ماجرای اخراج مورگان شوستر از ایران- بخش آخر
شوستر با روسها، انگلیسها و شعاعالسلطنه نبرد کرد
یکی از اقدامهای مورگان شوستر که شاید موجب آزردگی و ترس انگلیس و روس شد، بررسی قرارداد ۱۹۰۷ بود که هر دو کشور در آن متعهد شده بودند حق حاکمیت ایران را محترم شمارند.
مورگان شوستر- عکس ویکیپدیا
یکی از اقدامهای مورگان شوستر که شاید موجب آزردگی و ترس انگلیس و روس شد، بررسی قرارداد ۱۹۰۷ بود که هر دو کشور در آن متعهد شده بودند حق حاکمیت ایران را محترم شمارند. این اقدام شوستر از یک طرف و تصویب قانونی که به او اجازه میداد به عنوان خزانهدار کل ایران اختیارات بیشتری به دست آورد، کار را بر او سخت کرد. در نوشته حاضر برخی از برنامهها و اقدامهای شوستر از قبیل فعال کردن گمرکات ایران که زیر قیمومیت روسها بود، مخالفت با انگلیسها در حوزه اکتشاف نفت نیز اشاره شده است که در مجموع به اخراج شوستر منجر شد.
زمانی که مورگان شوستر فعالیت خود را در ایران آغاز کرد، میزان موجودی خزانه کشور از ۶۰۰ هزار تومان تجاوز نمیکرد. علاوه براین، دولت روسیه عواید گمرکات کشور به استثنای گمرکات بنادر خلیجفارس را بابت قرضههایی که در سالهای ۱۲۷۹ ش. و ۱۲۸۱ ش. به دولت ایران پرداخت کرده بود(۱)، به وثیقه برداشته و به مستشاران بلژیکی که گمرکات ایران را در اختیار داشتند نیز دستور داده بود قبلا حقالسهم روسیه را برداشت نموده، بقیه آن را به دولت ایران بپردازند. انگلیسیها هم کلیه گمرکات جنوب را در گرو قرض ۵۰۰ هزار لیرهای که در ۱۲۷۱ ش. بابت بازخرید امتیاز رژی به ناصرالدین شاه داده و همچنین قرضه دیگری به مبلغ ۲۵۰/۱ میلیون لیره که در ۱۰ خرداد ۱۲۹۰ به دولت مشروطه پرداخت کرده بود، قرار داده بودند.
از اینرو وقتی مورگان شوستر تصمیم گرفت عوائد گمرکی کشور را به خزانه دولت سرازیر سازد، خشم روسیه را در شمال و خشم انگلیسیها را در جنوب ایران برانگیخت. وزیر مختار روسیه رسما اعلام کرد که مستشاران بلژیکی در گمرکات بنادر شمال حق اطاعت از دستورالعمل شوستر را ندارند و تهدید کرد که در غیر این صورت روسیه گمرکات شمال را مستقیما تصرف خواهد کرد. مورگان شوستر زمانی روسها را عصبانیتر ساخت که برای جمعآوری مالیاتهای خود گارد ویژهای موسوم به «ژاندارمری خزانه» را تشکیل داد. گاردی که اساسا اجازه ورود به قلمرو مصوب پیمان ۱۹۰۷ برای روسیه را نداشت.
شوستر با انگلیسیها نیز مشکلات مشابهی داشت.اکتشاف نفت در جنوب ایران توسط انگلیسیها ـ خرداد ۱۲۸۷ـ و استقرار تاسیسات نفتی در این مناطق و مهمتر از آن، مشارکت دولت انگلیس در شرکت نفت ایران و انگلیس، رویدادهایی بودند که دولت انگلستان را واداشت تا مناطق جنوبی کشور را از قلمرو طرحهای اقتصادی مورگان شوستر خارج سازد.
