پدران تکنوکراسی ایران-1

سیاوش یاری

حسین مکی

پس از سقوط رضا شاه در شهریور سال ۱۳۲۰، باتوجه به ضعف و گام‌های لرزان محمدرضا پهلوی فضای سیاسی کشور از خفقان فاصله گرفت و احزاب گوناگونی اعلام موجودیت کردند. با سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ به‌یک‌باره هیمنه و هیبت دیکتاتوری پهلوی فروریخت و جو اختناق و خفقان به‌گونه‌ای شکست که صدای آن فرعی‌ترین شاخه‌ها و گرایش‌های سیاسی را به تکاپو و جنب‌وجوش انداخت. شاه جوان، هم به‌خاطر سقوط و تبعید تحقیرآمیز پدرش و هم به خاطر بی‌تجربگی‌هایش با گام‌هایی سست و لرزان از تخت سلطنت بالا رفت که تاج پادشاهی ایران را بر سر نهد؛ در‌ حالی که هنوز از رفتار بی‌شرمانه استعمار با پدر مخلوعش مغموم و اندیشناک بود. شاید او در آن لحظه با خود چنین می‌گفت: اگر پدرم با آن‌ همه قدر قدرتی و قوی‌شوکتی! نتوانست از عهده تعهداتش نسبت به ولی‌نعمتان خود برآید آیا من خواهم توانست؟ این اوضاع و احوال به‌همراه شرایط بین‌المللی و حضور قدرت‌های اشغالگر بیگانه در ایران، شاه جوان را در ضعیف‌ترین حالت ممکن قرار می‌داد و عملا خود را مترسکی برسر خرمن ایران می‌دید، اما به برکت این اوضاع در این دوره احزاب در ایران پرورش یافته و توسعه پیدا کردند؛ چنان‌که سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ را می‌توان دهه طلایی احزاب در ایران دانست. احزاب چپگرای متمایل به سوسیالیسم، احزاب لیبرال دموکرات، احزاب ناسیونالیست و احزاب و گروه‌های مذهبی با تعدد و گستردگی بی‌سابقه‌ای تاسیس و مشغول فعالیت شدند و هر کدام به راه و روشی و با مایه و بهانه‌ای خاص خود، امور سیاست داخلی و خارجی را سرلوحه فعالیت‌های خویش ساختند. از جمله این احزاب یکی هم حزب ایران بود که حسین مکی، رسول مهربان، زیرک‌زاده، جزایری، فریور، خواجه نوری، محسن نصر و ... از بنیانگذاران اصلی آن بودند. اینان در حقیقت تحصیلکردگان غرب بودند که با ایده‌های تکنوکراتیک درصدد بودند طرحی نو برای سازوکار اداره جامعه فلاکت‌زده ایران دراندازند و اهداف ملی مبتنی بر رشد و توسعه اقتصادی و ارتقای سطح فرهنگی جامعه را مهم‌ترین برنامه‌های خود عنوان می‌کردند.

حزب ایران فرازونشیب‌های بسیاری را پشت سر گذراند و دوستی‌ها و دشمنی‌های زیادی در کارنامه خویش ثبت کرد که برخی مانند ادغام شدن با حزب میهن موجب تقویت و گسترش آن شد و برخی اقدامات مانند ائتلاف با حزب توده باعث بی‌اعتباری، لکه‌دار‌شدن و ریزش اعضای مهم آن گردید. تصمیم‌گیری حزب در مورد غائله آذربایجان هم در زمره سیاست‌های اشتباه و زوال‌انگیز آن بود اما در ‌عوض، نقش اصلی آن در جنبش ملی‌شدن صنعت نفت جبران همه سرشکستگی‌های گذشته را نمود. تکنوکرات‌بودن حزب ایران و عضویت بسیاری از مهندسان شرکت نفت در آن، زمینه‌های خوبی برای مبارزه با شرکت نفت ایران و انگلیس بود و نشریات و فعالیت‌های این حزب در سراسر ایران نهضت ملی‌شدن صنعت نفت را به‌ بهترین ‌شکلی هدایت و تقویت می‌کرد.

این پیروزی بزرگ باعث شد که حزب ایران بعدها نیز حرف اول سیاست را بزند و ستون اصلی «جبهه ملی» تلقی شود. کودتای بیست‌وهشتم مرداد ۱۳۳۲ سرانجام حزب ایران را نیز مانند سایر احزاب به انزوا و اختفا کشاند و هرچه پیش می‌رفت بر قدرت محمدرضا‌شاه و ضعف احزاب سیاسی افزوده می‌شد، اما از آنجا که این حزب از طیف نسبتا وسیعی از مهندسان و تحصیلکردگان تشکیل شده بود که در بدنه نظام سیاسی مشاغلی را احراز کرده بودند، در عین بروز تحولات بزرگ در صحنه سیاست داخلی، همچنان مهم‌ترین نیروی سیاسی بعد از مذهبیون به‌شمار می‌رفت. حزب ایران در واقعه پانزدهم خرداد به صحنه آمد و از امام خمینی(ره) طرفداری نمود و رویه انتقادی خود را نسبت به شاه و قانون اساسی کمابیش حفظ کرد تا‌اینکه شاپور بختیار (یکی از اعضای قدیمی حزب) در واپسین روزهای عمر رژیم پیشنهاد نخست‌وزیری را از سوی شاه پذیرفت و با این کار او حزب ایران به‌کلی متلاشی شد و حتی اخراج او از حزب نیز دیگر به حال آن افاقه نکرد. پس از آن، قدرت بلامنازع سیاسی در جبهه مخالفان رژیم به‌طور یکجانبه به نیروهای مذهبی تعلق گرفت و همه احزاب دیگر در حاشیه قرار گرفتند.

روند تشکیل حزب ایران

حزب ایران نیز همچون بسیاری از احزاب دیگر، مولود فضای خاص سیاسی پس از سقوط رضاشاه بود. در این دوره برخی از سیاستمداران به غرب و برخی نیز به شرق چشم امید داشتند. برخی نیز به‌ زعم‌ خود مدعی استقلال رای و عمل بوده و سعی می‌کردند در راستای توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برنامه‌هایی ارائه دهند که برخاسته از شرایط خاص جامعه آن روز ایران باشد. از این میان، بنیان‌گذاران حزب ایران ادعا می‌کردند که مستقل هستند و به هیچ نیروی بیرونی وابستگی ندارند، اما آنچه در عمل رخ داد، نشان می‌دهد که آنان حداقل در دو مقطع از تاریخ به‌سهو یا به دلایل دیگر استقلال خود را خدشه‌دار نمودند: یک‌بار در اوایل تاسیس حزب به هنگام روی‌آوردن به شوروی و یک‌بار نیز در اواسط حیات سیاسی خود که به آمریکا روی آوردند. بنیانگذاران و سران حزب ایران همه تحصیل‌کردگان غرب بودند. آنان ابتدا کانون مهندسین ایران را در سال ۱۳۲۱.ش تاسیس کردند و در برنامه‌ها و شعارهای خود توسعه صنعتی را مقدم بر سایر انواع توسعه اعلام می‌کردند. یکی از مهم‌ترین اقداماتی که این کانون انجام داد، طراحی و سازماندهی بزرگ‌ترین اعتصاب مهندسان بود که اندکی پس از تاسیس آن صورت گرفت و این تجربه، پشتوانه و در‌ عین حال نقطه امیدی برای اعضای کانون جهت انجام کارهای بزرگ‌تر و بیشتر گردید.