شایعه‌سازی بانک استقراضی

روس‌ها و انگلیسی‌ها تمایل نداشتند ایران بانک ملی تاسیس کند و در این مسیر همه جور کارشکنی را در دستور کار قرار داده بودند.یکی از فعالیت‌های تخریبی آنها شایعه‌پراکنی درباره ناامنی در بازارها بود تا بانک‌های آلمانی از ورود به ایران اجتناب کنند.از طرف دیگر شرایط دشواری برای فعالیت بانک‌ ملی ایجاد و کاری می‌کردند که پول به این نهاد به عنوان سپرده واریز نشود.از سوی دیگر، اما دولت دست بردار نبود و مدام به مجلس فشار می‌آورد تا بتواند استقراض کند. بنابر خبر روزنامه دیلی تلگراف از پطرزبورگ و کمپانی از کمپانی‌های مشترک بین تبعه روس و آلمان چنین مخابره نموده‌اند که دکاکین شیراز را اشرار اهالی غارت و یغما نموده و اقدامات موثر و سریع به جهت جلوگیری لازم و حتمی ‌والا طلبکاران آنها از عهده ادای قروض بر نخواهند آمد. انتشار این خبر یک اثر کریهی در خاطرها دارد و اگر به زودی در رفع‌ این قبیل اغتشاشات برنیاید یا از اشرار مثل معتمد دیوان که ‌امثال‌ این حرکات را وسیله می‌کند تا به حکم اضطرار یک ‌ایالت را دستمزد خبائث‌هایش قرار دهد، جلوگیری نشود‌‌، پیدا است چه عقباتی در پیش راه ما ظاهر خواهد شد...‌این شرارت‌ها دو عیب دارد که یکی آنکه در‌ این بی‌پولی و تنگدستی مبلغی خسارت‌ این غائله و غارت را مطالبه خواهند نمود و تا درجه‌ای دولت مجبور به اداء می‌شود [و اگر نتواند بدهد به زانو درمی‌آید و مجبور به قرض از‌ این دو بانک روس و انگلیس می‌شود] دیگر آنکه زبان دولت‌ها باز می‌شود، یعنی فتح‌الباب خیالات آنها شده در انظار باز بی‌تربیت و محتاج به قیم و پرستار جلوه می‌دهند‌.

در همان حال شایعاتی وجود داشت که حاکی از تلاش‌های تخریبی بانک‌ها و نیز سفارت‌های روس و انگلیس در جلوگیری از یاری مالی اتباع‌ایرانی به بانک ملی در دست تاسیس بود. در این باره بالاخص به قتل ارباب پرویز زرتشتی اشاره می‌شود که به دنبال قتل او چنان تلاش بی‌وقفه زرتشتیان برای کمک به تاسیس بانک ملی اتفاق افتاد و قتل او چنان وحشتی برانگیخت که آنان را از فکر کمک به‌ ایجاد بانک [ملی] منصرف ساخت.

بدین ترتیب و در حالی که «کار [تشکیل بانک ملی در اوایل مشروطه و در طی مذاکرات مجلس] به زودی رونق زیاد گرفت و عامه ملت از خرد و بزرگ با آن خیال همراهی و مساعدت بسیار به منصه ظهور رسانیدند... و خیلی جای‌امید بود که به زودی کار بانک [ملی] سر و سامان صحیحی بگیرد، ولی از آنجایی که استحکام کار آن خرابی کار بانک‌های روس و انگلیس در ایران بود، ‌ایشان درصدد مشکل تراشی و‌ایجاد موانع برآمدند و کار را به جایی رساندند که از بیم آن‌ ایرانیان وجوه خود را از بانک‌های آنها درآورده و در بانک ملی بگذارند. در تادیه وجوه بنای سخت‌گیری را گذاشته و چندان اسباب‌شکنی و وسیله تراشی‌های گوناگون نمودند که عاقبت کار بانک ملی سرنگرفت و داغی بر دل ‌ایران پرستان بماند.»

روزنامه ندای وطن که در آن هنگام سخت از‌ایده تاسیس بانک ملی دفاع می‌کرد و از وابستگی‌های عدیده سیاسی اقتصادی‌ای که به خاطر حضور و نفوذ بانک‌های شاهنشاهی و استقراضی در کشور ایجاد شده بود دولت و مجلس را تخویف و هشدار می‌داد‌‌، پس از آنکه واپسین تلاش‌های مجلس برای تاسیس بانک ملی و تامین سرمایه نقدی لازم از منابع داخلی برای آن با شکست مواجه شده و زمزمه لزوم اخذ وام از بانک‌های خارجی (شاهنشاهی و استقراضی) از سوی نمایندگان مجلس و دولت و دربار برخاست، طی مطلبی که گویا یکی از آگاهان به‌امور برای آن ارسال کرده بود‌‌، تلاش‌های ناموفق مجلس در تاسیس بانک ملی را چنین سرزنش آلود و تاسف‌آمیز توصیف نمود:

عقلای مملکت و مبعوثان ملت چاره اصلاح کلیه‌امور را منحصر به پول دیده در دارالشورای کبری از ابتدای افتتاح مجلس مشورت‌ها شده و رای‌ها برای تاسیس بانک ملی داده شد و به شرح اعلانی که تا کره قمر گمان دارم نسخه‌اش پران گردید، چه‌ امتیازاتی که از دولت گرفته به بانک ملی حصر نمودند‌‌ یا به ‌امتحان یا به وجدان غیورانه از مرد و زن دیدیم و شنیدیم و در نصحیت‌نامه‌ها خواندیم هر کس به قدر مقدور وجهی داده و قبض از تحویلداران بانک ملی گرفتند، کما اینکه خود‌این بنده پارسال واسطه فروش محقر اشیای یک محترمه... بودم که هشتاد تومان وجهش را به اسم بانک ملی داده ١٦ ورقه قبض پنج تومانی گرفتم‌‌، چه شده که مرورا‌ دیگر نه کسی پول داده و نه مساله به ‌این مهمی ‌طرف محافظه و دقت گردید، خدا می‌داند تا اینکه عقاید به استقراض از خارجه متفق گردید. خارجی‌ها بر ما خندیدند که چه گریه‌ها از آن خنده‌ها در عالم وجدان و حیات ملیه انگیختند و به زبان حال گویا گفتند که ما خود بر اصول و قواعد بانک آگاهیم که اسم فقط و ضمیر مقدر اعتبارش محدود است‌.

