مرجعیت شیعه ومبارزه همزمان با دو استبداد

میرزا علی اصغرخان اتابک (امین‌السلطان)

شکست امتیازنامه رژی در پی اعلام تحریم استعمال تنباکو از سوی میرزای شیرازی نشان داد که تفکر حاکم بر نهضت تنباکو که جان مایه تحرک مردم و علما را تشکیل می‌داد، مشروط ساختن نسبی حکام به حفظ و تمامیت ارضی و جغرافیایی و حراست از باورها و اعتقادات دینی مردم بود. از سوی دیگر نهضت تنباکو، اگرچه اولین نهضت مرجعیت شیعه برضد استبداد نبود، اما اولین تجربه مبارزه همزمان با دو استبداد داخلی و خارجی بود. این مطلب از موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران اخذ شده است. حکم تحریم تنباکو چند وجه داشت: ۱ــ به این مساله ظاهرا اقتصادی هویت و اهمیت دینی داده شده؛ به گونه‌ای که ادامه استعمال آن، نوعی ضدیت و ستیز با امام زمان (عج) به شمار آمده بود. این بعد حکم، معطوف به سلب مشروعیت سیاسی از دولت ایران نیز می‌شد؛ ۲ــ نفس تحریم تنباکو شکستی عظیم برای رژی به ارمغان می‌آورد؛ یعنی اگر مردم در برابر حکم آن مرجع از خود اطاعت نشان می‌دادند، تمام محصول عرضه‌شده در بازار داخلی با رکود مواجه می‌شد و اقتصاد تنباکو را از اساس فلج می‌کرد؛ ۳ــ اگر حکم تحریم به موقع، اجرا می‌شد، با توجه به هویت دینی آن، سراسر ایران را در بر می‌گرفت و همبستگی و اتحاد مردم را در معرض نمایش قرار می‌داد؛ ۴ــ نفس همین حکم، رهبری دینی را در جنبش تنباکو به ثبوت می‌رساند. در آن شرایط تاریخی، هیچ عامل دیگری توان بسیج سیاسی نهفته در اعماق جامعه را نداشت. حتی تجار نیز زیر چتر فراگیر آن قرار می‌گرفتند و از آنجا که مجتهدان ایرانی خود به نهاد مرجعیت متصل بودند، حکم نهایی آن دستگاه، مطاع شناخته می‌شد.روز بعد از انتشار حکم، یعنی روز دوم جمادی‌الاول، مساله همبستگی مردم تحت رهبری دینی، عینیت یافت. حتی لوطیان شهر نیز اطاعت از این حکم را بر خود فرض دانستند. در مراسم اسب‌‌سواری شاه در دوشان‌تپه احدی قلیان نکشید، زیرا مخالفت با حکم مرجع تقلید، مخالفت با امام زمان (عج) محسوب می‌شد، در حرمسرای شاهی نیز کلیه قلیان‌ها شکسته شد. به دنبال آن، شاه فرمان متوقف‌ساختن عملیات رژی را صادر نمود، ولی در الغای کامل آن تردید و تعلل کرد.