حمایت انگلیس از جایگاه شیخ خزعل در خوزستان و تشویق وی به جدا کردن این منطقه از دایره نفوذ دولت مرکزی با همین هدف صورت گرفت.یکی از دلایل ناخشنودی انگلیسیها و روسها از مورگان شوستر اقدامات وی در افشای سوءاستفادههای آنان از قرارداد ۱۹۰۷ بود. در شرایطی که آنان در قرارداد یادشده احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را مورد تاکید قرار داده بودند، ولی عملا در قلمرو تحت نفوذ خود در شمال و جنوب ایران مانع اجرای طرحهای اقتصادی دولت میشدند. آنان هر طرح اقتصادی یا سیاسی در قلمرو تصریح شده در پیمان ۱۹۰۷ میلادی را گامی در جهت نقض این پیمان میدانستند. مهمترین وجه پیمان یادشده تقسیم ایران به سه منطقه شمالی تحت نفوذ روسها، جنوبی تحت نفوذ انگلیسیها و مرکزی تحت نفوذ دولت ایران بود. آنها حتی با نیروهای «ژاندارمری خزانه» که ابزار دست مورگان شوستر برای اخذ مالیات بود، مقاومت می کردند و در برابر آنها جبهه میگرفتند یا به رویارویی و خلع سلاح آنها میپرداختند. طی مدت زمانی که مورگان شوستر در ایران فعالیت میکرد، روسیه و انگلیس که هیچ سهمی برای رقیب سوم قائل نبودند، دائما نقش بازدارندگی در مسیر اقدامات وی ایفا میکردند. آنها بهعنوان دو قدرت رقیب، در پس اقدامات مورگان شوستر، اراده آمریکا برای ورود به عرصه اقتصادی و سیاسی ایران را میدیدند.
با این همه، شوستر با زیرکی تمام تلاش کرده بود تا به نوعی حمایت انگلیس را جلب کند و روسها را در مواضعشان، تنها و منزوی بسازد. انتصاب یک افسر انگلیسی مامور خدمت در سفارت انگلیس به نام «ماژور استوکس» به فرماندهی «ژاندارمری خزانه» و تماس مداوم شوستر با وزیر مختار انگلیس برای کمک گرفتن از وی موجب شده بود که انگلیسیها به مراتب کمتر از روسها در برابر اقدامات شوستر کارشکنی نمایند. روسها که به نقشه شوستر پی برده بودند، موجی از حملات خود را متوجه «استوکس» کردند. آنها «استوکس» را متهم به همدستی با مشروطهخواهانی کردند که عموما مخالف روسیه هستند. منشا این اتهام نقش مصلحتی انگلیس در همکاری با مشروطهخواهان و گشودن درهای سفارت به روی آنان بود. انگلیسیها در آن زمان مردمی را که از جنایات ماموران محمدعلیشاه قاجار یا در برابر به توپ بستن مجلس شورای ملی توسط نظامیان روسیه میگریختند در داخل سفارت پناه میدادند تا مرحله به مرحله بتوانند در نهضت نفوذ کرده، سرنوشت آن را با اراده و سیاست خود رقم بزنند.
از اینرو انتصاب یک افسر انگلیسی به فرماندهی ژاندارمری خزانه ایران نه تنها حلال مشکل مورگان شوستر نگردید، بلکه این انتصاب به مکاتبات رسمی بین دولتین انگلیس و روسیه و دخالت مستقیم تزار نیکلای دوم در این مساله انجامید. وزیر خارجه انگلیس برای جلوگیری از بروز بحران در روابط انگلستان با روسیه به وزیر انگلیس در تهران نوشت به «ماژور استوکس» ابلاغ کند تا وقتی که در خدمت ارتش انگلیس است، نمیتواند سمتی را در دولت ایران بپذیرد. استوکس در واکنشی قهرآمیز تصمیم گرفت از خدمت در ارتش انگلیس استعفا کند، ولی استعفای او پذیرفته نشد. مورگان شوستر که «استوکس» را با توجه به تسلط او به زبان فارسی و آشنایی وی با جامعه ایرانی مناسبترین فرد برای تصدی ژاندارمری خزانه میدانست برای حل این مشکل شخصا به ملاقات وزیرمختار روسیه در ایران رفت تا موافقت او را برای انتصاب «استوکس» به ریاست ژاندارمری خزانه فقط برای مدت ۶ ماه جلب کند، اما این موافقت حاصل نشد و به این ترتیب، پرونده «استوکس» با عزل وی بسته شد. با این همه نه دشمنی روسها با ژاندارمری خزانه خاتمه یافت و نه کارشکنیهای آنها در برابر دولت مرکزی پایان گرفت. روسها محمدعلیشاه را که در ۱۲۸۸ توسط مشروطهخواهان از قدرت خلع شده و به روسیه گریخته بود، تحریک به حمله به ایران کردند. براساس این نقشه، محمدعلیشاه و برادرش شعاعالسلطنه