داستان چک صدمیلیون دلاری که شیخ زاید به شاه داد

جعفر شریف امامی

آخرین بخش از خاطرات محمد یگانه، رییس کل بانک مرکزی، وزیر اقتصاد و وزیر آبادانی و مسکن در رژیم گذشته به موضوع صدور گاز ایران به شوروی در زمان ابتهاج و پرداخت چک صد میلیون دلاری حاکم امارات به شاه ایران برای مقابله با انقلاب اسلامی پرداخته است. یگانه این مسائل را در گفت‌وگوی شفاف با حبیب لاجوردی طرح کرده است و البته همانند هر فرد دیگری از رجال زمان شاه تلاش می‌کند که هیچ تغییری را بر گردن نگیرد و همه اشتباهات را به دیگران نسبت دهد. یگانه در نقل خاطراتش به گوینده یادآور می‌شود که پرداخت چک صدمیلیون دلاری شیخ زاید به شاه از اطلاعات بسیار محرمانه بوده است که در زمان نخست‌وزیری جعفر شریف‌امامی رخ داده و هدف زاید دور نگهداشتن توده‌های فقیر از پیرامون انقلابیون بوده است.

شیخ زاید

داستانش حالا نمی‌دانم شما از کجا اطلاع پیدا کردید راجع به این موضوع، البته این یکی از موضوع‌های بسیار محرمانه و سری است. در دولت نخست‌وزیری شریف امامی بود که وقتی که انقلاب داشت نضج می‌گرفت، معمولا هم شاید این شیوخ و امیران فکر می‌کنند این مستضعفین به خاطر کمبود نان و غیره و فلان سروصدا می‌کنند. اگر برای آنها یک کمکی بشود سروصداها می‌خوابد و غیره. ایشان هم نسبت به شاه ایران خیلی عبودیت داشتند و اینها، می‌خواستند وفاداری خودشان را نشان بدهند.

شیخ زاید یک شخص بسیار متمول و کشورش هم خیلی متمول، بنابراین برای نشان دادن همکاری خودشان یا کمک به ایران، به وسیله سفیرشان پیغام فرستادند که ایشان مایلند یکصدمیلیون دلاری فرستاده بشود به حضور شاهنشاه تا به وسیله ایشان بین فقرا تقسیم بشود و کمک بشود به فقرا در مقابل داد و فریادهایی که می‌شود برای انقلاب.

بعد از مدتی این چک به اسم شاه محمدرضا شاه پهلوی رسید و مساله، البته سفیر برده بود به خود شاه داده بود و ایشان هم مایل بودند این پول [به] مصرفش برسد. بنابراین به نخست‌وزیر مراجعه کرده بودند که: «این را ببرید به مصارف لازم برسانید و این هم با نظر وزیر اقتصاد و دارایی باشد که در آن موقع من مسوولیتش را داشتم. ایشان آقای نخست‌وزیر آقای شریف امامی با من تماس گرفتند که با توجه به گرفتاری‌هایی که داریم، هزینه‌های اضافی که داریم با این گرفتاری‌ها بهتر است یک حساب محرمانه‌ای باز بشود برای این منظور و این پول در آن گذاشته بشود که به امضای نخست‌وزیر و وزیر دارایی به مصرف برسد.

این برای من یک مساله مهمی بود که آیا این مطابق مقررات است این کار را می‌کنیم و بعد از اینکه کار را کردیم چه‌طور این هزینه‌هایی خواهد شد؟ به چه منظوری این پول‌ها به مصرف خواهد رسید و غیره و فلان. اجازه خواستم تا قدری فکر بیشتری بکنیم. در این باره من در وزارت دارایی با همکاران نزدیکم به خصوص آقای حسن عرب که قائم‌مقام من شده بود، در وزارت اقتصاد و دارایی، با ایشان مذاکره کردم و بعدا به مقررات نگاه کردیم و معلوم بود که به موجب مقررات ما، من به‌عنوان وزیر اقتصاد و دارایی از طرف وزارت اقتصاد و دارایی نمی‌توانم یک حساب دیگری باز بکنم.

به موجب قانون فقط یک حساب وجود دارد در وزارت دارایی که تمام عواید دولت وارد آن حساب می‌شود آن هم حساب خزانه است که دولت از هر کجا دیناری بگیرد بایستی برود در آنجا و هر دیناری که از آنجا خارج می‌شود بایستی بنا به مصوبات مجلس یا مجلسین از آنجا خارج بشود.

بنابراین من جریان را به اطلاع شریف‌امامی رساندم و اضافه کردم: «شما بودجه محرمانه‌ای در اختیار خودتان دارید و این هم هست در آنجا می‌توانید از آن استفاده بکنید برای کارهای خودتان. ولی وزارت دارایی نمی‌تواند در این باره، با وزیر دارایی به عنوان وزیر دارایی از طرف وزارت دارایی چنین کاری را بکند.» بالنتیجه توصیه ما مبنی بر اینکه این پول بیاید به خزانه، مورد قبول قرار گرفت و ریخته شد به حساب خزانه.