قوام در شوروی چه کرد-۱
گزارش قوامالسلطنه به مجلس شورای ملی
احمد قوامالسلطنه از نامدارترین چهرههای سیاسی ایران در سده حاضر است و احزاب و گروههای سیاسی، داوریهای متفاوتی درباره او داشته و دارند. یکی از رویدادهای بزرگ و پر از بحث درباره او، رفتاری است که با اتحاد جماهیر شوروی داشت. در آخرین روزهای بهمن ۱۳۲۴، قوام برای مذاکره با رهبران شوروی به مسکو رفت تا موضوع آذربایجان - ایران را حل کند. مذاکرات مشروح قوام با مقامهای شوروی که درباره همه چیز انجام شد و به مساله نفت شمال ایران هم رسید، از خواندنیترین رویدادهای تاریخ معاصر ایران است که درباره نتایج آن و رفتار زیرکانه قوام بسیار بحث شده است. احمد قوامالسلطنه، پس از حضور سه هفتهای در مسکو و پس از بازگشت به ایران، گزارش مشروحی از آنچه رخ داده بود را به نمایندگان ارائه کرد که این گزارش را میخوانید: هنگامی که قوامالسلطنه راهی مسکو شد، فقط ۲۲ روز به پایان دوره چهاردهم قانونگذاری مانده بود. توقف او در شوروی سه هفته طول کشید. در نتیجه روزی که او به ایران بازگشت، قرار بود مجلس چهاردهم جلسه اختتامیه خود را برگزار نماید. نخستوزیر پس از تشکیل این جلسه که به منزله خاتمه دوره چهاردهم مجلس شورای ملی بود، نمایندگان را به تشکیل یک جلسه خصوصی دعوت کرد و گزارش مفصلی از جریان گفتوگوهای خود در مسکو قرائت نمود. نظر به اینکه این گزارش مسلما یکی از مهمترین اسناد تاریخ سیاسی معاصر ایران است و نیز به واسطه نقش عمدهای که مرحوم عامری در تهیه آن داشت، عین آن در ذیل نقل میشود:
«چنانکه خاطر نمایندگان محترم مسبوق است به حکم حوادثی که در مدت اخیر در کشور روی داد، اشخاص صاحبنظر و خیرخواه چه در مجلس و چه در خارج عقیده پیدا کردند هیاتی برای تشیید مبانی دوستی و رفع هرگونه سوءتفاهم بین ایران و شوروی به مسکو اعزام گردند و مطالب لازم در آنجا با مقامات شوروی مطرح شود.
چون این عقیده رسوخ و عمومیت پیدا کرد و در شورای امنیت هم قرار شد اول مذاکرات مستقیم به عمل آید، اینجانب خودم به صرافت افتادم در راس چنین هیاتی عازم شوم و تمام نمایندگان محترم و احساسات ملت را هم در این نیت خودم مساعد یافتم. پس بیدرنگ با امیدواریای که به دوستی واقعی بین دو کشور داشتم و اکنون هم دارم در تاریخ ۲۹ بهمنماه ۱۳۲۴ به همراهی همکاران خودم حرکت نمودم و روز سهشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۲۴ وارد پایتخت کشور همسایه شدیم.
در حین ورود به مسکو، جناب مولوتف با هیات کمیسرهای ملی و سفرای خارجه برای استقبال آمده بودند و در فرودگاه منتظر ورود ما بودند و ما را با کمال احترام و مهربانی پذیرفتند و گارد احترام مراسم تجلیل به عمل آورد و موزیک نظامی سلام شاهنشاهی و سلام شوروی را نواخت. بعد از رژه گارد احترام و تعارف با پیشوازکنندگان، اینجانب را در عمارتی زیبا که پیش از من آقایان چرچیل و ژنرال دوگل و بنش در آنجا اقامت نموده بودند، جا دادند و قسمتی از مهمانخانه عالی ناسیونال مسکو را در اختیار هیات ما گذاشتند و تمام وسایل مهماننوازی را برای ما فراهم آوردند.
