اصلاحات اقتصادی ایران از نگاه لرد کرزن-۳
چرا بانک شاهنشاهی موفق نبود
لرد کرزن، سیاستمدار نامدار انگلیسی، در کتاب بزرگ خود به نام «ایران و قضیه ایران» همه امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ایران دوره قاجار را بررسی و درباره مسائل مهم زمان یاد شده در ایران بحث کرده است.
بارون جولیوس دورویتر
لرد کرزن، سیاستمدار نامدار انگلیسی، در کتاب بزرگ خود به نام «ایران و قضیه ایران» همه امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی ایران دوره قاجار را بررسی و درباره مسائل مهم زمان یاد شده در ایران بحث کرده است. وی در بخشی از کتاب خود به نام «اصلاحات اقتصادی» دلایل زاد و رشد بانک شاهنشاهی و همچنین دلایل عدم کامیابی این نهاد پولی را تشریح کرده است. لرد کرزن همانند سایر سیاستمداران انگلیسی که در ایران بوده یا درباره ایران کتاب نوشتهاند، رفتار هموطنان خود را نیکوکارانه و رفتار روسها با ایران را ماجراجویانه و ظالمانه میداند که در نوشته حاضر نیز معلوم است.
در ماده ۱۲ پیشبینی شده است، اراضی مورد نیاز استخراج اگر در تصرف دولت باشد، بلاعوض در اختیار بانک گذاشته شود و اگر متعلق به افراد باشد، دولت همراهی نماید که با سهلترین شرایط به اختیار بانک درآید. مقرر شد هیچ گونه عوارض و دارایی بر اسباب و ماشینآلات مورد نیاز تحمیل نشود و عوارض و عمارات از هرگونه مالیات معاف باشد. ماده ۱۳ حصه منابع ایران را در بهرهبرداری معادن ۱۶درصد مقرر داشت. در انقضای مدت امتیازنامه معادن و اسباب و عمارات و تاسیسات تحت شرایط بسیار مساعد که در کشورهای دیگر هم مرعی شده باشد به دولت ایران مسترد گردد.
در اینکه بانک چگونه این امتیازنامه استخراج معادن را که شامل اختیارات درباره منافع معدنی سراسر ایران است به جریان انداخته و شرکت بزرگی به خصوص برای خریدن این مزایای مربوط به امتیازنامه در لندن تاسیس شده و این کمپانی جدید در تامین منظور چه اقداماتی تاکنون کرده است و چه نتایجی به دست آمده یا ممکن است از کار و کوشش آنها به دست آید، همه این مسائل متناسبا در فصل جداگانه راجع به منابع معدنی ایران بیان خواهد شد.
در اینجا من توجه خود را به داستان اقدامات بانک از تاریخ تشکیل آن معطوف و سعی خواهیم کرد نشان دهم که تا (زمستان)سال ۲-۱۸۹۱ آیا از عهده انتظارات موسسان خود برآمده و آیا سزاوار اعتماد خریداران سهام بوده است یا نه.
افتتاح عمارت بانک- در موقع مسافرتم بانک شاهنشاهی در همان خیابانی که سفارت بریتانیا واقع است، محلی تهیه و شروع به کار کرد و آقای رابینو مدیر شایسته آن منتخب شد. وی قبل از آن مدیر شعبه بانک اعتبارات لیون در شهر قاهره بود. روابط بانک با دولت ایران هم بر عهده مرد با کفایتی مانند هوتوم شیندلر بود که خوانندگانم از خیلی پیش دریافتهاند که او کلید حل بسیاری از مسائل راجع به ایران به شمار میرفته، چنانکه اشاره کردم در اوایل ۱۸۹۰ بانک شاهنشاهی با دستگاه بانک جدید خاور توافقی حاصل و در مقابل ۲۰۰۰۰ لیره محل آن بانک را در تهران با سرقفلی و اثاثیه مناسب و غیره خریداری کرد.
