چانه‌زنی آمریکایی‌ها با انگلیسی‌ها

فاستردالس سمت راست

نبرد دکتر محمد مصدق با انگلیسی‌ها بر سر مساله نفت که یک فصل از یادنرفتنی تاریخ ایران است، پیامدهای پرشماری داشت.

تضعیف موقعیت سیاسی انگلیس نزد ایرانیان یکی از آنها بود که موجب شد شرکت‌های آمریکایی و دولت این کشور در مذاکرات مربوط به تاسیس کنسرسیوم با قدرت وارد عمل شده و نقش و سهم بریتیش پترولیوم را در این کنسرسیوم به ۴۰ درصد برسانند. رییس شرکت انگلیسی اما با اکراه این مساله را پذیرفت و تلاش کرد در مذاکرات به‌گونه‌ای عمل کند که غرامت زیادی نصیب خود سازد. این خواسته آنها نیز اما پذیرفته نشد و آمریکایی‌ها با استناد به مخالفت دولت و مردم ایران در این زمینه نیز دست بالا را داشتند، آنچه می‌خوانید گزارش ج. بمبرگ، مورخ رسمی بریتیش پترولیوم از مذاکرات است.

پس از بحث بسیار، هیات مدیره شرکت پذیرفت که «در کمال نارضایتی» سهم ۴۰ درصد در کنسرسیوم را برای شرکت قبول کند. وزارت خارجه انگلیس تصمیم هیات مدیره را به وزارت خارجه آمریکا اطلاع داد و تاکید کرد که دولت انگلستان مایل نیست شاهد کاهش یافتن بیشتر سهم شرکت باشد. در پاسخ وزارت خارجه آمریکا نیز قبول کرد که مذاکره بیشتر در مورد ۴۰ درصد سهم شرکت در همین نقطه خاتمه یابد.

پس از آن‌که قضیه سهم شرکت در کنسرسیوم حل شد، برای برگزاری جلسه مقامات ارشد شرکت‌ها در لندن، راه باز شد. بین ۹ تا ۱۴ مارس چند جلسه تشکیل و طی آنها مشخص شد که بین شرکت و شرکت‌های عمده نفتی آمریکا اختلاف نظر زیادی وجود دارد. این اختلاف مربوط می‌شد به مبلغی که باید توسط دیگر اعضای کنسرسیوم برای سهام پرداخت می‌گردید و مقدار غرامتی که شرکت باید از دولت ایران دریافت می‌کرد. در مورد مبالغ پرداختی توسط شرکت‌های دیگر، فریزر خواستار پرداخت مبلغ اولیه‌ای معادل ۱۲۰ میلیون پوند و پرداخت‌های بعدی به ازای هر تن نفت تولیدی شد که ظرف بیست سال با احتساب نرخ‌های اسعار و نرخ تولید رایج،‌ بالغ بر ۱۴۰ میلیون پوند می‌شد. شرکت همچنین از سایر اعضا انتظار داشت که در ازای سهم ذخیره‌سازی نفتی نیز ۲۰ میلیون پوند بپردازند. به طور کلی، شرکت خواهان دریافت معوض سهامی معادل ۲۸۰ میلیون پوند بود که بخش اعظم آن در آینده قابل پرداخت باشد. از سوی دیگر، شرکت‌های نفتی آمریکایی پیشنهاد کردند که در سال اول عملیات ۴/۳۲ میلیون پوند و در سال‌های بعدی در ازای هر تن تولید مبالغ دیگری تا سقف ۶/۱۳۸ میلیون پوند بپردازند. آنان معتقد بودند که برای امکانات ذخیره‌سازی نفتی نباید پولی پرداخت گردد. کل معوض سهام قابل پرداخت پیشنهادی شرکت‌ها معادل ۱۷۱ میلیون پوند بود که قسمت اعظم آن می‌بایست از محل تولید آتی پرداخت می‌شد. در مورد دریافت غرامت از دولت ایران، فریزر معتقد بود که شرکت باید ۱۱۰ میلیون تن نفت مجانی ظرف مدت بیست سال دریافت کند که به نرخ جاری (و نه هزینه) معادل ۵۳۰ میلیون پوند خواهد بود. رویال داچ- شل، اختلافات شرکت و شرکت‌های نفتی آمریکایی را «بسیار عمیق» خواند و هیچ نشانه‌ای دال بر تمایل دو طرف به مصالحه وجود نداشت، چون یادداشت‌های بسیار شدیداللحنی میان آنها مبادله گردید.

در واشنگتن، دالس با مطلع شدن از بن بست به وجود آمده در مذاکرات شرکت‌ها، روز ۱۷ مارس در گفت‌وگو با مکینز از بحران جدی پدید آمده در این زمینه سخن به میان آورد. دالس تمام تقصیرها را «صریحا» متوجه شرکت دانست که از نظر مالی ادعاهای نادرستی را مطرح کرده است. وی در ادامه گفت: این ادعاها از نظر شرکت‌های آمریکایی نه تنها غیرواقع‌بینانه بوده، بلکه از نظر دولت ایران هم «کاملا غیر قابل قبول» عنوان شده است. وی گفت دولت آمریکا مایل نیست شرکت‌های آمریکایی را نسبت به قطع مذاکرات ترغیب کند، ولی چنانچه در طرز برخورد شرکت تغییر خاصی به وجود نیاید، آنان قصد دارند چنین کنند. این پیغام جدی را مکینز به ایران رساند که «آمریکا سعی دارد در ایران دو کار انجام دهد: ایجاد کشوری با ثبات، دوست و به طرز معقولی قوی که بتواند در برابر نفوذ کمونیسم مقاومت نماید و حفاظت از حقوق سرمایه‌گذار خارجی و صاحب امتیاز در برابر تمایل به تصرف و ضبط اموال و دارایی‌ها. چنانچه نیل به هر دو هدف غیرممکن باشد، باید تلاش‌ها را بر هدف نخست متمرکز ساخت و نسبت به نجات هرچه که ممکن باشد، اقدام نمود.

