حمیرا رنجبر عمرانی

یکی از مهم‌ترین عرصه‌هایی که زنان از همان ابتدای مشروطیت به صورت فعال در آن حضور یافتند و به مرور، خواسته یا ناخواسته، زمینه‌ساز تحول در فکر و اندیشه نسبت به زن ایرانی در جهت اهداف و فرهنگ غرب شدند، انتشار روزنامه و مجله بود.طبق منابع موجود، اولین روزنامه‌ای که برای زنان چاپ شد، دانش به مدیریت خانم دکتر کحال بود که از سال ۱۳۲۸ﻫ‌.ق به صورت هفتگی منتشر می‌شد. در صفحه اول اهداف آن این‌گونه ذکر شده بود: «روزنامه‌ای است اخلاقی، علم خانه‌داری، بچه‌داری، شوهرداری، مفید به حال دختران و نسوان و به کلی از پلتیک و سیاست مملکتی سخنی نمی‌راند». در سرمقاله شماره اول، به حقوق و برتری مادری، اخلاق‌مند شدن مادران، امکان تحصیل علوم جدید از طریق روزنامه‌ها توسط زنان بزرگسال اشاره شده و در آخر اضافه شده است: «خانم‌هایی که سواد خواندن ندارند، بر آقایان محترم فرض است که این جریده را برای آنها هر هفته بخوانند تا آنها نیز از این فیض محروم نمانند، بلکه همین معنی سبب شود که تحصیل سواد نیز بفرمایند.»

این نشریه، با وجود اینکه اولین تجربه زنان در روزنامه‌نگاری بود، تا حدود زیادی در برآورده ساختن اهدافی که در ابتدای انتشار، به آنها اشاره شده بود، موفق عمل کرد و در شناساندن زنان به اجتماع، گام‌های موثری برداشت که از این جهت، قابل‌توجه است. دومین روزنامه‌ای که توسط زنان چاپ و منتشر می‌شد، روزنامه مصور شکوفه بود که در سال ۱۳۳۱ﻫ .ق به مدیریت مریم عمید (مزین‌السلطنه)، رییس مدرسه مزینیه منتشر شد. موضوع روزنامه در صفحه اول این‌گونه آمده است: «روزنامه‌ای است اخلاقی، ادبی، حفظ‌الصحه اطفال، خانه‌داری، بچه‌داری، مسلک مستقیمش تربیت دوشیزگان و تصفیه اخلاقی زنان، راجع به مدارس نسوان، عجالتا ماهی دو نمره طبع می‌شود.» بیشتر مقالات و مطالب شکوفه به مدارس زنان، طرز امتحان آنان و سایر امور مربوط به زنان و دوشیزگان مربوط بود. از جمله مطالب مندرج در روزنامه شکوفه، مقاله‌ای است با عنوان «آگاهی یا حقیقت مطلب» که در آن، نویسنده ضمن برشمردن مزایا و عوارض تربیت و عدم تربیت زنان، ایجاد احساساتی چون حب وطن، خدمت به نوع، شرف ملی، افتخار مذهبی، فداکاری در راه استقلال وطن را در گرو وجود مادران عالمه می‌داند.

روزنامه شکوفه، اخبار و مقالاتی را نیز در مورد زنان جهان منعکس می‌کرد، مثل «نخستین قونقره نسوان»، «نمایش زنانه در لندن» و مقایسه حالات زنان اروپایی با زنان ایرانی» که نشانگر آگاهی نویسندگان روزنامه از اوضاع و احوال بین‌المللی بود.

از شماره ۲۲ سال دوم، سلسله مباحثی در مورد «حجاب» مندرج است که با دیدگاه‌های روزنامه‌هایی که سال‌های بعد درباره زنان منتشر شدند، بسیار تفاوت دارد. در قسمتی از مقاله‌ای با عنوان «فلسفه حجاب» آمده است:

