انقلاب
اقتصاد دهه۶۰ به روایت خاموشی-۱
انقلاب اسلامی در بهمنماه ۱۳۵۷ رژیم شاه را سرنگون کرد و نظام تازهای در ایران زمین شکل گرفت. در سالهای ۱۳۵۷ به بعد، رویدادهای پرشمار و عمیقی، حیات اقتصادی را دگرگون کرد که آثار و پیامدهای آن را هنوز تجربه میکنیم. شرایط سالهای تثبیت انقلاب و شروع جنگ عراق علیه ایران، مناسبات کسبوکار در ایران را وارد دوره تازهای کرد. دولت نقش بالادست و با فاصله زیاد در راس امور قرار گرفت. چه کسی میتواند فضای اقتصادی و سیاسی آغاز دهه ۶۰ را بهتر از علینقی خاموشی، رییس اتاق ایران در آن سالها ترسیم کند. آنچه میخوانید، سخنان وی در آبانماه ۱۳۶۲ در شیراز است.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذالک اللهم العن العصابه التی جاهدت الحسین و شایعت و تابعت و بایعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا.
بد نیست شب جمعه است و دقایقی چند از غروب گذشته پشت سر این یک سلام به ساحت مقدس ابیعبدالله عرض داریم، السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلامالله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم، السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین.
ای کاش ما روشهای اسلامیمان را از بدو انقلاب فراموش نمیکردیم و سنتهای سنیه را که همان عمل اسلامی است به بوته فراموشی نمیسپردیم و همینطور که امام عزیز بارها و بارها متذکر شدهاند انقلاب، انقلاب اسلامی است و تنها راه نجات کشور عزیزمان؛ ایران عمل به سنت (سنیه) الهی و فقه شیعه اسلامی است ما هم با گوش دل میپذیرفتیم که از خود چیزی اضافه و کم نمیکردیم. این شعر را سالهای قبل و بعد از انقلاب زمزمه میکردیم که:
اسلام به ذات خود ندارد عیبی- هر عیب که هست از مسلمانی ماست
خدا را شکر میکنیم که بعد از سه جلسه سمینار اتاقهای بازرگانی و صنایع و معادن ایران که در استانهای مختلف تشکیل شده، میبینیم که هر جلسه و هر نشست ما پربارتر از جلسه قبلی است اما در چه جهت؟ نه در آن جهت که افراد فکر میکنند که ما در راه پرکردن جیب بازرگانان یا صاحبان صنایع تلاش میکنیم. هیهات؟ هیهات من بارها این مطلب را گفتهام و بار دیگر تکرار میکنم. خداوند قلم من و قدمهای من را قطع کند و زبان مرا لال گرداند اگر بخواهم حمایت از درآمد دیگران نمایم، بلکه رنج و دردی را که میکشیدم و میکشیم و همفکران ما میکشند از این بابت است که بیدار شوید انقلاب اسلامی است، انقلاب سوسیالیستی نیست بیدار شویم. اگر احیانا ضرباتی از روشهای سرمایهداری کثیف غربی در رژیم گذشته نصیبمان شده و اجتماع ما را ناپاک کرده، برای پاککردن آن روش سوسیالیستی مطلوب انقلاب اسلامی ما نیست. اگر شما هم یک مقداری در خود فرو روید که از دیشب تا به امروز چه چیزهایی در این سمینار شنیدید، درمییابید که ما به هدف خود تا حدی رسیدهایم و آن این بود که از پشت این تریبون نه یک شخص عادی، بلکه نماینده امام، امام جمعه محترم شیراز فردی که امام به او اطمینان دارد و به عنوان نماینده خود در چنین استانی مامور ساخته با کمال شجاعت که جزء صفات محبوبه و مطلوبه روحانیت مبارز هست دور از ترس و وحشت از گروهی، مستقیما اعلام دارد که ما خواهان آنچه که در غرب است و آنچه که در شرق است نیستیم، بلکه خواهان آنچه را که اسلام میگوید هستیم. ما فقط پی همین هستیم که در جامعه ما جامه عمل بپوشد، مرگ بر زبانی که ادعا نماید برای منافع عدهای سودجو سنگ به سینه میزند. مرگ بر آن زبان و آن ایده و افکاری که مایل باشد بازرگانی مملکت و صنعت مملکت مانند قبل یلهورها گردد. ما چنین خواستههایی نداریم، عمر خود را برای این کارها تلف نمیکنیم ما میدانیم چنین افکاری تا انقلاب اسلامی در ایران هست برای ابد منکوب است و قابل جذب در اجتماع ما نخواهد بود ما در پی آن هستیم که خدای ناخواسته از چاله به چاه نیفتیم. ما در پی این هستیم که برای جلوگیری از بیبند و باری مالی در جامعه برای جلوگیری از تجاوزات مالی در جامعه برای جلوگیری از استثمار و استعمار در جامعه بدامان دولت سالاری که خود افیونی بدتر از اول است، نیفتیم. ما در پی این هستیم که افراد متعهد و افراد متقی و افراد وارد به اقتصاد اسلامی خطوط را برای ملت ما روشن سازند و این دلهره را از جامعه اقتصادی بیرون برانند و افراد بدانند اگر پرهیزکار باشند، اگر متقی باشند اگر متعهد باشند زمینه فعالیت برای آنان باز است، حتی به صورت نامحدود باز است، این نوع باز بودن است، جلوی سوداگران را سد میکند، دست دزدان اجتماعی را میبندد. پیشرفت استعمارگران و استثمارگران را متوقف میکند، اما شنیدهاید باز و هم باید شنید و دستاندرکاران و کسانی که ضرورتهای اجتماعی و شرایط اجتماعی آنان را در رشته بازار و بازرگانی یا در رشته صنعت و مدیریت یا در رشته مالکیت کشاورزی قرار داده است باید به خود آیند که کلیه مناسبات میبایستی بر مبنای تراضی طرفین باشد. چه خوش سخنی چه خوش گفتوگویی. شاید شماها کمتر حالت من را داشته باشید، زیرا من این مراحل را گذراندهام من که در مقابل شما صحبت میکنم در سال ۱۳۳۶ با حقوق ۲۰۰ تومان در ماه با دارا بودن دیپلم در یک کارخانه استخدام شدم.
ارسال نظر