اشغال روهر توسط ارتش فرانسه که به ظاهر اهرمی برای پایبندی آلمان به عهدنامه ورسای بود، در واقع مساله‌ای ورای این موضوع و دریافت غرامت بود؛ چرا که فرانسه می‌دانست به‌رغم شکست آلمان در جنگ پتانسیل‌های صنعتی و جمعیتی آن همچنان حفظ شده است و اشغال روهر را بیشتر برای فلج کردن اقتصاد آلمان مدنظر داشت تا از این طریق امنیت خود را فراهم کند. این متن از کتاب صلح لیبرالی اخذ شده است.

هدف از اشتغال روهر آشکارا این بود که با فلج کردن اقتصاد آلمان امنیت فرانسه تقویت شود و در عین حال پاریس بتواند سودایی را که در زمینه جا انداختن فرانسه به عنوان بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی اروپا داشت، عملی سازد. پاریس دست کم امیدوار بود که اشغال روهر آتش جدایی‌طلبی را در این ناحیه شعله‌ورتر سازد و سبب شود تا راین لند از رایش جدایی گزیند؛ شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد اشتغال روهر مشخصا برای پیشبرد اهدافی صورت گرفت که در فرانسه در زمنیه الحاق راین‌لند و تجزیه رایش در سرداشت. با آغاز بحران روهر، ‌فرانسه فعالانه به تحریک و تشویق جدایی‌طلبان راین پرداخت.در بحران روهر، فرانسه برای تضمین منافع امنیتی خود تردیدی در توسل به نیروی نظامی در برابر حکومت مردم‌سالاری وایمار در آلمان نداشت. در واقع، از مطالعه تاریخ دوره میان ۱۹۱۵ (که سیاست‌گذاران فرانسوی به شکل جدی به اندیشه درباره اهداف جنگی خود پرداختند) و ۱۹۲۳ روشن می‌شود که فرانسه این استدلال را که اگر آلمان به یک مردم‌سالاری مبدل شود، موقعیت امنیتی فرانسه در دوره پس از جنگ تقویت خواهد شد، کرارا رد کرده بود. برخلاف انگلستان که اندکی پس از جنگ به این باور رسید که کلید حفظ صلح در اروپا وجود یک آلمان مردم سالار است. فرانسه ترجیح داد به جای دست شستن از راهبرد خود مبنی بر حفظ امنیت خودش با گرفتن تضمین‌های ملموس، مردم‌سالاری آلمان را مخاطره اندازد. همان‌گونه والتر مک دوگال می‌گوید:وزارت‌خارجه فرانسه قائل به ارتباط چندانی میان شکل حکومت و سیاست‌های خارجی نبود. این اندیشه ویلسون که مردم‌سالاری‌‌ها پیگیر سیاست‌های خارجی مسالمت‌آمیزند و رژیم‌های اقتدارگرا تجاوزطلب، معتقدان انگشت شماری در دولت و ارتش فرانسه داشت... یک آلمان متحد و قوی چه پادشاهی بود و چه جمهوری، فرانسه را تهدید می‌کرد و قطعا بر اقتصادهای منطقه دانوب و ناحیه بالکان تسلط پیدا می‌کرد. اشغال نظامی روهر توسط فرانسه بحران بزرگی- اگر نه جنگی میان فرانسه آلمان دست کم یک شبه جنگ- پدید آورد. تنها چیزی که مانع از درگرفتن جنگی تمام عیار شد، ناتوانی آلمان از اعلام چنین جنگی بود. با این حال، آلمانی‌ها به شدت در برابر اشغال مقاومت کردند. اگر چیزی آلمانی‌های متفرق را در جمهوری وایمار یکپارچه می‌کرد آن چیز نفرت از نظام ورسای و عزم جزم‌شان برای انداختن آن بود.