از دو نقطه شمالی کشور و سالارالدوله برادر دیگر آنان از ناحیه کرمانشاه حمله بزرگی را در تابستان ۱۲۹۰ برای تصرف تهران آغاز کردند. این حمله به شکست انجامید و تعداد زیادی از رجال، نمایندگان و مقامات طرفدار محمدعلیشاه در دولت برکنار شدند. در پی این شکست، دولت دستور توقیف اموال شعاعالسلطنه و سالارالدوله (برادران محمدعلیمیرزا) را صادر نمود و مورگان شوستر در اجرای این تصمیم، در مهر ۱۲۹۰ ژاندارمری خزانه را مامور توقیف اموال آنان نمود. اقدامات شوستر برای توقیف املاک و اموال شعاعالسلطنه با اعتراض شدید سفارت روس مواجه شد، زیرا بنابر ادعای سفارت روس اموال شعاعالسلطنه در گرو بدهی او به بانک استقراضی روس بود. در ادامه این کشمکش دولت روسیه نیروهای تازهای وارد ایران کرد و روز هشتم آذر ماه ۱۲۹۰ طی اولتیماتومی به دولت ایران چهلوهشت ساعت برای قبول این سه شرط به دولت ایران مهلت داد:
۱- اخراج مورگان شوستر و هیات مستشاران آمریکایی از ایران
۲- کسب موافقت قبلی دولتین روس و انگلیس برای استخدام اتباع خارجی در ایران
۳- پرداخت هزینه و خسارت لشگرکشی روسیه به ایران
وثوقالدوله وزیر خارجه وقت ضمن گزارش امر و قرائت متن اولتیماتوم دولت روسیه در جلسه فوقالعاده مجلس، با توجه به وخامت اوضاع و تهدید روسها برای اشغال پایتخت، تقاضای قبول اولتیماتوم را نمود. مجلس ابتدا مردد بود که در برابر این تهدید چه پاسخ بدهد، ولی پس از اظهارات پرشور مرحوم سید حسن مدرس و سپس موضعگیری چند تن از نمایندگان به اتفاق آراء اولتیماتوم روسیه را رد کرد. مورگان شوستر خود در کتاب «اختناق در ایران» چنین مینویسد:
... این اولتیماتوم در حالت سکوت تام نمایندگان خوانده شد . پس از ختم آن ۷۶ نفر از وکلای حاضر در پارلمان از پیر و جوان، علما و پیشوایان مذهبی و وکلای عدلیه و اطبا و شاهزادگان در جای خود مثل اشخاص سکته کرده بی حس و بیحرکت ماندند یک عالم محترم اسلامی ایستاده و در موقعی که وقت به سرعت میگذشت و هیچ رأیی نمیتوانستند بدهند، آن بنده خدا نطق مختصر و مناسب حال و بهموقعی نمود و گفت «شاید مشیت خداوند بر این امر قرار گرفته که آزادی و استقلال ما به زور از ما سلب شود در چنین حالتی سزاوار نیست که ما خودمان به امضای خود از دست داده و ترک کنیم» سپس دستهای مرتعش خود را برای دادخواهی و تظلم به سمت نمایندگان حرکتی داده و در جای خود نشست ...
شوستر اضافه کرد: «پس از آن عدهای به مخالفت با اولتیماتوم برخاستند و سپس تقاضای رای با ورقه انجام شد و نتیجه چنین خوانده شد: تماما از پیشوایان روحانی و سایر طبقات کعبتین تقدیر خود را بر صفحه اظهار انداختند و از طرف ملت از جان گذشته پایمال شده خود که آینده ظلمانی خطرناکی در پیش داشتند به اتفاق آرا اولتیماتوم روس را رد نمودند. بهخطر انداختن جان خود و خانواده و کسان خوبش و گرفتار شدن به چنگال و دندان خرس بزرگ شمالی را بر فداکردن عزت و شرافت و حقوق و آزادی و استقلال موکلین خود که تازه تحصیل نموده بودند، ترجیح دادند.» (۲)
به دنبال رد اولتیماتوم دولت روسیه سربازان روس از تبریز و رشت به سمت قزوین حرکت کردند و سفارت روس طی یادداشت شدیداللحنی در روز ۲۴ آذر ۱۲۹۰مجددا به دولت ایران اولتیماتوم داد که اگر دولت شرایط روسیه را نپذیرد، روسیه ظرف شش روز چهار هزار سرباز را وارد تهران خواهد کرد.در آن زمان احساسات مردم ایران علیه روسیه به اوج رسیده بود و علمای نجف و کربلا نیز به حمایت از مردم ایران برخاستند. حتی به دنبال صدور چند فتوی از جانب مراجع وقت نجف، موجی از علما و روحانیون عراقی از طریق کرمانشاه به سمت تهران به راه افتادند. ۲ روز پس از مطرح شدن اولتیماتوم، وزیر مختار روسیه در یادداشتی برای دولت ایران جهت پذیرش اولتیماتوم تهدید کرد که نظامیان روس به فرمان دولت تزاری تهران را اشغال خواهند کرد.