ب. بانک استقراضی و طرح تاسیس شعبه بانک شرقی آلمان در ایران

آلمانی‌ها حداقل از اواسط سلطنت ناصرالدین شاه به بعد جهت حضور جدی‌تر سیاسی و نیز اقتصادی در ایران تلاش‌هایی کرده بودند، ‌اما هر بار به دلایل عدیده که مهم‌ترین آنها مخالفت روس و انگلیس بود با ناکامی ‌روبه‌رو شده بودند. در صدر مشروطیت آلمانی‌ها بار دیگر جهت ‌ایجاد روابط سیاسی اقتصادی فعال‌تر با ‌ایران وارد صحنه شدند و‌ این بار طرح تاسیس شعباتی از بانک شرقی آلمان در تهران و برخی شهرهای دیگر ایران مورد توجه آنان قرار گرفت تا علاوه بر رقابت با بانک‌های شاهنشاهی و استقراضی روابط تجاری اقتصادی آن کشور با ‌ایرانیان را پوشش مالی اعتباری دهد. دولت ‌ایران نیز که از سال‌ها قبل تحت فشار سیاسی مالی بانک‌های روس و انگلیس قرار داشت، ترجیح می‌داد با تاسیس بانکی آلمانی در ایران از‌ این فشارها اندکی بکاهد. در حالی که مجلس جدید مشروطه به دلایل عمدتا سیاسی اخذ وام از بانک‌های شاهنشاهی و استقراضی را رد کرده بود‌‌، در شرایط بحران مالی دامنگیر دولت بانک آلمانی می‌توانست با اعطای قرضه‌ای کافی تنگنای مالی موجود را بکاهد. ضمن اینکه بانک ملی‌ایران که تاسیس آن در دستور کار مجلس شورای ملی قرار گرفته بود در بدو تاسیس می‌توانست از یاری مالی و فنی بانک آلمانی بهره‌برداری کند. در واقع جو سیاسی حاکم بر کشور نیز تا حدی نسبت به حضور جدی آلمانی‌ها در ایران تمایل نشان می‌داد و تاسیس بانک آلمانی در ایران را جهت نجات دولت و مردم کشور از سلطه روس و انگلیس و بانک‌های آن کشورها در ایران لازم می‌شمرد. چنانکه برخی از نشریات کشور با تحلیل از نقش بانک‌های شاهنشاهی و استقراضی در وابستگی اقتصادی تجاری‌ ایران به کشورهای روس و انگلیس تاسیس بانک آلمانی را برای کاهش ‌این وابستگی مغتنم می‌شمردند. با ‌این حال به دولت و مجلس شورای ملی هشدار می‌دادند که در اعطای اجازه تاسیس‌ این بانک به آلمانی‌ها تمام جوانب احتیاط را رعایت کنند تا مشکلی نظیر آنچه از تاسیس و فعالیت بانک‌های شاهنشاهی و استقراضی دامنگیر کشور شد حادث نشود. بگذریم از ‌اینکه طرح تاسیس بانک آلمانی چند ماهی قبل از پیروزی انقلاب مشروطیت مورد توجه اولیای‌امور حکومت ‌ایران واقع شده بود و چنانکه از اسناد و مدارک برجای مانده برمی‌آید در دوره صدارت مشیرالدوله بود که حکومت‌ ایران تمایل خود را به اخذ وام از آلمان و تاسیس بانکی آلمانی در تهران اعلام کرد. نماینده تجاری آلمان در تهران در ٤ژوئن ١٩٠٦ در این باره به صدراعظم آلمان چنین گزارش داد:

متصدی‌امور تجاری آلمان در طهران «فرایهر‌هارتمن فن ریخت هفن به صدراعظم»: متصدی‌امور تجارتی آلمان در طهران ٤ ژوئن ١٩٠٦ چندی قبل آقای میرزا حسین خان پسر آقای «فن بولو» آلمان مشیرالدوله وزیر‌امور خارجه‌ایران به طور نیمه رسمی ‌اطلاعات ذیل را به ‌اینجانب می‌دادند: دولت‌ ایران حاضر است برای مفتوح نمودن راه تجارت آلمان و‌ ایران با کمپانی ‌هامبورگ و آمریکا معاهده تجارتی منعقد و باکمال میل و رغبت روابط تجاری آلمان را در ایران تقویت نماید‌‌، ولی چون رقابت‌های تجارتی از طرف روس و انگلیس در میان خواهد بود‌‌، دولت آلمان مجبور خواهد شد که به تاسیس بانکی در ایران اقدام نماید، حکومت آلمان می‌تواند ضمنا‌ مطمئن باشد که‌ ایرانی‌ها در تاسیس بانک مزبور از هیچ نوع کمک و همراهی مضایقه ننموده و حتی شاه‌ایران سعی خواهد کرد که با شرایط و پیشنهادات مربوطه دولت آلمان کاملا‌ مساعدت کند.