تاریخ اروپا - تاریخ مناسبات انگلستان و فرانسه -۲
باید روی فرانسویها کم شود
انگلستان و فرانسه در حالی که از صدها سال پیش در رقابت نفسگیری برای برتری در اروپا را تجربه میکردند، به مرور دامنه منازعه خود را در دوران استعمارگری به خارج از مرزها کشاندند.
روزنامههای انگلستان بهشدت از جنگ با فرانسه حمایت میکردند
انگلستان و فرانسه در حالی که از صدها سال پیش در رقابت نفسگیری برای برتری در اروپا را تجربه میکردند، به مرور دامنه منازعه خود را در دوران استعمارگری به خارج از مرزها کشاندند. بحرانی که میان این دو غول اروپایی در مصر پدیدار شد به سرعت به موضوعی داغ در میان شهروندان دو کشور بهویژه انگلیسیها قرار گرفت. دولت انگلستان با پشتیبانی نیرومند افکار عمومی و نخبگان هرگز سازش با فرانسه را نپذیرفت و در ۱۸۹۸ به نیروی دریایی خود آمادهباش داد. این متن از کتاب صلح لیبرالی اخذ شده است.
با آغاز بحران، دلکسه به سرعت دریافت که فرانسه در وضعیتی قرار گرفته است که قابل دفاع نیست. به گزارش سفیر انگلستان در پاریس، دلکسه «آماده بود... تا اگر موقعیت آبرومندانهای در اختیارش قرار دهیم، عقبنشینی کند». دلکسه بر این باور بود که وضعیت سیاسی داخلی فرانسه که ماجرا دریفوس بالقوه آنها را ناپایدار ساخته بود، مجال تحرک را به شدت از او گرفته است. پذیرش یک شکست دیپلماتیک خفتبار احتمالا به معنی سقوط کابینه بریسون بود و حتی خطر یک کودتای نظامی هم وجود داشت. بنا به گزارشها، دلکسه از لندن خواست «مرا در تنگنا قرار ندهید». در ۱۱ اکتبر وی به سفیر انگلستان گفت اگر لندن قالب مناسبی در اختیارش قرار دهد، «وی اساسا خواهان سازش است». در ۲۷ اکتبر سفیر فرانسه در لندن به سالزبری اطلاع داد که مارشان به زودی فشودا را ترک خواهد کرد و از انگلستان تمنا کرد که در ازای آن امتیازی به فرانسه دهد.در همین حال، با وجود لحن ملتمسانه دیپلماسی فرانسه و بازتابهای احتمالی موضعگیری انگلستان بر جو سیاسی داخلی فرانسه، لندن سرسختانه جز انتخاب غمانگیز صدور دستور عقبنشینی خفتبار به مارشان یا پذیرش جنگ هیچ راهحل دیگری در اختیار پاریس نگذاشت. در ۱۸ سپتامبر سفیر انگلستان در پاریس «قاطعنامه» به دلکسه گفت که لندن در منازعه فشودا تن به هیچگونه سازشی نخواهد داد. در ۳۰ سپتامبر در پاسخ به اظهارات دلکسه دایر بر اینکه فرانسه تسلیم اتمام حجت انگلستان نخواهد شد و راه جنگ را در پیش خواهد گرفت، سفیر انگلستان بار دیگر اعلام کرد تا زمانی که مارشان از فشودا عقبنشینی نکرده باشد، هیچ مذاکرهای صورت نخواهد گرفت. سالزبری مصمم بود «فرانسه را نه متقاعد، بلکه وادار به عقبنشینی کند».
