زدوخوردهایی به‌ویژه در مناطق مرزی داشتند. شدت این درگیری‌ها در مناطق شمال‌غربی (در آذربایجان) و جنوب غربی (در بین‌النهرین و خرمشهر) بیش از سایر مناطق بود. در هنگام پادشاهی فتحعلی‌شاه مجددا دو کشور رودرروی هم صف‌آرایی کردند. جالب اینکه هر دو دولت ایران و عثمانی سابقه جنگ و ستیز با روسیه تزاری را نیز داشتند. اما تاریخ هرگز نشان نداد که این دو دولت مسلمان با یکدیگر متحد شده و علیه دشمنان خود، به‌ویژه با روسیه تزاری، وارد جنگ شوند. علاوه بر بی‌اعتمادی ایران و عثمانی به یکدیگر و فزون‌خواهی‌های عثمانی در این قضیه، می‌توان به نقش دول استعماری، به‌ویژه روس و انگلیس، اشاره کرد. به هر حال، مجددا اختلافات دو کشور در زمان فتحعلی‌شاه به اوج خود رسید و عباس‌میرزا از جانب او مامور گردید ضمن لشگرکشی به خاک عثمانی، از دست‌اندازی این دولت به سرزمین‌های ایران ممانعت به عمل آورد.

عباس‌میرزا با سپاهی تقریبا آماده و مجهز، به عثمانی حمله کرد؛ اما با وجود پیشرفت‌های قابل‌توجه سپاه او، نتیجه‌ای عاید ایران نگردید و دو کشور به‌ناچار - یا شاید هم از روی مصلحت‌اندیشی - مصالحه کردند. متعاقب آن پیمان اول ارزنه‌الروم در نوزدهم ذیعقده سال ۱۳۲۸.ق از سوی طرفین به امضا رسید.

براساس این معاهده دولت ایران پذیرفت همه مناطقی را که به تصرف خود درآورده به عثمانی مسترد گرداند. مرز دو کشور نیز براساس معاهده سال ۱۱۵۶.ق - که بین نادرشاه افشار و سلطان محمود بسته شده بود - تثبیت گردید. در مقابل، دولت عثمانی متعهد گردید که زوار ایرانی عتبات عالیات را مورد آزار و اذیت و باج‌خواهی قرار نداده و بلکه در کار آنان تسهیل نیز نماید. همچنین مقرر شد عشایر و دامداران مرزنشین اجازه داشته باشند براساس رسوم دیرینه خود - ییلاق و قشلاق - بدون مزاحمت در مرزها تردد نمایند.آنچه از پیمان نخست الرزنه‌الروم به دست می‌آید، آن است که دولت ایران در حین گفت‌وگوها و جهت حل اختلافات فی‌ما‌بین، از خود حسن نیت و همکاری شایان‌توجهی نشان داد؛ اما بااین‌وجود ماحصل مذاکرات طرفین که همان پیمان ارزنه‌الروم باشد، نتوانست ریشه اختلافات طرفین را از بین ببرد.

این پیمان تنها منجر به انعقاد طرح صلح کلی بین ایران و عثمانی گردید و از مرتفع‌ساختن مواردی که سبب‌ساز مناقشات ایران و عثمانی گردیده بود بازماند. از جمله موارد بسیار مهم که همچنان لاینحل باقی ماند، می‌توان به اختلافات مرزی طرفین به‌ویژه در آذربایجان، کردستان و خوزستان اشاره کرد. علاوه‌براین، همان‌گونه که در سال‌های بعد نیز مشاهده گردید، حرکت حاجیان ایرانی از سرزمین‌های تحت تصرف عثمانی به خانه خدا و همچنین سفر به عتبات عالیات در عراق با مشکلات و مخاطرات بسیاری همراه شد.

چنین بود که دوره صلح و آشتی به‌زودی به سرآمد و کشمکش‌های تازه‌ای نمایان شد. از سال ۱۲۵۰.ق قافله‌های تجار ایرانی در خاک عثمانی بارها مورد هجوم و غارت قرار گرفتند و مرزنشینان و روستاهای سرحدات ایران و عثمانی نیز از حملات و چپاول حکام محلی عثمانی در امان نبودند. ازهمه‌پیچیده‌تر، قضیه بین‌النهرین و اوضاع خرمشهر بود. در سال ۱۲۵۳.ق که محمدشاه سرگرم لشگرکشی به هرات بود، ناگهان اوضاع خرمشهر با لشگرکشی والی بغداد به آنجا به هم ریخت. اسناد بسیاری وجود دارد که نشان می‌دهد دولت بریتانیا - که در این زمان به‌شدت نگران لشگرکشی دولت ایران به هرات بود - در تحریک والی بغداد برای حمله به سرحدات جنوبی و غربی ایران، به‌ویژه خرمشهر، دست داشته است؛ چراکه بریتانیا نمی‌خواست محمدشاه فراغتی یابد که بتواند با آسودگی خاطر به هرات - دروازه هند - لشگرکشی کند. سپاه عثمانی در حمله به خرمشهر چپاول و وحشی‌گری بسیاری از خود بروز داد؛ تاجایی‌که پس از قتل مردان و چپاول اموال و دارایی‌ها، زنان را نیز به اسیری بردند. دولت ایران به‌شدت به این عمل شنیع عثمانی اعتراض نموده و خواستار عقب‌نشینی لشگر عثمانی از خرمشهر و استرداد اموال غارت‌شده و پرداخت خسارت گردید. اما پاسخ دولت عثمانی، در عین گستاخی و تحکم، دارای ابعاد حقوقی پیچیده‌ای نیز بود. آنها گفتند: «بندر خرمشهر از توابع بصره و بغداد ملک ما است و رعیت خود را تنبیهی کرده‌ایم. اگر ثابت کردید که خرمشهر از ایران است، آن‌گاه از خسارت صحبت کنید.» این پاسخ محمدشاه را سخت برآشفت و او تصمیم گرفت در یک فرصت مقتضی این اقدام عثمانی را تلافی کند.