در پی این تهدید وثوقالدوله که خود از متحدان سیاستهای انگلیس در ایران بود، وزیرمختار انگلیس را در جریان قرارداد و با وی مشورت کرد؛ اما «ادواردگری» سفیر انگلیس توصیه کرد که ایران به سرعت اولتیماتوم را بپذیرد.(۳)
حداکثر اقدام بازدارنده انگلیسیها آن بود که به روسها گفتند «حمله آنها به تهران اثر بدی در جهان اسلام خواهد داشت و مسلمانان را تحریک میکند» سپس توصیه کردند که «به جای فشار نظامی به تهران گمرکات شمالی ایران را تصرف کند و به اداره مالیات تبریز دست بگشاید تا شوستر تحت فشار قرار گیرد.(۴)»
سپس وثوقالدوله به آمریکاییها متوسل شد، ولی پاسخ آمریکاییها نیز سرد بود: «باتوجه به مشکل پیش آمده برای ایران وزیر خارجه آمریکا مناسب نمیداند، هیچگونه پیشنهادی را تقدیم کند.(۵)
اولتیماتوم روسها با واکنش منفی و خشم گسترده مردم روبهرو شد، ولی سرانجام دولت به درخواست انگلیسیها در برابر این تهدید تسلیم شد و ناصرالملک و صمصامالسلطنه رییس الوزراء در این شرایط بحرانی از یپرمخان رییس نظمیه خواستند که ساختمان مجلس را محاصره و تهدید کند که اگر نمایندگان حاضر به قبول اولتیماتوم روسها نشوند مجلس را خواهد بست. مجلس به یک هیات پنج نفری اختیار تام داد که در این مورد با دولت مذاکره کند و این هیات سرانجام قانع شد که چارهای جز قبول اولتیماتوم روس نیست. دولت بیدرنگ قبول اولتیماتوم را به سفارت روس اعلام نمود و عصر روز ۲۸ آذر ۱۲۹۰ به مورگان شوستر ابلاغ شد که از سمت خزانهدار کل معزول شده و باید هرچه زودتر از ایران خارج شود. در پی این تحولات حملات شدید به روسیه و انتقاد از دولت که تسلیم فشار روسها شده است در جلسات علنی مجلس ادامه داشت.
به همین جهت در جلسه فوقالعاده هیات دولت که با حضور ناصرالملک نایبالسلطنه تشکیل گردید، تصمیم به انحلال مجلس گرفته شد. یپرمخان مجاهد معروف مشروطیت و رییس نظمیه وقت مامور بستن مجلس شد و این وظیفه را نیز مانند کارهای دیگری که قبلا به او محول شده بود با خشونت هر چه تمامتر انجام داد. روز سوم دی ۱۲۹۰ ماموران مسلح یپرم به عمارت بهارستان ریختند و با وضع توهینآمیزی وکلای مجلس را بیرون ریختند و درب مجلس را قفل کردند!
مورگان شوستر با این نتیجهگیری که دولتهای متفقین، منافع متقابل و مصالح کلان خود را قربانی زدوبندهای ناپایدار با دولتهای جهان سوم نمیکنند، در ۲۲ بهمن ۱۲۹۰ با نارضایتی و دریافت خسارت ایران را ترک کرد. وی سپس در آمریکا کتاب خاطرات خود را تحت عنوان «اختناق روسی در ایران» به رشته تحریر درآورد.
منبع: iichs.org
ارسال نظر