افکار عمومی ستیزهجوی انگلستان به شدت پشتیبان دیپلماسی سرسختانه لندن بود. حتی پیش از بروز بحران فشودا هم به دلیل تنشهای برخاسته از رقابت استعماری انگلستان و فرانسه «در انگلستان کسی دقیقا خواهان جنگ با فرانسه نبود، ولی اگر موقعیت ایجاب میکرد همه بدون درنگ به آن تن میدادند». همین که بحران شروع شد مطبوعات از تصمیم حکومت مبنی بر امتناع از مذاکره با فرانسه قویا پشتیبانی کردند و در جریان بحران «مطبوعات مردمی انگلستان دشنامگویی و هتاکی را از حد گذراندند» در کشور روحیه جنگطلبی چشمگیری حاکم بود و افکار عمومی انگلیسیان در مورد فشودا «به شدت ستیزهجو» شده بود. «افکار عمومی صریح انگلستان» استوار در پشت سیاست سرسختانه کابینه صف بسته بود. بیگمان چنین بود زیرا انگلستان اعتبار و حیثیت کشورشان را در خطر میدیدند و در نتیجه «آماده بودند پاسخ دندانشکنی» به چالش فرانسه بدهند.نخبگان سیاسی انگلستان نیز حال و هوایی چون مردم عادی کشور داشتند. همانگونه که مایکل هیکس بیچ وزیر دارایی در ۱۹ اکتبر گفت: «کشور استوار ایستاده است». موضع سازشناپذیر حکومت قویا مورد تایید امپریالیستهای لیبرال مخالف دولت به ویژه لرد رزبری، اسکوئیت و سرادواردگری قرار داشت. رزبری نخستوزیر و وزیر امور خارجه سابق یادآور شد که کابینهاش در ۱۸۹۵ فرانسه را از نیل علیا برحذر داشته است و اعلام نمود هر کابینهای که در مورد فشودا کوچکترین نشانهای از سازش با فرانسه نشان دهد ظرف یک هفته از کار برکنار خواهد شد. در واقع وقتی سالزبری در جلسه تعیینکننده ۲۷ اکتبر کابینه این برداشت را در برخی اذهان ایجاد کرد که مایل به مصالحه با پاریس است، خیلی زود اکثر وزرا آب پاکی را بر این اندیشه ریختند و به دریاداری دستور داده شد تا نیروی دریایی را در وضعیت جنگی قرار دهد.انگلیسیان میدانستند که اگر پاریس دست از مقاومت نکشد کار قطعا به درگیری مسلحانه خواهد کشید. لندن با خویشتنداری و آرامش و درواقع با اطمینان و اعتماد به خود این احتمال را مدنظر داشت. چون انگلیسیان اعتبار و شهرت انگلستان بهعنوان یک قدرت بزرگ را در خطر میدیدند، هیچ چاره دیگری جز کم کردن روی فرانسه برای خود نمیشناختند: «اگر انگلستان در اوضاع و احوال اکتبر ۱۸۹۸ خط مشی نرمخویانهتری در پیش میگرفت، قطعا نهتنها پاریس، بلکه سن پترزبورگ و برلین هم به این وسوسه میافتادند که آن را قدرتی بشناسند که قطع نظر از شدت تحریکات هرگز خطر جنگ را به جان نمیخرد».در اکتبر ۱۸۹۸ نیروی دریایی انگلستان هم به لحاظ تعداد و هم به لحاظ کیفی برتری قاطعی بر ناوگان فرانسه داشت و نتیجه جنگ دو کشور از پیش روشن بود. لندن از تحمیل برتری راهبردی خود هیچ ابایی نداشت. در طول ماه اکتبر، نیروی دریایی سلطنتی انگلیس تمهیداتی برای جنگ با فرانسه چید. در ۱۵ اکتبر ناوگان کانال مانش گردآورده شد. تا ۲۶ اکتبر نیروی دریایی سلطنتی نقشههای تفصیلی برای جنگ کشیده بود. در ۲۸ اکتبر ناوگان جنگی ذخیره فعال و در پورتلند متمرکز شد؛ اندکی بعد ناوگان کانال مانش به جبلالطارق اعزام و ناوگان مدیترانه روانه مالت شد. مطرح شدن این اقدامات در گزارشهای اطلاعاتی رسیده به پاریس و در نوشتههای مطبوعات انگلیس تاثیر عمیقی بر سیاستگذاران فرانسوی گذاشت.
ارسال نظر