حق انحصاری نشر اسکناس- قبلا خاطرنشان کردم که از جمله حقوقی که شاه به بانک شاهنشاهی داد، انحصار نشر اسکناس بود که بر طبق ماده ۳ مقرر شد که مبلغ آن بدون اجازه دولت ایران از ۰۰۰/۸۰۰ لیره تجاوز نکند و طی دو سال اول پنجاه درصد و سپس سیوسه درصد پشتوانه داشته باشد.
آزمایش دوره مغول- در تاریخ، این اولین بار نبود که اسکناس در ایران انتشار مییافت. در حدود ششصد سال پیش یکی از فرمانروایان مغول از خاندان چنگیز که جانشین او در ایران شده بود همین کار را کرد، وی کیخاتو (۹۴-۱۲۹۱ میلادی) برادر ارغون خان یا ارغوان شاه و نواده هلاکوخان است که مارکوپولو از دربار بسیار دور دست قوبلای قاآن با عروس تاتار برای دیدن برادر او به ایران آمد.
کیخاتو شنیده بود که آن کار را تایتسو از سلاطین سلسله سونگ نموده و سه قرن پیش به نشر اسکناس در چین اقدام کرد و همان عمل طی پنجاه سال اخیر تجدید شده بود که راجع به آن از قول سیاح ونیزی و ابن بطوطه اهل طنجه مراکش اطلاعاتی به ما رسیده است. فرمانروای مغول ایران که مشاهده کرده بود بالغ بر دو میلیون لیره مقروض است این فکر عالی به سرش افتاد که با انتشار پول کاغذی که اتباع وفادارش خریداری کنند زر و سیم به خزانه شاهی سرازیر شود و کاغذ وسیله دادوستدهای عمومی گردد. از این رو فرمانی صادر و استعمال فلزات قیمتی را به عنوان وجه رایج ممنوع کرد و به رسم چین بانکهای با نام چاوخانه در تبریز و دیگر جاها تاسیس نمود و اسکناس یا چاو به ارزش چهارم پنس تا چهار شلینگ و هفت پنس انتشار داد که با خط نسخ بهای هر قطعه در هلالی بر بالای ورقه با فرمان همایونی درباره اعتبار این وجه رایج نقش شده بود، ولی اتباع کیخاتو از این لحاظ که یا سرکشتر یا هوشیارتر از آن بودند که سرورشان پنداشته بود، نسبت به این خیال فریاد نفرین و ناسزا برآوردند و وزیری که این ابتکار را کرده بود قطعهقطعه کردند و در ظرف سه روز فرمان ملغی شد و اولین آزمایش نشر اسکناس در ایران با شکست فاحش از بین رفت.
نظریه جدید- با اخطاری که از آن آزمایش قدم در خاطرها بود یا به واسطه ترس از شیوه غیرعلمی در کارمالی دیگران هیچ یک از فرمانروایان ایران تجربهخان مغول را تکرار نکرد. در واقع در همین قرن حاضر انتشار روبل کاغذی روس در ایران سوءظنی بسیار از ناحیه هیات حاکمه تلقی و چنین تعبیر شد که زر و سیم را از سر زمین ایران خواهد ربود و این بدگمانی به آن اندازه قوت گرفت که شاه در سال ۱۸۸۳ دستخط همایونی صادر و اعلام نمود که باید مردم خیلی نادان باشند که کاغذ پاره چرند را به جای نقره و طلا قبول کنند و در آینده تمام اسکناسهای روسی مصادره خواهد شد. خوشبختانه نظیر دستخطهای متعدد دیگر، این فرمان هم هنوز صادر نشده از نظر و اعتبار افتاد.
اسکناسهای بانک شاهنشاهی- پس در مقابل چنین سوابق ناخوش آیند اثر تاریخی و در میان مردم و درباری که افکار خامی راجع به امور مالی داشتند بانک شاهنشاهی به اجرای این قسمت از برنامه خود پرداخت و مدتی صرف این کار شد که طرح و نمونه دلپذیری انتخاب کنند.
