کارگران و کارفرمایان ایرانی و تشکل‌های آنها

اخبار و گزارش‌های پرشماری که درباره کسب‌وکار و فعالیت‌های صنعتی و اقتصادی ایران در روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها منتشر می‌شود از سوی رهبران نهادهای کارگری و کارفرمایی است. اما نهادهای کارگری و کارفرمایی در تاریخ ایران، برخلاف کشورهای غربی، سابقه زیادی ندارند و به همین سده اخیر منحصر می‌شود. گزارش یاد شده از تشکل‌های کارفرمایی و کارگری ایران از کتاب «تشکل‌های کارگری و کارفرمایی در ایران» نوشته فاطمه حافظیان که توسط انتشارات اندیشه برتر منتشر شده، اخذ شده است. آغازگری تشکل‌های شغلی را در ایران می‌توان مربوط به قرن ششم هجری دانست که در آن صاحبان مشاغل برای تامین منافع شغلی خود، مبادرت به تشکیل اتحادیه نمودند.

در دوران صفویه نظام صنفی وجهه رسمی به خود گرفت و در دوران قاجاریه هر یک از اصناف دارای رییس و مجمع عمومی بود. این مجمع که متشکل از روسای صنوف و کارگران بود، برای بررسی مسائل داخلی صنف متناوبا تشکیل می‌شد. رییس صنف که معمولا از میان افراد باتجربه و ریش‌سفید انتخاب می‌شد، مسوولیت داوری و حل اختلاف بین اعضای صنف از یک طرف و روسای صنوف و کارگران را از طرف دیگر بر عهده داشت. با این حال به طور عملی تا پیش از مشروطیت، به اعتقاد بعضی صاحب‌نظران، تشکیلات سندیکایی در ایران وجود خارجی نداشت، زیرا حکومت‌های استبدادی اجازه اجتماع آزاد و تشکیل انجمن را نمی‌دادند، اما فعالیت سازمان‌های صنفی علاوه بر ویژگی شغلی، جنبه‌های مذهبی و سیاسی نیز به خود گرفته بود. نقش این سازمان‌ها را در انقلاب مشروطیت نمی‌توان نادیده انگاشت. مشارکت فعال اتحادیه‌های صنفی در مبارزات مشروطه‌خواهی باعث شد که اکثر نمایندگان اصناف به نمایندگی اولین دوره مجلس شورای ملی انتخاب شوند که نشانه محبوبیت این گروه در بین عموم مردم بود.

دوران مشروطیت

در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ مظفرالدین شاه قاجار با امضای فرمانی در بستر بیماری، ایران را دارای سلطنت مشروطه کرد. به دنبال آن فرمان اولین جلسه مجلس شورای ملی در ۱۲ مهر ۱۲۸۵ گشایش یافت و در ۸ دی همان سال قانون اساسی ایران رسما به تصویب رسید و قوای مقننه و مجریه حکومت تاسیس شد.

مشروطیت ایران نخستین نقطه عطف تاریخ تحول فکری در ایران به شمار می‌رود که در آن نظام جدید سیاسی پایه‌ریزی شد و حقوق اساسی ملت به ثبت رسید. انقلاب مشروطیت موجب آن شد که ایرانیان به تدریج با پاره‌ای از مفاهیم دموکراسی، هرچند به طور ناقص آشنا شوند و بدین ترتیب توقع مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود افزایش یافت.

اصل بیست و یکم متمم قانون اساسی مشروطیت مقرر می‌داشت: «انجمن‌ها و اجتماعاتی که مولد فتنه دینی و دنیوی و مخل به نظم نباشد در تمام مملکت آزاد است.» بدین ترتیب، با اینکه این نهضت دستاورد ویژه‌ای در خصوص حقوق اساسی کار به همراه نداشت، اما مشروعیت اجتماعات کارگری را به نوعی رقم زد. تشکیل سندیکاهای کارگران چاپخانه‌های تهران در سال ۱۳۲۵ قمری و سپس سندیکای کارگران آهنگری تهران و کارگران قالیبافی کرمان را می‌توان متاثر از این مقررات قانونی دانست.

تاثیرات نظام سیاسی انقلاب اکتبر شوروی بر جامعه کارگری ایران

در زمان جنگ جهانی اول و پس از آن تعداد قابل‌توجهی از کارگران که در صنعت نفت کار می‌کردند تحت تاثیر انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در اتحاد جماهیر شوروی و تحت نفوذ احزاب عدالت کمونیست مستقر در ایران، مبادرت به تشکیل اتحادیه‌های کارگری نمودند که البته بیشتر در قالب و اهداف سیاسی گام برمی‌داشتند. جنبش کارگری ایران پابه‌پای جنبش مشروطه گام برمی‌داشت و در سال ۱۲۸۵ گروهی از کارگران، نخستین اتحادیه کارگری ایران را در «چاپخانه کوچکی» واقع در خیابان ناصریه تهران سازمان دادند. قانون اساسی با تضمین حق تشکیل و اجتماع، زمینه سیاسی لازم را برای نشو و نمای اتحادیه کارگری فراهم آورد. به علاوه قانون اساسی که قدرت شاه خودکامه را به مجلس تفویض کرده بود، مانع از آن بود که قوه مجریه فعالیت نهادهای مستقل را با سهولت گذشته سرکوب نماید. اما با بازگشت طرفداران سلطنت استبدادی در سال ۱۲۸۷ در وضع کارگران «چاپخانه کوچک‌» اثری به جای گذاشت که اتحادیه آنان از کار باز ماند، اما با تحول دیگری که پس از پیروزی مشروطه‌خواهان بر طرفداران محمدعلی شاه و بازگشایی مجلس شکل گرفت، برای مدت کوتاهی اوضاع دگرگون شده و با فرارسیدن سال ۱۲۸۹، کارگران چاپخانه‌های تهران کار سازمان دادن اتحادیه سراسری کارگران صنعت چاپ را به پایان بردند و روزنامه‌ خود را به نام «اتفاق کارگران» منتشر کردند. در خرداد ۱۲۸۹ آنان دست به اعتصاب موفقی زدند که یک پژوهنده ایرانی از آن به عنوان «اولین تظاهر جنبش اشتراکی یا سوسیالیستی در ایران» یاد می‌کند. البته نقش و تاثیر روسیه و بریتانیای کبیر را در توسعه سیاسی و تشکیل اتحادیه‌های کارگری در ایران نباید از یاد برد.

پیش از سال ۱۲۹۶ (۱۹۱۷م.) آن دو کشور سرگرم رقابت برای کسب مزایای تجاری و سوق‌الجیشی بودند و در تعقیب هدف‌های خود در امور داخلی ایران مداخلات بسیاری می‌کردند. انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه نقش این دو قدرت را در ایران اساسا دگرگون کرد. روسیه با هدف درازمدت تبدیل دولت ایران به دولتی کمونیستی، متحد طبقه کارگر شد و بریتانیای کبیر از بیم نفوذ کمونیسم در ایران برای استقرار سلطنت خودکامه در ایران تلاش می‌کرد. انقلاب روسیه در توسعه سیاسی ایران به طور کلی و به ویژه در رشد و ماهیت جنبش کارگری آن نقش عظیمی داشت و پیدایش نظام حکومتی کمونیستی در روسیه ماهیت جنبش کارگری ایران را تعیین و آهنگ توسعه آن را تسریع می‌کرد.