او به سوسیالیزم نزدیک شد

میل از طرق آموختن ازسایرین فلسفه اجتماعی پیرامون خود را تغییر داد

تحولات فکری جان استیوارت میل در زمانی که فعالیت داشت برای نویسنده‌ای چون روستو نیز هیجان‌انگیز و جذاب است.این نویسنده معتقد است که بحران‌های پدیدار شده در کسب و کار مردم و اندیشمندان موجب شده است که میل در برخی عقاید خود تنه به تنه سوسیالیسم بزند.... وی به یکباره به این نتیجه می‌رسد که روش و شیوه تجزیه و تحلیل بنتهامی به شدت ضعیف است و روش تجزیه و تحلیل حقایق در این مکتب که به طور گسترده توسط پدرش به وی آموزش داده شده بود، «از این تمایل برخوردار است که در آن احساسات نقشی ندارد» و وی به ویژه احساس می‌کرد که نمی‌تواند در این دوره از زندگی خود احساس خوشبختی کند و محکوم به پذیرش «حس گریزناپذیر بیچارگی و سردرگمی» است. وی احساس می‌کرد که می‌تواند از این دور خارج شود، اگر بتواند از طریق داستانی که در کتاب خاطرات مارمونتل (داستانی در مورد خیانت به کشور) خوانده بود، این زنجیر را پاره کند. سپس وی کشف کرد که به طور روزافزون از موسیقی و شعر (به ویژه از اشعار وودزورث) احساس رضایت می‌کند و نیز از مصاحبت افرادی احساس لذت می‌کند که از دایره افکار خشک و غیرقابل انعطاف بنتهامی دور هستند و از روی حس همدردی در درک و تجزیه و تحلیل دیدگاه‌ سوسیالیست‌‌های فرانسوی و انگلیسی تلاش کرد، به طوری که نظرات سوسیالیست‌های فرانسوی نقش مهمی در شکل‌گیری افکار مارکس به عنوان یک اقتصاد سیاسی‌دان در دهه ۱۸۴۰ داشت، در پایان میل چنین نتیجه‌گیری می‌کند:

«اگر از من بپرسند که چه نظام فلسفه سیاسی را من جایگزین آنچه قبلا داشتم کردم، جواب من این است که هیچ نظامی. تنها مایل هستم از نظام واقعی تبعیت کنم که به مراتب پیچیده‌تر و فراگیرتر از نظامی باشد که در گذشته به آن اعتقاد داشتم، وظیفه آن، این است که اصولی را ارائه دهد (و نه یک سری نهادهای رایج) که براساس آن نهادهای مناسب برای هر سری پیامدهای داده شده را بتوان به دست آورد.»

میل همین‌طور نتیجه‌گیری می‌کند که وی ایرادهای بزرگی در شیوه تجزیه و تحلیل پدرش یافته است و مجددا به کار اصلی‌اش در منطق برگشت و اقدام به تکمیل رساله منطق علوم اخلاقی (اجتماعی) کرد.

به هر حال، به عنوان یک انسان، میل لااقل آزاد بود تا هر چه سریع‌تر آثار قوی وابستگی اولیه‌اش به نظرات بنتهامی را از خود دور کند. ملاقات با خانم هریت تیلور تاثیر فوق‌العاده‌ای بر زندگی شخصی و اجتماعی آینده وی داشت.

اشتیاق میل نسبت به مباحث اقتصاد سیاسی و از آن جمله نظریه رشد اقتصادی دارای دو ویژگی‌ اصلی است: اولا، این علاقه موجب شد تا وی «با اشتیاق و آمادگی زیاد از دیگران بیاموزد و این امکان را در خود ایجاد کند که از طریق انطباق ایده‌های گذشته خود با عقاید جدید، افکارش را هر چه بیشتر تکامل بخشد...» همانطور که شومپیتر به درستی می‌گوید میل با تجربه‌تر «عکس یک فرد پرحرارت و آتشین مزاج بود». این بدان معنی نیست که از این زمان به بعد کارهایش بی‌هدف، فاقد جوهر عقیدتی و گلچینی از خرمن افکار دیگران باشد. به هر حال، نه تنها کارهایش طرحی ساده و درعین حال قوی از افکار ریکاردو نیست، بلکه شباهتی نیز به چارچوب عقاید مارکسیستی ندارد. از طریق «آموختن از سایرین» میل برخی از مشکلات حساس دیرینه اقتصاد سیاسی و فلسفه اجتماعی پیرامون خود را تغییر شکل داد و ابهام و پیچیدگی ذاتی آنها را آشکار رفع کرد. ممکن است امروزه با توجه به پیشرفت‌های علوم اجتماعی راه‌حل‌های میل در رفع این مشکلات چندان رضایت‌بخش به نظر نیاید، اما در بعضی از موارد تقریبا با گذشت یک قرن ونیم از انتشار کتاب اصول اقتصاد سیاسی وی، هنوز نتوانسته‌ایم پاسخ قانع‌کننده‌ای برای برخی از موضوعات فنی، اجتماعی و نهادی که وی سعی در پاسخ گفتن به آنها داشت، بیابیم. برای مثال، در اواسط دهه ۱۹۸۰ هنوز مباحثات زیادی میان گروه‌های مختلف درباره تاثیر بهره جستن از ماشین‌آلات کاراندوز بر سطح اشتغال، ایجاد توازن مناسب میان رقابت خصوصی و کنترل دولت بر اقتصاد، چگونگی تطبیق جوامعی که متکی بر حقوق بشر و آزادی همه‌جانبه سیاسی هستند با حکومت‌های کارآ و دور از استبداد اکثریت و میزان تاثیرگذاری مشارکت داوطلبانه در دستیابی به اهداف و مقاصد اجتماعی، وجود دارد. مع‌هذا مورخان نظریات اقتصادی در نظر دارند نشان بدهند میل در درجه اول اقتصاددانی است که سعی کرد دستاوردهای تجمعی و فنی قرن گذشته را خلاصه کند، به طوری که عنوان کامل کتاب اقتصاد سیاسی وی نیز موید آن است: اقتصاد سیاسی: با برخی کاربردهای آن در فلسفه اجتماعی.

ثانیا، بحران‌ها و راه‌حل‌های میل برای رفع آنها بعدها از طریق همکاریش با خانم هریت تیلور تقویت شد و منجر به آن شد که وی از سوسیالیسم دموکراتیک به عنوان نظامی که قادر است سبب تطبیق کارآیی با عدالت در یک نظام صنعتی گردد، هر چه بیشتر طرفداری کند. همان‌طور که از ویژگی‌های میل پرتجربه‌تر برمی‌آید، دیدگاه وی نسبت به سوسیالیسم از جهات مختلف کامل است: از طریق نیاز به حمایت از فرد در مقابل قدرت عنان‌گسیخته دولت، از طریق اعتقاد مداوم به کارآیی رقابت در جایی که رقابت امکان‌پذیر است و از طریق نیاز به تضمین اینکه دموکراسی در آمریکا الکسیس دوتوکویل در وی ایجاد شد و بالاخره از همه مهم‌تر آن که از طریق نیاز به داشتن جمعیتی آموزش دیده‌تر که به نحو بهتر و مناسب‌تری برای قبول مسوولیت در نهادهای اجتماعی آمادگی دارند.