در سال ۱۸۹۰ اسکناسهای جدید با خط فارسی و علامت شیر و خورشید در یک طرف و عبارت انگلیسی و عکس شاه در سمت دیگر با ارزش یک تومان تا هزار تومان منتشر گردید. یکی از اکتشافات بانک در عمل این بود که توانگران اسکناسها را خریداری و قایم میکردند، زیرا که جمع کردن آن از انباشته کردن طلا و نقره آسانتر به شمار میرفت و این تجربه غیرقابل انتظاری از میل و علاقه ایرانیان در اندوختن مال بود. هنوز زود است که نتیجه این آزمایش پول کاغذی را در ایران پیشبینی کرد. شنیدهام که اسکناسهای با نام شهرها فقط در همان شهر قابل پرداخت است و در جاهای دیگر قابل مبادله نیست، زیرا که بانک بابت انتقال، حقالزحمه مطالبه میکند و شاید همین دلیل عجالتا از جریان وسیع اسکناس جلوگیری خواهد کرد.
فعالیت بانک در سال اول- در پایان اولین سال (سپتامبر ۱۸۹۰) مدیران بانک نتوانسته بودند ترازنامه رضایتبخشی به صاحبان سهام عرضه دارند. سود خالص که حاصل شده بود بعد از انجام همه تعهدات و کسر کردن بهرههای لازم تقریبا ۶۸,۰۰۰لیره شد که بنابر آن هیات مدیره توانست بهرهای برابر هشتدرصد نسبت به سرمایه پرداختی به صاحبان سهام اعلام کند. علاوه بر تهران و لندن در شهرهای تبریز، رشت، مشهد، اصفهان، شیراز، کرمان، بغداد، بصره و بمبئی شعبه و نمایندگی باز کردند و بانک شاهنشاهی از جمله تاسیسات عمده درآمد و مرکز کار مصالح مالی ایران گردید.
دولت ایران این بانک را عامل دریافت و پرداخت هزینهها و امور کلی مالی خود ساخت و بیشتر دولتهای خارجی که با ایران روابطی دارند آن را برای انجام کارهای ضروری خود واسطه قرار دادهاند. اهالی محل هم به حد وفور جهت مبادلات تجارتی خود از آن استفاده میکنند و بانک توانسته است با پرداخت مساعدهها در مقابل جنس و بارنامهها و غیره در پیشرفت کار تجارت خدمت کند.
به علاوه وامهایی که اهالی محل در برابر وثیقه دریافت کردهاند در هشت ماه اول دو برابر شد و نرخ عادی بهره به نصف رقم سابق تنزل نمود.
نتیجهای که از بابت تحرک بازار پول در اثر کم و بیش شدن نرخ اسعار پیش آمده است، متناسبا جالب و بارز به شمار میرفت. در مملکتی که واحد پول نقره است بدیهی است به واسطه بالا و پایین رفتن ارزش این فلز قیمتی اثراتی ایجاد خواهد گردید، اما نوسان شدیدی که ناشی از کار آژانسهای خصوصی و دلیلهای دیگر بود تعدیل شد و ثبات بیشتری در بازار پولی ایران به طور کلی پیشبینی میشود.
گزارش پایان سال دوم (سپتامبر ۱۸۹۱) شاید چنانکه باید آنچه را که از ناحیه بانک انتظار میرفت، کاملا تامین نمیکند، اما پیشرفتهای قابل ملاحظهای مشهود است و بهرهای هم برابر پنجدرصد اعلام شده و امیدواری هست که بانک به زودی کار مسکوکات را نیز تحت نظارت خود بگیرد تا بتواند وضع وجه رایج را سر و صورتی بدهد و به دوره تبهکاری ارتجاعی کنونی خاتمه بخشد.
