افزایش قیمت نفت؛ فاصله مردم با پهلوی دوم

افزایش قیمت نفت در دهه هفتاد میلادی و افزایش توان مادی رژیم پهلوی و متعاقب آن خریدهای تسلیحاتی و حضور پررنگ و گسترده ایران در منطقه و افزایش همکاری‌ها با کشورهای همسایه‌، از شاه پهلوی در خارج از ایران چهره‌ای توانمند و فرهیخته ساخته بود، اما همزمان کارهایی که وی در داخل کشور انجام می‌داد، روزبه‌روز بر شکاف و فاصله میان او و ملت اضافه می‌کرد. مذاکرات قرارداد ۱۹۷۳

نیمه اول سال ۱۹۷۳ سال شاه است،‌ شرق و غرب وی را به عنوان رهبری خردمند و توانا مورد ستایش قرار می‌دهند. طرح‌های همکاری‌های تهاتری ایران و شوروی به خصوص کارخانه ذوب‌آهن اصفهان و طرح شاه لوله گاز ایران به خوبی پیشرفت می‌کنند و برای بهره‌برداری و افتتاح آماده می‌گردند. پس از کودتای افغانستان و تغییر رژیم پادشاهی آن کشور، بخش عمده‌ای از توجه شاه متوجه افغانستان و همسایگان شرقی ایران، هند و پاکستان، گردیده، برنامه‌های توسعه نفوذ و رهبری در حوزه اقیانوس هند مدنظر قرار گرفته است. برای اولین بار در مقابل سکوت عراق و مصر و استقبال عربستان سعودی، نیروهای نظامی ایران برای جنگ علیه شورشیان منطقه ظفار به طور گسترده وارد عمان شدند و ارتش ایران امکانات جدید خود را به نمایش گذاشت و به‌رغم نبود عملکرد به نحو دلخواه شاه، با تحمل تلفات، پیشرفت شورشیان متوقف شده و موقعیت رهبری ایران در خلیج فارس آشکار گردید. روابط ایران با اسرائیل و کشورهای عرب بیش از پیش توسعه یافت و شاه نهایت کوشش را برای رفع مشکلات ملک حسن پادشاه مراکش، ملک حسین پادشاه اردن و انور سادات رییس‌جمهور جدید مصر به عمل آورد. با این اقدامات به نظر می‌رسید که دوباره ایران یکی ازمراکز حل و فصل مسائل جهانی شده است، اما در داخل ایران با اصلاحات ارضی و گسترش شهرنشینی، مهاجرت چشمگیر روستاییان به شهرهای بزرگ به خصوص تهران آغاز می‌شود. استفاده از کارگران خارجی روزبه‌روز افزایش می‌یابد و دولت برای ایجاد کار و مسکن مناسب برای مهاجرین روستایی کاری انجام نمی‌دهد و به تدریج فاصله مردم از حکومت بیشتر می‌شود و چون هیچ‌راهی برای بروز ناراحتی‌ها و عدم رضایت مردم وجود ندارد، موجبات نشو و توسعه اقدامات مسلحانه بر ضد دولت به وجود می‌آید. شاه در این زمان تبدیل به یک کارشناس نفتی شده است و جز مساله نفت، تقویت ارتش و خرید تسلیحات برای به وجود آوردن پنجمین قدرت نظامی غیراتمی جهان برای دفاع از خلیج فارس و اقیانوس هند در مقابل حمله شوروی به مسائل دیگر از جمله مشکلات داخل کشور توجهی ندارد.

شمشیر دولبه

در جلسه ۱۴ دسامبر ۱۹۷۲ با نمایندگان کنسرسیوم نفت ایران، شاه به صراحت اعلام کرد که در نظر دارد قرارداد جاری کنسرسیوم را که به فارسی اسما قرارداد فروش و خرید نامیده شده است ملغی و به جای آن قرارداد جدیدی که فروش و خرید واقعی باشد مبادله نماید که شرکت ملی نفت فروشنده و شرکت‌های عضو کنسرسیوم خریدار باشند. مدت سه ساعت نمایندگان کنسرسیوم با شاه مذاکره و مشکلات خود را در مورد این طرح مطرح کردند، اما شاه که در واقع راه‌حل دیگری نداشت به شدت مقاومت کرد و آنها را مورد انواع تهدید‌ها قرارداد. طرح پیشنهاد شده به کنسرسیوم نفت، تنها در ظاهر با کنترل شرکت‌ها در قرارداد موجود و قرارداد مشارکت اعراب اختلاف داشت، ولی آرزوی شاه را برای آزاد شدن از محدودیت‌ تولید نفت که توسط کنسرسیوم با توجه به احتیاجات بازار و تولید سایر کشورها اعمال می‌گردد، برآورده می‌کرد و شرکت ملی می‌توانست از ۲۰۰ هزار بشکه در سال ۱۹۷۴ تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در سال ۱۹۸۱ نفت خام برای صادرات مستقل خود استفاده نماید.

دوره ۱۹۸۱-۱۹۷۴ که برای سهمیه برداشت نفت توسط شرکت ملی نفت در نظر گرفته شد، مشابه دوره سهمیه قرارداد مشارکت اعراب از ۲۵ درصد در سال ۱۹۷۴ تا ۵۰ درصد در سال ۱۹۸۱ می‌باشد، ولی سهمیه حق برداشت شرکت ملی نفت از قرارداد مشارکت اعراب کمتر است، ولی در عمل برداشت و صادرات شرکت ملی نفت قبل از سال ۱۹۷۸ به علت تحولات بازار نفت و تقلیل صادرات نفت ایران توسط کنسرسیوم از میزان یک میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه در روز تجاوز نمود. شاه همه چیز را مطابق میل می‌دید که و با تسلطی که بر امور سیاسی منطقه داشت، نشانه‌های تحولات خاورمیانه و توفانی که در منطقه در حال وقوع بود آینده صنعت نفت را دگرگون می‌کرد پیش‌بینی کرده یا از آن مطلع شده بود، ولی توجه نداشت که در قرارداد ۱۹۷۳ کنسرسیوم به عنوان خریدار، تعهدی جدی برای برداشت نفت ایران ندارد و با طرح جدید کماکان ریش و قیچی در دست کنسرسیوم باقی خواهد بود و علاوه بر آن، در این توفان اگر شرکت ملی نفت قبلا برای صادرات نفت به بازارهای تضمین شده مجهز نشود، در اختیار گرفتن کنترل تولید نفت مانند شمشیر دولبه ممکن است موجب تقلیل تولید و صادرات نفت در ایران شود.