الغای امتیازنامه رژی

شب ۲۳ جمادی الاول ۱۳۰۹.ق، متن اعلامیه‌ای بر سردر شمس‌العماره نصب شد که در آن آمده بود: «بر حسب حکم جناب حجت‌الاسلام آقای میرزای شیرازی، یوم دوشنبه آتیه جهاد است. مردم مهیا شوید.» نفس وجود این اعلامیه دو نکته را در بر داشت: اول اینکه به درستی مشخص شده بود که رهبری علما و در راس همه آنها، میرزای شیرازی، مورد اتفاق مردم است. به گونه‌ای که هر فرمانی از طرف او برای مردم، حکم اطاعت از اوامر شرع را در پی دارد. دوم آنکه جهاد، بالاترین حد توان بسیج نظامی و سیاسی را در خود نهفته داشت و در واقع اعلان جهاد، به منزله ناامیدی از راه‌حل سیاسی بود. تاثیر حکم جهاد در جنگ‌های ایران و روس مشخص شده بود. طی آن جنگ‌ها احکام و فتاوای علمای ایران سهم تعیین‌کننده‌ای در بسیج مردم دارا بود. پس این‌بار هم با حکم جهاد، قضیه تنباکو سریع‌تر فیصله پیدا می‌کرد و نفس صدور حکم، مفهوم عدول از راه‌حل سیاسی داشت.وداع مردان با همسرانشان، تمهید دولت برای حفظ حرمسرای شاهی و وصول نامه‌های سفرا و نمایندگان خارجی و نیز گماشتن نگهبان بر منطقه اروپایی‌نشین تهران، خود حاکی از آن بود که همه، حکم جهاد را جدی گرفته‌اند. ناصرالدین‌شاه، این تهدید را زمینه‌ای برای توبیخ میرزای آشتیانی قرار داد و برای اولین‌بار نامه‌ای با خط خود برای او نوشت و ضمن ملامت وی، از دلیل لغو نکردن تحریم دخانیات پرسش کرد. میرزای آشتیانی با پاسخ به نامه شاه، دلیل غائله تنباکو را شرح داد. وی اصرار داشت که امتیازنامه تنباکو کاملا ملغی اعلام شود و گفت که تا این امر انجام نگیرد، مردم آرام نخواهند نشست و وی و دیگر علما به چیزی کمتر از الغای امتیازنامه رضایت نمی‌دهند. شاه از مکاتبه با آشتیانی به مراد خود نرسید و طی دستوری به امین‌السلطان و نایب‌السلطنه اعلام کرد که متن فرمان متوقف ساختن عملیات رژی برای تجار و مردم قرائت شود و تهدید کرد که با مخالفان به شدت برخورد خواهد شد. عصر روز یکشنبه، میرزای آشتیانی از علمای تهران دعوت کرد که در مساجد و معابر برای مردم سخنرانی کنند و مردم را به آرامش دعوت نمایند. به این ترتیب مردم تهران دریافتند که شایعه جهاد، کذب محض بوده است و اعلامیه‌ فوق‌ را به میرزای آشتیانی نسبت داده‌اند؛ زیرا وی هیچ دلیلی برای جهاد عمومی نمی‌دید و در حقیقت می‌خواست اختلاف بین ملت و دولت حل و فصل شود. امین‌السلطان از شاه خواست علمای مخالف را تبعید کند. شاه نیز به امین‌السلطان دستور داد که به میرزای آشتیانی دو کار را پیشنهاد کند؛ یا اینکه علنا در مجالس و منابر بر حلیت استعمال تنباکو حکم بدهد یا اینکه چند روزی از تهران خارج شود. میرزای آشتیانی پاسخ داد که نقض حکم میرزای شیرازی در توان او نیست و تا فردای آن روز مهلت خواست تا از تهران خارج شود. شایعه خروج میرزا از تهران به سرعت در بین مردم پیچید، مردم و علما یک‌دل و یک‌جهت اعلام کردند که با آشتیانی همراه خواهند بود؛ بنابراین دولت احساس خطر کرد.

شایعه جهاد تکذیب شد، ولی بی‌تدبیری امین‌السلطان، اوضاع را وخیم‌تر کرد. او که از اصرار علما، مبنی بر الغای تمام‌عیار رژی، خشمگین بود، راه را در تبعید میرزای آشتیانی دید، اما در آن زمان حتی شیخ هادی نجم‌آبادی که مستقیما در جنبش شرکت نکرده بود، اعلام کرد که اگر بنا بر مهاجرت علما به عتبات عالیات باشد، او اول کسی است که ردا را بر دوش می‌کشد و با پای پیاده مهاجرت می‌کند. از صبح روز دوشنبه ۳ جمادی‌الثانی ۱۳۰۹.ق که قرار بود میرزای آشتیانی را تبعید کنند، مردم کفن‌پوش و چوب به دست روانه محله سنگلج که منزل ایشان در آنجا بود، شدند و فریاد یا غریب‌الغربا سر دادند.

ناصرالدین‌شاه دانست که تا امتیازنامه را به طور کامل لغو نکند، آرامش به تهران باز نخواهد گشت، به همین دلیل نامه‌ای به امین‌السلطان نوشت و الغای کامل امتیازنامه را اعلام کرد: «جناب امین‌السلطان! امتیاز دخانیات داخله را که چند روز قبل برداشته بودیم، این روزها، امتیاز خارجه را هم موقوف فرمودیم... به تمام علما و حکام و مردم اطلاع دهید که مطمئن باشند و به رعایا حالی نمایند.»

انگلیسی‌ها هم برای حفظ امتیاز مهم‌تر، یعنی بانک شاهی، ترجیح دادند از امتیاز تنباکو صرف‌نظر نمایند و زیرکانه خساراتی را که متحمل نشده بودند، با استقراض دولت از بانک، تادیه نمایند. این عمل باعث می‌شد که نه تنها رژی به منافع پیش‌بینی‌شده زودتر از موعد مقرر دست یابد، بلکه انگلیس سیطره بانک شاهی را بر مقدرات اقتصادی و سیاسی ایران هرچه بیشتر تحکیم بخشد.