فردای آن روز به موجب تعیین وقت، به همراهی هیات اعزامی به دیدن جناب مولوتف در کاخ کرملین رفتیم و افراد هیات به ایشان معرفی شدند و در مدت کوتاهی که در پیش ایشان بودیم، کلیات مربوط به لزوم دوستی فیمابین صحبت شد و در موقع خداحافظی آقای مولوتف در باب تعیین وقت ملاقات با جناب ژنرالیسیم استالین تذکر دادند و برای روز بعد یعنی پنجشنبه دوم اسفندماه ۱۳۲۴ تعیین وقت شد و در موعد مقرر در کاخ کرملین به دیدار استالین پیشوای بزرگ دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی نایل آمدم.
در این مجلس، جناب مولوتف هم با یک مترجم حضور داشتند. پس از آنکه جناب ژنرالیسیم استالین با کمال مهربانی از اینجانب راجع به جریان مسافرت هیات اعزامی و خودم پرسش کردند بلافاصله مذاکره آغاز شد و چنین گفتم که من برای مباحثه حقوقی و استناد به معاهدات که هر یک به جای خود هست نیامدم، بلکه با یک نیت صادقانه و دوستانه آمدم که از شما خواهش کنم مقدمه و شرط اصلی شروع روابط دوستی و حل مشکلات بین ایران و شوروی را که تخلیه فوری ایران از نیروی شوروی است، با یک اراده فراهم کنید و در باب اصلاح مساله آذربایجان که با این وضع خلاف قوانین و حق حاکمیت ایران است، کمک معنوی به ما ابراز دارید و اضافه کردم که ما در حل قضیه آذربایجان سیاست مخاصمتآمیزی نداریم و مردم آذربایجان را برادران خود میپنداریم و تا آنجا که با قوانین کشور مباینت نداشته باشد حاضریم ارفاقهایی از قبیل اینکه در تعیین برخی از روسای ادارات نظیر شهربانی و شهرداری حتی خود استاندار پیشنهاد انجمن ایالتی مورد توجه دولت مرکزی واقع گردد بنماییم و اصلاحات اساسی برای ترفیه حال مردم در آنجا و سایر ایالات کشور به جای آریم.باید با کمال تاسف بگویم که این دو پیشنهاد چنانکه منظور نظر من بود جلب توجه ژنرالیسیم استالین را ننمود و در جواب اظهار داشتند آنچه موضوع تخلیه است عجالتا نمیتوانیم تخلیه نماییم و به موجب ماده ششم معاهده ۱۹۲۱ حق داریم قوایی را در ایران نگاهداریم، اما در موضوع آذربایجان یک امر داخلی است که ما مداخله نداریم، ولی خودمختاری در آنجا چه ضرری دارد و مغایر با استقلال ایران نیست؛ اساسا ما نظر ارضی نسبت به ایران نداریم.
بعد از این بیانات، ژنرالیسیم از مساله نفت پرسش کردند. در جواب اظهار داشتم من در این باب به حکم قانون اساسی و قانونی که اخیرا از مجلس شورای ملی گذشته است نمیتوانم وارد مذاکره بشوم، زیرا مسوول خواهم شد، مگر اینکه مجلس شورایملی ایران قانون مزبور را الغا نماید. آنگاه ژنرالیسیم با مراجعه به کتابی که در برابرش بود گفت که بعد از جنگ اول بینالمللی هیات اعزامی ایران در پاریس اقدامی بر ضد منافع شوروی کرد و نشان داد که سیاست دولت ایران در آن وقت نسبت به ما خصمانه بود. در جواب گفتم این عمل در نتیجه تشنجی بود که از اقدامات شدید دولت تزاری روسیه در ایران حاصل شده بود که از جمله آن اقدامات خونریزی و به دار آویختن آزادیخواهان منجمله ثقهالاسلام روحانی بزرگ آزادیخواه ایران در روز مقدس عاشورا بود؛ پس از این عمل آنی نمیتواند نمونه سیاست اساسی ایران نسبت به شوروی ملحوظ گردد چنانکه تا رژیم تزاری رفت و آزادیخواهان روسیه شوروی بر سر کار آمدند دولت و ملت ایران فورا دست دوستی به سوی دولت شوروی دراز کرد و آن دولت را پیش از دیگران شناخت و معاهده ۱۹۲۱ در تحت لوای لنین، پیشوای بزرگ، بین دو کشور منعقد گشت.اما آنچه راجع به ماده ششم این معاهده فرمودید حکم ماده مزبور و مراسله متمم سفیر شوروی در ایران در همان زمان، با کمال صراحت حق اقامت به قوای شوروی را در موقعی میدهد که مرزهای دولت شوروی به واسطه دولت ثالثی از طریق ایران مورد تهدید واقع شود و پس از اخطار دولت شوروی دولت ایران نتواند از آن جلوگیری کند؛ در صورتی که در حال حاضر چنین تهدیدی وجود ندارد. مذاکره به همین شکل جریان یافت، ولی نتیجهای گرفته نشد. در ضمن این مذاکره از لزوم تعیین سفیر کبیر شوروی در ایران بحث کردم.
