نفت ایران - اقتصاد بدون نفت ایران-۱۲
غرامت موضوعی بدون راهحل
مصطفی علم نویسنده کتاب «نفت، قدرت و اصول» در بخشی از کتاب خود موضوع «اقتصاد بدون نفت ایران» در زمان تحریم خرید نفت ایران توسط انگلیس و شرکایش را توضیح میدهد.انگلیسیها که در این کار نوعی شکست را از مصدق پذیرفته و میدیدند که اقتصاد ایران بدون درآمدهای نفتی نیز از پای نمیافتد، آمریکاییها را وارد میدان کرد.
لیندون جانسن
مصطفی علم نویسنده کتاب «نفت، قدرت و اصول» در بخشی از کتاب خود موضوع «اقتصاد بدون نفت ایران» در زمان تحریم خرید نفت ایران توسط انگلیس و شرکایش را توضیح میدهد.انگلیسیها که در این کار نوعی شکست را از مصدق پذیرفته و میدیدند که اقتصاد ایران بدون درآمدهای نفتی نیز از پای نمیافتد، آمریکاییها را وارد میدان کرد. هندرسن میدانست که انگلیسها نه تنها به دنبال گرفتن غرامت هنگفتی هستند، بلکه علاوهبر آن میخواهند کنترل نفت ایران را نیز کماکان در اختیار داشته باشند؛ گرچه او به وزارت خارجه آمریکا نوشت مقاصد انگلیس غیرمنصفانه است، معذالک از ذکر این هشدار نیز غافل نماند که: «روابط گسترده جهانی ما با بریتانیا به حدی حائز اهمیت است که ناگزیریم قبل از آنکه این روابط را به مخاطره اندازیم دربارهاش خوب تفکر و تامل کنیم. هر گونه کوششی برای حل مساله نفت براساس شرایطی که از نظر انگلیسها رضایتبخش نباشد، هرگز به موفقیت نخواهد انجامید. معذالک این هم برای ما ابلهانه خواهد بود که مساله غرامت را به ترتیبی حل نماییم که از نظر افکار عمومی مردم ایران قابلقبول نباشند.» این وضع بهخودی خود نشان دهنده بنبستی بود که در برابر آمریکا قرار داشت، ولی با وجود طرز تفکر دوجانبهای که هندرسن داشت، سرانجام به خود اجازه داد در مسیر جریان آب حرکت کند.
مصدق که از میانجیگری آمریکا سرخورده بود به وزیر مختار سوئیس در تهران گفت ترجیح میدهد مذاکرات با انگلیس از طریق آن دولت که یک کشور کاملا غیرذینفع است ادامه یابد، ولی وقتی دید سوئیس علاقهای به ایفای نقش میانجی نشان نمیدهد از طریق یک رابط بینالمللی با بانک آلمانی برلینر هندلز گسلشافت تماس گرفت و پیشنهاد کرد که کنسرسیومی مرکب از بانکهای آلمان، یک سازمان خرید و توزیع برای اداره نفت ایران تشکیل دهند. مصدق در مذاکرات خود خاطرنشان ساخت که فقط یک دشمن دارد و آن هم روسیه است و اگر نتواند مشکل را از طریق غرب حل کند، ایران به دست روسها خواهد افتاد.
بانک مذکور به موضوع اظهار علاقه کرد، ولی کنراد آدنائر صدراعظم وقت آلمان غربی توصیه کرد ابتدا نظر دولت آمریکا را جویا شوند و در زمانی که مساله امکان تشکیل یک کنسرسیوم آمریکایی مورد بحث بود، وزارت خارجه آمریکا دولت را نسبت به نزدیک شدن به این مساله دلسرد کرد.
استراتژی انگلیس آن بود که محکم سر جایش بنشیند و به انتظار سقوط مصدق بماند و پیشبینی میکرد بهمحض آن که احساسات طرفداری از مصدق در آمریکا فروکش کند وقوع این امر حتمی خواهد بود، اما با وجود تلاشهای انگلیس هنوز صداهای نیرومندی در آمریکا شنیده میشد که از موضع ایران جانبداری میکردند. به عنوان مثال رابرت لوئیس تیلور از دوستان آیزنهاور به او نوشت: «ما باید از پشتیبانی اخلاقی امپریالیسم بریتانیا دست برداریم.... و با قاطعیت بخواهیم رای دادگاههای ایران، هم در مورد ملی شدن نفت و هم درباره مساله غرامت، به خاطر اموالی که قانونا ایران ملی کرده و نفتی که انگلیسها خلاف قانون از آن کشور دزدیدهاند، اجرا شود.»
در واقع مصدق که نتوانسته بود به هیچ ترتیبی در مورد مساله غرامت با انگلیسها راهحلی پیدا کند، به فکر آن افتاده بود ادعانامهای علیه (AIOC) برای حل مساله، براساس قوانین ایران، به دادگاههای کشور خود تسلیم کند.
لیندون.بی.جانسون (رییسجمهوری اسبق آمریکا) که در آن زمان رهبر حزب دموکرات در سنا بود نامهای را از اچ.بی نیکولز از مجتمع نفتی شرق تگزاس برای وزارت خارجه فرستاد و خواست که مفاد آن را مورد ملاحظه جدی قرار دهند. نیکولز در نامه خود نوشته بود وقتی مکزیک از سهامداران خارجی نفت خود سلب مالکیت کرد، هیچ کوششی از جانب کمپانیهای نفتی انگلیس یا اتباع آمریکایی صاحب سهم برای تهدید و تحریف یا به ستوه آوردن و عاجز کردن مکزیک به عمل نیامد. تنها اتفاقی که افتاد این بود که به سهامداران خارجی مبلغی معقول و متناسب با اموال و تاسیساتی که در آن کشور داشتند، پرداختند.
ولی وقتی ایران مناسب دانست که کنترات یکجانبه را با انگلیسها لغو کند، آنها شروع به زوزه کشیدن کردند و از آن زمان تاکنون به هر کاری که توانستهاند دست زدهاند تا این کشور را از تملک نفت خویش مانع شده، این امر را غیرممکن سازند. انگلیسها برای آنکه جلوی مالکیت مکزیک بر نفت خود را بگیرند جهازات جنگی نفرستادند، اما در مورد ایران از توسل به هر گونه تهدید دریغ نکردند. نیکولز در پایاننامه خود از وزارتخارجه آمریکا خواسته بود درباره این دو نوع برخورد متضاد و علت تفاوت آن نظر خود را توضیح دهد، ولی پاسخ وی فقط چنین بود: «گناه این جریان به گردن وزارت خارجه آمریکا نیست.»
والتر لوی، کارشناس برجسته نفتی آمریکا که در سال ۱۹۵۱، طی سفر آوریل هریمن به تهران به همراه او آمده بود نیز عقیده داشت در برابر ملی شدن نفت ایران نیز باید همان روشی در پیش گرفته شود که در مورد نفت مکزیک در پیش گرفته شده و به وزارت خارجه آمریکا توصیه کرد پیروی از نمونه مکزیک در مورد مساله غرامت هم به نفع انگلیس و هم به نفع ایران خواهد بود.
ارسال نظر