اقتصاددانان - زندگی و زمانه جان استیوارت میل-۳
تصویب قانون ساعت کار
مجادله میان طرفداران اقتصاد دولتی و اقتصاد آزاد که البته به نفع دولی در حال جریان است، ریشهای قدیمی دارد و به اندیشههای برخی اندیشمندان مثل جان استیوارت میل و کارل مارکس برمیگردد.
نمایی از ورودی یک کارخانه قدیمی در منچستر انگلستان
مجادله میان طرفداران اقتصاد دولتی و اقتصاد آزاد که البته به نفع دولی در حال جریان است، ریشهای قدیمی دارد و به اندیشههای برخی اندیشمندان مثل جان استیوارت میل و کارل مارکس برمیگردد. جان استیوارت میل اندیشههای ناب خود را در عرصه کسبوکار و مناسبات میان درآمد حاصل از کار و حاصل از سرمایه در زمانی ابراز کرد که مساله نیروی کار واجد اهمیت شده بود. بخش دیگری از زندگی و زمانه استیوارت میل به نقل از کتاب نظریهپردازان رشد اقتصادی نوشته والت ویتمن روستو را میخوانید.
همین طور شباهتهای زیادی میان موقعیت شبهرکودی مورد نظر میل و دیدگاه مارکس در مورد کمونیسم وجود دارد.
نهایتا، ارتباط خاصی بین میل و مارکس وجود دارد که نقش بنیادی در مباحث و ساختار این کتاب دارد.
چاپ کتاب اصول اقتصاد سیاسی استیوارت میل در سال ۱۸۴۸ و مانیفست کمونیست مارکس مقارن بود با رکود عمیق و زمینههای وقوع انقلابات متعدد که باعث میشد اقتصاد سیاسی در معرض اولویتهای متعددی قرار گیرد. به عبارت دیگر سال ۱۸۴۸ پایان سدهای بود که با چاپ رسالهای درباره طبیعت انسان هیوم، در سال ۱۷۳۹ و سخنرانیهای آموزشی آداماسمیت درباره اقتصاد سیاسی در ادینبورو و در سالهای ۱۷۵۱-۱۷۴۸ آغاز شده بود، سدهای که در آن رشد اقتصادی و سیاست به حداکثر رساندن رشد و نیز به تاخیر انداختن وقوع بازده نزولی در مرکز توجهات اندیشمندان قرار داشت. نسل اول اقتصاددانان پیرو مکتب کلاسیک، کاملا نسبت به بیعدالتی در توزیع درآمد در آن زمان حساس بود. به هر حال آنچه که برای آنها در درجه اول اهمیت قرار داشت، توسعه اقتصادی (رشد اقتصادی همراه با بهبود نظام آموزشی، ارتقای سطح زندگی و غیره) به منظور بهبود شیوه زندگی تودههای پرجمعیت مردم بود.
از طرف دیگر، آنچه که میل و مارکس در سال ۱۸۴۸ گفتند خود سرآغاز سده جدیدی بود؛ سدهای که در طول آن کشمکش و منازعه دائمی میان عناصر کارآیی در یک نظام متکی به رقابت موسسات خصوصی با تکنولوژیهای در حال تغییر از یک سو و عناصر رفاه بشری که ریشه در فرهنگ و مذهب غربی داشتند و در سرلوحه دستور کار اقتصاد سیاسی و سیاست قرار گرفتند، از سوی دیگر، در جریان بود. در برخورد با این موضوعات میل و مارکس دقیقا آفریده دوران خود بودند. در سال ۱۸۴۵ استیوارت میل بعد از بررسی کتاب «ادعاهای نیروی کار: رسالهای درباره وظایف کارفرمایان نسبت به مستخدمین خود»، نوشت «ادعاهای نیروی کار تبدیل به مساله روز شده است».
این ادعاها نه تنها موجب بروز مبارزاتی درباره توزیع درآمد گردید که از طریق سیاستهای مالیاتی و احداث اتحادیههای کارگری تا حدی تحت تاثیر قرار گرفت، بلکه این ادعاها منجر به اتخاذ تدابیر و سیاستهایی شد که هدف آن کاهش ناهنجاریها و دگرگونیهای جامعه مدرن صنعتی بود مانند سیاست بیمه ایام بیکاری و سیاستهای گوناگون رفاهی. همان گونه که برقراری شرایط تجارت آزاد در سرلوحه مباحث اقتصاد سیاسی در سده گذشته قرار داشت و افرادی مانند هیوم و اسمیت آن را آغاز کردند، در این سده نیز تصویب قانون ده ساعت کار در بریتانیا در سال ۱۸۴۷ سرآغاز جدیدی بود که در ادوار بعدی تحولات متعدد دیگری را در پی داشت. اگرچه سال ۱۸۷۰ را تاریخ قراردادی و مرسوم در طرح مسائل سیاستی و اجتماعی در پهنه اقتصاد سیاسی میدانند، ولیکن سالهای آخر دهه ۱۸۴۰ نیز میتواند به همین ترتیب تاریخ پایه مناسبی قلمداد گردد.
به استثنای دیوید هیوم، هیچ اقتصاددان بزرگی در مطالعه و بررسی مسائل اقتصادی به اندازه میل وقت صرف نکرد. به دلایل کاملا مشخص شایسته است هر گاه و در هر زمان که واژه علم اقتصاد به کار گرفته میشود این جمله از صفحه اول پیشگفتار چاپهای مختلف کتاب اصول اقتصاد سیاسی میل تکرار گردد که: «به استثنای موضوعات صرفا جزئی، احتمالا هیچ موضوع تجربی وجود خارجی ندارد- حتی آن دسته از موضوعاتی که صرفا جنبه اقتصادی محض دارند - که بتوان آن را صرفا با ابزارهای اقتصادی تجزیه و تحلیل کرد یا صرفا در یک قلمرو اقتصادی درباره آن تصمیمگیری کرد.»
بهبود شرایط زندگی مردان و زنان در جامعه در مرکز ثقل توجهات میل قرار داشت. وی ارتباط بین اقتصاد سیاسی و پیامدهای اجتماعی را تشخیص داده بود، ولیکن معتقد بود که نقش آن محدود است. طبیعتا این چشمانداز از تعالیم عالی وی نشات میگرفت که نزد پدرش جیمز میل فراگرفته بود. آموزش وی از سه سالگی و با فراگیری زبان یونانی آغاز شد و تا سن چهارده سالگی وی ادامه داشت، در این سال برای فراگیری و آموزش بیشتر عازم کشور فرانسه شد. تنها سیزده سال داشت که با اقتصاد سیاسی آشنا شد.
پدرش برای آشنا کردن میل با اصول اقتصادی سیاسی از کتاب دیوید ریکاردو یعنی اصول اقتصاد سیاسی و مالیات استفاده کرد. ولیکن آنچه که مسلم است، این است که میل نه تنها این کتاب را خواند، بلکه نوشتههای آدام اسمیت و بیتردید دیگران را نیز مطالعه کرد.
اقتصاد سیاسی تبدیل به بخش جداییناپذیر زندگی علمی و فکری میل شد، ولیکن در بدو امر آنچه که بیش از هر موضوع دیگری نظر وی را به خود جلب کرده بود، نظریه مطلوبیت گرایی جرمی بتنهام بود که بعد از بازگشتش از فرانسه در سال ۱۸۲۲ یعنی زمانی که تنها پانزده سال سن داشت، در سلک طرفداران این نظریه در آمده بود: ...
ارسال نظر