حاجتی نیست ذکر کنم با انتظاری که ملت ایران و تمام سران آزادیخواه کشور ما داشتند و با شوقی که خود من با وجود کسالتی که داشتم با همراهان به مسکو شتافته بودم این اولین برخورد تا چه پایه تاثرآور بود.
فردای آن روز، یعنی جمعه سوم اسفند ۱۳۲۴، به موجب دعوت به عصرانه که از طرف جناب مولوتف برپا شده بود به عمارت وزارت خارجه رفتم. کمیسرهای ملی شوروی و سفرای خارجه نیز حضور داشتند و در اول ملاقات تاثر خودم را از جریان مذاکره با ژنرالیسیم استالین به آقای مولوتف اظهار داشتم و ایشان با کمال ملایمت گفتند روابط ما درست خواهد شد و شرحی در این زمینه مذاکره کردند و بعد به مذاکره با مهمانان دیگر پرداختیم. جناب مولوتف تمام وقت را که در حدود دو ساعت امتداد داشت با اعضای هیات اعزامی صحبت داشتند و در تمام این صحبتها با کمال خوشرویی و صمیمیت از امکان دوستی صادقانه بین دو کشور، به شرط تامین منافع طرفین، بحث میکردند و اظهار امیدواری مینمودند. آقای ویشینسکی و آقای اسمیرنف، سفیر کبیر سابق شوروی در ایران در عداد دعوتشدگان بودند.
روز شنبه چهارم اسفند ۱۳۲۴ باز از آقای مولوتف ملاقات خواستم و مذاکره جدی و ممتدی جریان یافت، موضوع تخلیه قوا و قضیه آذربایجان از سر نو مطرح گشت. آقای مولوتف نقشه ایران را مقابل من نهادند و صحبت از نفت به میان آوردند و سیاست ما را در این باب سیاست یکجانبه و تبعیض نامیدند. اظهار داشتم که امتیاز نفت جنوب در ۱۹۰۱ یعنی قبل از مشروطیت ایران داده شده و دولت مشروطه ایران مسوول آن نیست و آن وقت هم با شرایط آن زمان سیاست تبعیض نسبت به دولت روسیه در کار نبوده و اکنون نیز این موضوع به طور مسلم مبتنی به سیاست تبعیض نمیتواند باشد.
و در باب امتیازی که حال صحبتش میشود، البته من به موجب قانون اساسی ایران و قانونی که اخیرا در منع مذاکره مربوط به امتیاز نفت از مجلس شورای ملی گذشته نمیخواهم وارد مذاکره بشوم و اگر راه مذاکرات اقتصادی به واسطه سیاست دوستانه شوروی که از آن جمله تخلیه ایران است، بازگردد، البته اقداماتی برای واردشدن به مذاکرات اقتصادی بین دو کشور به عمل خواهد آمد.
بالاخره آقای مولوتف در ضمن، تذکاریهای که متن آن به روسی نوشته شده بود به من دادند و اظهار داشتند که دولت شوروی به موجب این تذکاریه اهتمام کرده است تفاهم حاصل گردد و بیشتر از آن چه گفته شده مساعدت مقدور نخواهد بود.