همه کس می‌داند که رفع حجاب، باعث اختلاط زن و مرد با یکدیگر می‌شود و مفاسد مترتبه بر این اختلاط را هیچ عاقلی نمی‌تواند انکار نماید. چه می‌بینیم در اروپا که حجاب مرفوع و اختلاط زن و مرد موجود است، هیچ عائله و خانواده نیست که دچار مشکلات فوق‌العاده این مساله نشده باشد ... وقتی که در فلسفه همین یک حکم محکم حجاب که در حق ما طایفه نسوان صادر شده است، تفکر نماییم، می‌فهمیم که پیغمبر اکرم به واسطه این حکم، تا چه اندازه جلوگیری از فساد اخلاقی و اعمال ماها فرموده و تا چه پایه، اسباب رستگاری و فلاح ما را تهیه نموده است... از دیگر مباحثی که در روزنامه شکوفه مطرح می‌شد، توجه به امور اقتصادی است، در مطلبی که با عنوان «لایحه‌ای است که از انجمن همت خواتین و خانم‌های مدیران مدارس نسوان درج شده است»، به تشکیل انجمن همت خواتین در جهت ترویج اشیای داخلی و ترقی صنایع و هنرهای دستی دختران و شاگردان مدارس اشاره شده است. زبان زنان، روزنامه دیگری است که در سال ۱۲۹۸ﻫ . ش تا ۱۳۰۰ﻫ . ش در اصفهان به صورت جریده‌ای که هر دو هفته یک بار به مدیریت صدیقه دولت‌آبادی و از سال ۱۳۰۰ به بعد در تهران به صورت مجله ماهانه منتشر می‌شد.این نشریه، اولین روزنامه زنان است که با عنوان زن به چاپ می‌رسید و شعار آن، «الجنه تحت اقدام الامهات» بود. مندرجات آن، بیشتر سیاسی و ضد نفوذ بیگانگان و علیه استبداد بود. برخی از مقالاتش با این عناوین عبارتند از: «حق با آزادی است»، «سرنگون باد استبداد»، «زنده باد قلم»، «پست و نابود باد جهل.» در مقاله «زنده باد قلم» در اتمام حجت در مقابل دشمنان، این گونه آمده است: «مقصود ما آگاهی و بیداری زنان و تشویق ایشان به علم و ادب و تربیت کردن مادران خوب برای اطفال ایران است و از این نیت مقدس هم به یاری خدا منصرف نمی‌شویم.» این روزنامه در زمان انتشار در اصفهان، به دلیل مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹م وثوق‌الدوله تحت فشار قرار گرفته و تهدیداتی حتی علیه مدیر آن انجام گرفت. با کودتای ۱۲۹۹، انتشار آن در اصفهان پایان یافت و دوره بعدی انتشار آن در تهران پی گرفته شد. زبان زنان اگرچه در ظاهر، حساسیت‌های کمتری را نسبت به مبانی فرهنگی ایرانی و اسلامی برمی‌انگیخت و ادعاهای علنی و جدی در آن، برای همرنگی با شعائر فرهنگ غرب، نظیر رفع حجاب ارائه نمی‌شد ــ شاید به دلیل انتشار اولیه‌اش در شهری سنتی ــ مذهبی چون اصفهان و شرایط زمانی خاصی که در آن قرار داشت ــ اما گزارش‌هایی در روزنامه از مخالفان انتشار آن ارائه می‌شد که بارها دفتر نشریه و منزل صاحب امتیاز آن (صدیقه دولت‌آبادی) را مورد تعرض قرار دادند و نیز اقدامات بعدی صدیقه دولت‌آبادی برای هدایت زنان متجددمآب ایران در دوره رضاشاه، اعتماد کمتری را در صداقت ناشران روزنامه نسبت به آنچه بیان می‌کردند، به وجود می‌آورد. از نشریات دیگر، مجله جهان زنان بود که به مدیریت فخر آفاق پارسا در مشهد انتشار می‌یافت. شماره اول آن در تاریخ ۱۵ دلو ۱۲۹۹ﻫ .ش/۲۵ جمادی‌الاول ۱۳۳۹ﻫ .ق منتشر شد و هر ماه، دو شماره از آن انتشار می‌یافت.

فهرست مندرجات شماره اول آن بدین قرار است:

عمل و امل [آرزو] زنان جهان؛ لزوم تعلیم زنان؛ بچه پروردن؛ زنان نامی؛ پخت و پز؛ مفاخر زنان؛ اشعار؛ مطایبه؛ سپاسگزاری؛ اطلاع؛ اولین خدمت بعد از انتشار چهار شماره از مجله در مشهد به دلیل انتقال همسر مدیر مجله به تهران، شماره پنجمین آن بعد از شش ماه تاخیر منتشر شد. انتشار جهان زنان در تهران غوغایی برپا کرد و مندرجات آن را جمعی، مخالف دین دانسته و خواهان مجازات موسس و ناشر آن شدند. فرخ دین پارسا ــ همسر فخر آفاق ــ طی نامه‌ای به صدر هاشمی، جریان تعطیلی مجله و مجازات خانواده‌اش را این‌گونه بیان داشته است:

در مراجعت بنا به اصرار خانم خود که وعده داده بود مجله جهان ‌زنان رادر تهران منتشر نماید، به تجدید انتشار مجله در تهران، شروع و اولین شماره مجله در تهران مصادف شد با سیاست مخالف نسبت به کابینه جناب قوام‌السلطنه و این مجله که مندرجاتی جز لزوم تعلیم و تربیت زنان نداشت، پیراهن عثمان شده و با تحریک بازاری‌ها بر کابینه تاختند.