تغییر نظام آموزش‌وپرورش و کتاب درسی

اسفندیار معتمدی

رژیم شاه قصد داشت نیات خود را از راه کتاب‌های درسی به میان دانش‌آموزان بکشاند و به همین دلیل هر چند وقت یکبار سازمان و مدیریت مرتبط با تالیف کتاب‌های درسی را تغییر می‌داد. اسفندیار معتمدی این تحولات را پیگیری کرده است که می‌خوانید... در سال ١٣٤٥ نظام آموزشی‌ایران از نظر هدف‌، برنامه و مواد آموزشی تغییر کرد.

مقاطع تحصیلی از دو مقطع ابتدایی و متوسطه به سه مقطع ابتدایی‌، راهنمایی و متوسطه تبدیل یافت. تعداد رشته‌ها و مواد درسی نسبت به گذشته افزایش کلی یافت. تهیه برنامه و تعیین سرفصل‌های هر ماده درسی بر عهده دفتر تحقیقات و برنامه‌ریزی قرار گرفت و تالیف کتاب و چاپ و توزیع آن بر عهده سازمان کتاب‌های درسی ‌ایران بود.

حجم کار بسیار زیاد‌، مسوولیت بسیار سنگین و نیروی کار ‌اندک بود. با وجود ‌این سازمان کتاب‌های درسی‌ایران در مقاطع ابتدایی و راهنمایی توانست کتاب‌های درسی را به موقع تالیف‌، چاپ و توزیع کند.

در نظام جدید آموزش‌وپرورش‌، درس‌هایی مانند هنر و علوم تجربی از کلاس اول ابتدایی در برنامه قرار گرفت. برای هر کتاب دانش آموز یک کتاب روش تدریس یا راهنمای معلم تهیه شد. کتاب دانش آموز و کتاب معلم از نخستین سال شروع کار نظام جدید با هم توزیع شد.

کتاب‌های دبستان و راهنمایی براساس اصول یادگیری و توجه به نیازهای فردی و اجتماعی دانش‌آموزان تالیف شد و از نظر چاپ و کاغذ و جلدسازی با کتاب‌های گذشته تفاوت فاحش داشت.‌ این کتاب‌ها همه به صورت رنگی چاپ می‌شد و پیش از شروع سال تحصیلی در اختیار دانش‌آموزان قرار می‌گرفت.

از سال ١٣٥٣ سازمان کتاب درسی با دو مشکل عمده یکی موضوع تالیف و دیگری چاپ و توزیع روبه‌رو شد. تالیف کتاب‌های درسی برای رشته‌های متنوع و متفاوت دبیرستان کار آسانی نبود.

لازم بود که در دوره متوسطه نظری و فنی حرفه‌ای حدود ٥٠٠‌ عنوان کتاب بر طبق برنامه جدید تالیف شود. تالیف ‌این انبوه کتاب برای نخستین بار کار آسانی نبود. بعضی از رشته‌ها کاملا‌ تازه و جدید بودند و هیچ کتابی پیش از‌این به فارسی در موضوع آنها نوشته نشده بود. از‌ این رو انتخاب مولف ورزیده امکان نداشت و کار مولفین تازه هم با خطاهای زیاد همراه بود.

از سوی دیگر چاپ ‌این همه کتاب در کشور کار مشکلی بود. مثلا‌ طبق قرارداد لازم بود در سال ١٣٥٦ تعداد ٥٥ میلیون جلد کتاب در فاصله ٥ ماه چاپ و توزیع شود که آن هم مقدور نبود و اغلب دست نویس مولف دیرتر از موعد مقرر به چاپخانه ارسال می‌شد و چاپ و توزیع آن به تاخیر می‌افتاد.

گرچه مولفان کتاب‌های درسی و کارمندان کارگاه‌های فنی و هنری سازمان تلاش صادقانه کردند و به جای یک نوبت‌، به طور شبانه روزی کار می‌کردند، تهیه‌ این انبوه کتاب در مدت محدود مقدور نبود. علاوه بر ‌این معلمان با محتوای کتاب‌ها آشنا نبودند و چون بعضی از کتاب‌ها به موقع به دست دانش آموزان نمی‌رسید تعدادی از کلاس‌ها به حالت نیمه تعطیل درآمد و موج انتقاد عمومی‌را برانگیخت.‌

این انتقادها متوجه وزارت آموزش‌وپرورش شد به طوری که کارآیی نظام جدید مورد شک قرار گرفت و به جای آنکه کاستی‌ها جبران شود تغییر و تبدیل‌های تازه‌ای روی برنامه‌ها و کتاب‌ها انجام شد که اغلب با شتابزدگی و بدون مطالعه همراه بود به طوری که بیش از آنکه نظام جدید آموزش‌وپرورش‌ محصول خود را به جامعه عرضه کند به صورت یک نظام غیر کارآمد و مشکل ساز معرفی شد و پشتیبانی عمومی‌ را از دست داد.

سازمان کتاب‌های درسی‌ایران علاوه بر کتاب‌های درسی دانش‌آموزان دوره‌های ابتدایی‌، راهنمایی و دبیرستان (رشته‌های مختلف) تالیف و چاپ کتاب‌های درسی دانش‌آموزان و دانشجویان مراکز ‌تربیت معلم‌، دانشسراهای مقدماتی و دانشسراهای راهنمایی را بر عهده داشت. ‌این سازمان در آخرین سال پیش از انقلاب‌، برای سال تحصیلی ٥٨ - ٥٧ جمعا‌ ٦٣٦ عنوان کتاب درسی را تالیف و چاپ کرد. تیراژ مجموع ‌این کتاب‌ها بالغ بر ٧٠ میلیون جلد بود.