در این تذکاریه اظهار داشته بودند به واسطه مشکلاتی که موجود است فعلا نمیتوانیم امر تخلیه را در تمام ایران عملی نماییم، ولی بعضی نقاط تخلیه خواهد شد و در باب آذربایجان اظهار کرده بودند برای حل قضیه آذربایجان ممکن است دولت آذربایجان به استثنای وزیر جنگ و وزیر امور خارجه تشکیل یابد و رییس آن هم سمت استانداری از طرف دولت مرکزی داشته باشد و مراسلات با مرکز به فارسی جریان یابد، در باب نفت هم دولت شوروی حاضر است از درخواست امتیاز صرفنظر کند و یک شرکت ایران و شوروی به نسبت پنجاه و یک سهم شوروی و چهلونه سهم ایران تاسیس گردد، در صورتی که در مذاکراتی که در گذشته بین طرفین در این باب توسط آقای آهی، سفیر کبیر ما در مسکو به عمل آمده بود، موضوع شرکت را رد کرده بودند و در این موقع اظهار میداشتند که این مساعدت را محض ابراز کمال حسن نیت به عمل میآورند.با وجود نهایت علاقه و اهتمام که من و همکارانم به حل قضایا و پیدا کردن راه تفاهم داشتیم، قبول این شرایط با وجود کمال احترام و حسن تقدیر نسبت به حسن نیت مقامات شوروی به حکم قانون برای ما نامقدور بود و با کمال تاسف ناچار شدیم روی اصل تخلیه ایران و لزوم کمک معنوی دولت شوروی در قضیه آذربایجان بایستیم.
بدیهی است ما با نهایت خلوص به آغاز مذاکرات در ایران راجع به امکان شرکت نفت حاضر بودیم، ولی بدون تخلیه ایران و حل مشکلات دیگر راه این اقدام برای ما بسته بود و هیچگونه طریق قانونی نداشتیم، پس قرار دادیم در همین زمینه مطالب خود را به شکل تذکاریه بنویسیم و بفرستیم.
بعد از این تذکاریهها مراسلات فیمابین در همین زمینه ادامه داشت. روز بعد تذکاریه جدیدی رسید که چون پیشنهادهای شوروی را طرف ایرانی قبول نکرده است، دولت شوروی پیشنهاد خود را در باب شرکت نفت پس میگیرد و امتیاز نفت شمال ایران را میخواهد. در جواب این تذکاریه پاسخ داده شد که موضوع شرکت نفت از طرف هیات رد نشده است، منتها چون به موجب قوانین ایران باید این قبیل شرکتها به تصویب مجلس شورای ملی برسد، در صورتی که دولت شوروی قوای خود را از ایران فوری خارج نماید. این عمل فرصتی خواهد بخشید که مقدمات مذکور در این امر در تهران، فراهم گردد تا با توافق طرفین در شرایط شرکت مزبور مقاولهنامه برای تقدیم به مجلس تهیه شود.
روز سهشنبه ۷ اسفند ۱۳۲۴، یک ملاقات سوم از جناب مولوتف خواستم و یک بار دیگر برای حل مشکلات فیمابین اهتمام کردم و کمک ایشان را تقاضا نمودم، ولی بدبختانه با کمال حسن نیت و مهربانی که داشتند در عمل موافقت خاصی که به نتیجه برسد ابراز نکردند، آن گاه قصد حرکت هیات اعزامی را به ایران اطلاع دادم و بنا شد وقتی برای ملاقات تودیع از ژنرالیسیم استالین تعیین گردد.
در این ضمن، ملاقاتی نیز بین نمایندگان اقتصادی ما با جانشین کمیسر بازرگانی شوروی آقای میکویف در باب روابط اقتصادی طرفین در آینده مطرح گشت و محاسبات و مطالبات بانکی و مالی و تجارتی ما مورد مذاکره واقع شد و کلیاتی نیز در باب توسعه روابط اقتصادی طرفین در آینده مطرح گشت و یادداشتی در این زمینه به مشارالیه تسلیم و بعد هم نامهای در این باب به آقای مولوتف، کمیسر امور خارجه، نوشته شد؛ اما بدیهی است که مقدمه حل قضایای اقتصادی حل قضایای سیاسی بود. در این بین، دوم مارس ۱۹۴۶ فرا رسید و با وجود این سوابق هیات اعزامی ایران هم مانند تمام ملت ایران و همه جهان انتظار داشت ژنرالیسیم استالین که حامی آزادی ملتها است و قرارداد سهگانه را تصویب و اعلامیه تهران را امضا کرده است و ما به حق او را دوست بزرگ ایران میشناسیم، فرمان تخلیه ایران را از قوای شوروی صادر کند و چنین خبری را با نهایت بیصبری میجستم، ولی وقتی خبر تخلیه ناقص بعضی ولایات را در روزنامه ایزوستیا، منتشر در مسکو، خواندیم به نهایت درجه متاثر و مبهوت شدیم و روز بعد اعتراضنامهای به دولت شوروی تسلیم نمودیم و در ملاقات با ژنرالیسیم نیز که رئوس مسائل و مطالب دوباره با ایشان مطرح شد، این اعتراض را شفاها هم بیان کردم.