رفع تحریم تنباکو

چند روزی از اعلام الغای امتیازنامه رژی می‌گذشت، دولت و مردم منتظر دستوری از طرف علما بودند تا مساله حرمت تنباکو مشخص شود، ولی خبری نبود. امین‌السلطان که از این مساله مضطرب شده بود، نامه‌ای برای آشتیانی ارسال کرد. او با شگفتی پرسید: «اکنون که رژی ملغی شده است؛ چرا اجازه نمی‌دهید که مردم قلیان بکشند؟» آشتیانی پاسخ داد که حکم تحریم تنباکو را او صادر نکرده است تا آن را بردارد، حکم از آن میرزای شیرازی است.

میرزا حسن آشتیانی طی تلگرافی، خطاب به میرزای شیرازی، الغای امتیازنامه را اعلام کرد و از او خواست که صراحتا اجازه استعمال تنباکو را صادر نماید. میرزا پاسخ داد که تا به کلی از فرنگی خلع ید نشود، حکم تحریم تنباکو پابرجا است. وی اعلام کرده بود که خلع ید از رژی باید بر شخص او اثبات شود و تا آن زمان حکم حرمت، باقی است.همه انتظار می‌کشیدند تا حکمی از میرزا برسد و به ماجرا خاتمه دهد. درست در زمانی که کاسه صبر همه لبریز شده بود، متن حکم رفع تحریم تنباکو از میرزای شیرازی به دست آشتیانی رسید.

سخن پایانی

ذکر حوادث و تحلیلی که درخصوص جنبش تنباکو انجام شد، روشن ساخت که صنف تاجر و بازرگان، اگرچه در جنبش سهم مهمی داشتند، خود نمی‌توانستند نهضتی اجتماعی و سیاسی سازماندهی نمایند و فقط در چارچوب طرحی قرار داشتند که هدف آن طرح، از اغراض سیاسی و اقتصادی صرف، بسی فراتر می‌رفت و کل حیات اجتماعی ایران را در بر می‌گرفت. آن طرح، حفظ تمامیت ارضی و اعتقادی مردم بود که علما به طور سنتی در راس آن قرار می‌گرفتند. در این جنبش، افراد به‌اصطلاح روشنفکر هیچ سهمی نداشتند؛ زیرا اساسا واگذاری امتیازات اقتصادی به بیگانه را دیوان‌سالاری مثل سپهسالار رایج نمود. در این جنبش به روسیه هم نباید نقش کلیدی داد، بلکه باید گفت که روسیه از تحولات داخلی ایران در جهت منافع خود بهره‌برداری کرد. جنبش متعلق به مردم بود و رهبری علما در این جنبش انکارناپذیر است.تفکر حاکم بر نهضت تنباکو که جان‌مایه تحرک مردم و علما را تشکیل می‌داد، مشروط ساختن مشروعیت نسبی حکام به حفظ تمامیت ارضی و جغرافیایی و حراست از باورها و اعتقادات دینی مردم بود. مذهب شیعه در دوره قاجار، عاملی مهم در وفاق اجتماعی و همبستگی فکری مردم ایران محسوب می‌شد. با توجه به اینکه صدور یک حکم از سوی مرجعیت شیعه، یعنی میرزای شیرازی، متضمن آن‌ همه نتایج سیاسی بود، می‌توان گفت که هیچ عامل دیگری غیر از تشیع قادر به خلق این همه همبستگی ملی تحت رهبری علما نبود. خیزش تنباکو، نمادی از مخالفت علما و مردم با واگذاری امتیازات به بیگانه بود.نهضت تنباکو، اگرچه اولین نهضت مرجعیت شیعه بر ضد استبداد و بیگانه نبود، اولین تجربه مبارزه همزمان با استبداد داخلی و استعمار خارجی بود.پیروزی تنباکو، تجربه‌ای مثبت بود که در جریان انقلاب مشروطه توسط عالمان شیعه به کار گرفته شد. از طرف دیگر برای انگلیس نیز درس عبرت بود که در مواجهه با کشورهای اسلامی، با تجربه‌ای عمیق وارد کارزار شود، همچنین دربار قاجار به قدرت علما پی‌برد و از آن به بعد درصدد برآمد از نفوذ روحانیان بکاهد.