امتیاز سال ۱۸۷۲ رویتر- پیش از این راجع به امتیاز اصلی و معروف سال ۱۸۷۲ رویتر اشاراتی نمودم. این موضوع به قدری در اروپا هیجان ایجاد کرد که جا دارد به خاطر وجود وجه مقایسهای بین آن سند و امتیازنامه بانک شاهنشاهی و هم از لحاظ اینکه برجستهترین نمونه تاریخی از شیوه کار بیبند و بار ایران برای تجارت خویش به دست آمده باشد، قصد دارم مشخصات عمده آن را در اینجا شرح دهم.
راجع به نقشه راهآهن مندرج در امتیازنامه فعلا ذکری به میان نمیآورم، هر چند که ساختمان یک خطآهن اصلی سراسری ایران و انحصار تمام راهآهنهای ایران در آینده از اصول عمده این امتیازنامه بود. ملاحظات مربوط به این قسمت را به فصل جداگانه موکول میسازم.
طرح رویتر عالیترین مرحله دورهای از احساسات جدی و صمیمانه انگلوفیلی در تهران و آن شاهکار سیاسی میرزا حسینخان صدر اعظم مقتدر بود که در آن موقع مشیر و مشار پادشاه به شمار میرفت و آن شامل برنامهای بود که به قول رالینسن:
«غرض تجدید حیات ایران در ظل هماهنگی و اشتراک منافع او با انگلستان بود.»
تاریخ امتیاز نامه ۲۵ ژوئیه ۱۸۷۲ است.
وقتی که متن آن به نظر اهل جهان رسید، دریافتند که مشتمل بر کاملترین مواد و واگذاری دربست کلیه منافع صنعتی یک کشور در دست خارجی است که مانند آن هرگز به وهم و گمان احدی در نیامده بود و در تاریخ سابقه نداشته است.
غیر از موادی درباره راهآهن و تراموای که امتیاز انحصاری هر دو به مدت هفتاد سال مطلقا به رویتر اعطا شده بود، حق بهرهبرداری از همه منابع معدنی ایران هم به او واگذار شد، مگر طلا و نقره و سنگهای قیمتی و امتیاز جنگلهای دولتی و همه اراضی غیرمزروع نیز تابع همین امتیازنامه شده بود و همچنین حق انحصاری ساختن کانالها و قناتها و امور آبیاری از هر قبیل با صرفنظر کردن از تشکیل بانک ملی و اقداماتی که به ایجاد جاده و تلگراف و کارخانه و کارگاه و امور عامالمنفعه ارتباط داشته باشد.
بهعلاوه اجاره تمام گمرکات مملکت به مدت ۲۵ سال از اول مارس ۱۸۷۴ در مقابل پرداخت وجه معینی به ناصرالدینشاه در ده سال اول و ۶۰ درصد از درآمد خالص در بیست سال بقیه راجع به سایر منافع هم بیست درصد از راهآهن و پانزده درصد از منابع دیگر مختص دولت ایران بود. این بود سند حیرتانگیزی که انتشارش درست هنگامی که شاه سفر اول ۱۸۷۲ خود را به خارجه آغاز میکرد توفان هیجان در اروپا برانگیخت.
زوال - سرگذشت بعدی این نقشه سنگین و دور از امکان نیک عیان است و اجمالا به شرح ذیل قابلبیان: در غیاب شاه که به اروپا رفته بود، موقع و فرصت مناسب به دست تمام عناصر مخالف ارتجاعی یا متعصب یا چنانکه ایرانیان میگویند افراد وطنخواه کشور افتاد. در انگلستان هم شاه متوجه شد که استقبال گرمی از آن نقشه ننمودهاند، زیرا که گرفتاریهای سیاسی ناشی از آن در نظر دولت بریتانیا و افکار عمومی به مراتب بیشتر از فواید احتمالی آن جلوه نمود، اما ضربت قاطع را در واقع سنپطرزبورگ وارد ساخت.
بدیهی بود که واگذاری تمام منابع ثروت به وسیله امتیاز نامهای در دست حریف که خود از دیرباز خیالات یا لااقل آرزوهایی درباره آنها داشت و امکان دسترسی بر آن در آینده بود و این اعتقاد راسخ (که پاک بیاساس بود) که دولت انگلیس حامی کار بارون دو رویتر و بدون سروصدا بانی واقعی آن نقشه بود.