اصولا، سیاست‌های دالس این است که در خاورمیانه، با ما همکاری نزدیکی داشته باشد. لکن مشکلات باقیمانده لاینحل مانده و دولت آمریکا به این نتیجه رسیده که می‌خواهیم زیاده از حد در بازار بمانیم. چنانچه در مورد مساله نفت به توافق نرسیم، دولت آمریکا مجبور خواهد شد مسیر خود را در پیش گیرد و در مورد مشکلات کشورهای خاورمیانه، به قضاوت خویش متکی باشد. او میل ندارد چنین شود و از تبعات منفی آن بر مناسبات ما آگاه است، اما شرکت نفت ایران و انگلیس موضع‌گیری غیرواقع‌بینانه‌ای دارد و معتقد است که در مناقشه نفتی و اتحاد انگلیس و آمریکا در امور خاورمیانه نقطه عطفی به وجود آمده است.»همچنان که در این پیام تصریح شده بود، فریزر هماهنگی انگلیس و آمریکا را با سرسختی خود به ورطه نابودی کشانده بود. مناقشه نفتی او را به ورای محدودیت‌های تجاری کشانده بود، به نحوی که حرکات و مواضع وی مهم‌ترین هم‌پیمان انگلستان را عصبانی می‌کرد. مکینز معتقد بود که اگر مذاکرات به شکست بینجامد «هیچ فرد آمریکایی نسبت به لجبازی و نامعقول بودن شرکت نفت ایران و انگلیس احساس همدردی نخواهد کرد... همه در اینجا معتقدند که دولت انگار می‌تواند بر شرکت اعمال نفوذ کند.»

در این موقع، ایدن پا در میان گذاشت تا اوضاع به حالت عادی برگردد. در پاسخ به دالس محاسباتی را ارائه نمود تا نشان دهد که با استفاده از روشی به نام جریان نقدینگی تخفیفی مورد استفاده در تجزیه و تحلیل‌های مالی سنگین، در پرداخت‌های آتی به شرکت طوری تخفیف داده شد که نشانگر ارزش جاری آن باشد و به عبارت دیگر ارزش واقعی مبالغ مورد ادعای شرکت به مراتب، کمتر از کل ارزش مبالغ قابل پرداخت در آینده است. علاوه بر این، با تمیز قایل شدن بین قیمت‌ها و هزینه‌ها، خاطرنشان ساخت که شرکت می‌تواند از کویت ۱۱۰ میلیون تن نفت را با هزینه‌ای کمتر از ۵۳۰ میلیون پوند دریافت نماید، اگرچه استدلال اقتصادی ایدن درست بود، ولی سعی می‌کرد به مقتضای ضرورتی که از نظر او بیشتر طبیعی می‌نمود تا فریزر نظر آمریکایی‌ها را به سمت خود جلب کند و به عبارت دیگر سعی می‌کرد امتیاز بدهد. در رابطه با پرداخت معوض سهام که توسط دیگر اعضای شرکت‌کننده در کنسرسیوم می‌بایست به شرکت پرداخت شود، از فریزر خواست قدری کوتاه بیاید. ایدن، همچنین درباره غرامت قابل پرداخت توسط دولت ایران به شرکت گفت: در این خصوص «دولت انگلستان» وارد مذاکره خواهد شد نه «شرکت». مبلغ غرامت پیشنهادی دولت انگلستان، پرداخت ۱۰۰ میلیون پوند در مدت بیست سال بود. به عبارت دیگر، ایدن مذاکرات مربوط به پرداخت غرامت را از حیطه اختیارات شرکت بیرون کشید و مبلغ غرامت یا جبران‌سازی قابل پرداخت را نیز به شدت پایین آورد.

روز ۱۹ مارس فریزر در جلسه هیات‌مدیره شرکت به تشریح اوضاع پرداخت و اعضا نیز توافق کردند، در خصوص معوض سهام قابل پرداخت توسط سایر اعضای کنسرسیوم مصالحه نمایند. در جلسات دیگری که همان روز برگزار گردید سایر شرکت‌ها پیشنهادهای دیگری ارائه کردند که براساس آنها شرکت در سال اول پس از شروع صادرات نفت ایران ۴/۳۲ میلیون پوند دریافت می‌کرد و در ازای هر تن نفت صادره توسط سایر اعضای کنسرسیوم می‌بایست مبلغی پرداخت می‌شد که در پایان دوره مورد نظر به سطح ۱۸۲ میلیون پوند می‌رسید، بنابراین کل معوض سهام قابل پرداخت برابر با ۴/۲۱۴ میلیون پوند می‌شد. روز ۲۰ مارس هیات‌مدیره شرکت بار دیگر تشکیل جلسه داد تا پیشنهادهای جدیدی را بررسی نماید. فریزر خطاب به سایر اعضای هیات‌مدیره گفت، طبق اظهارات ایدن و باتلر رییس خزانه‌داری انگلیس، گرچه این پیشنهاد چندان مطلوب نمی‌باشد، ولی بهترین چیزی است که نصیب شرکت می‌شود. هیات مدیره تصمیم به پذیرش این پیشنهاد گرفت مشروط بر اینکه در مورد موضوع‌های دیگر نیز بتوان به راه‌حل دست یافت. با این وصف، درباره مبلغ غرامتی که دولت ایران می‌بایست به شرکت می‌پرداخت، ابراز نارضایتی شد.