در این اثنا اخبار ناگواری در باب تجاوز عدهای به نام دموکرات در صفحات گیلان از ایران رسید و تذکر کتبی برای مقامات شوروی و اینکه در تهران از فرستادهشدن قوای تامینه دولتی ممانعت به عمل آمده ارسال داشتم و در شب مهمانی ژنرالیسیم این موضوع را شفاها اظهار نمودم. از ذکر این خبر شخص استالین و مولوتف تعجب کردند و جناب مولوتف گفتند دستور دادهام تحقیق شود.
موقعی که صحبت تودیع به میان آمد آقای استالین گفتند در نظر است یک مهمانی به افتخار هیات اعزامی ایران داده شود و خواهش کردند مسافرت به تاخیر افتد.
اینجانب نیز به احترام دعوت دوستانه ایشان قرار به تاخیر مسافرت دادم و سهشنبه شب چهاردهم اسفند با معیت تمام اعضای هیات اعزامی در مهمانی باشکوهی که در کاخ کرملین فراهم شده بود، حاضر شدیم.
در این مهمانی گذشته از شخص ژنرالیسیم استالین و جناب مولوتف عدهای از کمیسرها و مارشالهای عالیرتبه شوروی به انضمام آقای سادچیکف، سفیر کبیر جدید شوروی در ایران، حاضر بودند.
سرشام آقای مولوتف به نام تمام افراد هیات اعزامی صحبتهای بسیار گرم و دوستانهای کردند به خصوص با اشاره ژنرالیسیم استالین به سلامتی اعلیحضرت همایونی صحبت نمودند و آرزوی دوستی و تفاهم بین دو کشور را داشتند. اینجانب به نام هیات اعزامی تشکرات صمیمانه کردم و در ضمن چنین گفتم: با اینکه آقای مولوتف این بیانات پر از مهر و محبت را فرمودند افسون در باب حل مشکلات مساعدت نشان ندادند.
بعد از صرف شام، در تالار دیگر، صحبتهای دوستانه بین اعضای هیات مقامات شوروی به عمل آمد و از آن جمله خود ژنرالیسیم استالین بیانات بسیار دقیق و حکیمانه که نمونه وسعت نظر و علو افکار سیاسی ایشان بود، در باب لزوم اصلاحات و رفورمها در ایران، نمودند. در پاسخ ایشان اظهار داشتم تاکنون تاثیرات جنگ و تغییر آنی رژیم سابق و اختلال امور کشور به علت فقر و نظایر آن مجال برای اصلاحات اساسی به دولت ایران نبخشیده و اکنون که دولت من مهیای رفورمهای اساسی و تامین زندگانی مرفه و عادلانه برای مردم ایران است به واسطه عدم مساعدت دولت شوروی، با تخلیه نکردن ایران از نیروی خود و مشکلات دیگر کار اصلاحات بسیار سخت و دشوار خواهد بود و دولت شوروی با حسن نیت و یک اقدام میتواند مشکلات را از پیش راه ما بردارد و در این صورت البته اصلاحات اساسی در داخله ایران وقوع خواهد یافت و سیاست خارجی ایران روی اصل موازنه و دوستی صادقانه با دولت شوروی خواهد بود.
ژنرالیسیم استالین این نظر اصلاحی دولت را تایید و تصدیق کردند، ولی راجع به تخلیه ایران جواب مساعدی ندادند.
بعد ما را به دیدن فیلمی که از قهرمانی بینظیر سربازان شوروی حکایت میکرد، بردند و سپس ایشان را وداع گفتم. روز پنجشنبه شانزدهم اسفند از مسکو به بادکوبه حرکت کردیم. موقع حرکت باز جناب آقای مولوتف با روسای کمیساریای خارجه برای مشایعت در فرودگاه که به بیرقهای طرفین مزین بود، حاضر بودند و گارد احترام با موزیک مراسم سلام را مانند روز ورود به عمل آورد و آخرین سخنان آقای مولوتف این بود که روابط بین ایران و شوروی خوب خواهد شد و البته این سخنان بهترین بدرقه ما بود. در عرض راه مامورین شهرداری خواه در استالینگراد و خواه در بادکوبه نهایت محبت و احترام را در حق ما مبذول داشتند.
ارسال نظر