دولت روس رفتار انزجارآمیزی توام با تهدید در پیش گرفت و خواستار شد که انگلستان اطمینان رضایتبخشی بدهد. این جریان شاه را سخت نگران ساخت و تار و پود آن نقشه نارس بر باد رفت. در سرزمینی و نزد حکومتی مثل ایران این موضوع چندان مهم به نظر نمیرسید که چه دلیلی مایه شکست امتیازنامه رویتر شده بود، زیرا که پس از بازگشت همایونی از سفر اروپا مبلغ ودیعه او را با نهایت بیانصافی ضبط و بهانه کردند که چنانکه در ماده ۸ پیشبینی شده بود وی کارها را شروع نکرده بود و چنین مینمود که دولت ایران راه بس آسان و خلاف قاعده را جهت فرار خویش از آن وضع پرتشویش اختیار کرد. بارون که واقعا حق اعتراض و شکایت داشت برای جبران خسارت خود به تلاش افتاد، اما تا شانزده سال بعد که مادهای در امتیازنامه بانک شاهنشاهی به نفع او جا دادند، حرفهایش هیچگونه اثری ننموده بود.
دلایل شکست - این دو نکته در نزد همه منتقدین بیغرض آشکار است که امتیازنامه از همان اوان کار محکوم به شکست شد و از بین رفتن آن از لحاظ مصالح ایران نباید موجب تاسفی شود. آن برنامه را مسائل ابتکاری متعددی سخت سنگین نموده بود و هیچ فرد و بلکه هیچ شرکتی نمیتوانست از عهده انجام حتی نیمی از مواد آن برآیند و چنانکه سر هنری رالینسن خاطرنشان نمود: «فقط در صورتی که قلمرو شاه به وسیله قراردادی بین دول اروپا وضع بیطرفی بلژیک را احراز میکرد، اجرای امتیازنامه شاید به وسیله یک کمپانی یا سندیکای بینالمللی مقدور بود و با آنکه چنین فکری هم مورد بررسی واقع شد و گفته بودند که در برلن و وین نیز جالب توجه نمود باز جای شبهه نیست در محلی که منافع روس و انگلیس بسیار مهم و غیرقابل عدول و متفاوت است، امید نتیجه از هر گونه اقدام دستجمعی یا قبول مسوولیتهای متقابل، خیالی بیش نیست.»
در واقع مراکز تجارتی از آن پیشنهاد کاملا گیج و حیران شدند و بارندو رویتر پی برد که بدون تضمین دولتی قادر نیست که شش میلیون لیره را که در ماده ۲۶ قید شده بود در بازار لندن فراهم کند یا شرکتی برای اجرای مواد امتیازنامه تاسیس نماید. مخالفت سیاسی بر ضد امتیاز نیز خیلی شدید و غیرقابل رفع بود و اجرای امتیازنامه سبب تصادم بیانقطاع روس و انگلستان در ایران و شاید هم موجب دردسرهای وخیم بینالمللی میگردید، اما به نظر من قویترین دلیل مخالفت این حقیقت بود که حقوق حیاتی یک ملت را به سوداگران خارجی واگذار میکرد.
ما در موارد دیگر و در همین زمانه خود شر و زیان این طرز کار را درباره سرزمین یا ملتهای دیگری که از طرف سرمایهداران بیگانه وسیله استثمار قرار گرفته بودند مشاهده نموده و دیدهایم که چگونه قربانی کردار دستههایی از ماجراجویان سودپرست که در عالم خویش ریزهخوار دولتها یا کمپانیهایی بودند واقع شدند و میدانستیم که ثبات وضع و استقرار ملی از این راه قابلتامین نیست.
ایران شاید یا در واقع هم به نحو تاسفآوری زبون و ناتوان است، ولی اگر خود نیز داوطلبانه اسیر دیگران بشود هرگز یارای هیچ گونه استقامتی نخواهد داشت.
ارسال نظر