در بخش آخر زندگی و زمانه آدام اسمیت که توسط والت روستو نوشته شده است، ضمن مقایسه افکار و رفتار دیوید هیوم و آدام ‌اسمیت، نگاه دقیق وی به نکات فنی، سرمایه‌گذاری و مساله رشد و به ویژه نوآوری را به طور خلاصه تشریح می‌کند. روستو معتقد است سه نوآوری که از ۱۷۶۰ به بعد در انگلستان پدیدار شده است، البته در ذهن آدام‌ اسمیت وجود نداشته و آنها را ندیده بود.

اسمیت دوازده سال از هیوم جوان‌تر بود، اما چارچوب کلی اقتصاد بریتانیا در زمان شکل‌گیری افکار خلاق وی تفاوت چندانی با شرایط اقتصادی این کشور در زمان حیات علمی دوست و خلف وی، یعنی دیوید هیوم نداشت. به‌ویژه تا سال ۱۷۵۳ که اسمیت سی سال سن داشت، بریتانیا یک کشور صادرکننده خالص غلات بود و در جریان تجارت رو به تزاید خود با دنیای خارج و نیز در اقتصاد صنعتی رو به رشد خود توانسته بود از تکنولوژی ماقبل مدرن استفاده شایسته ببرد. از سوی دیگر، اسمیت تا سال ۱۷۹۰ عمر کرد، این در حالی بود که پنجمین و آخرین چاپ کتاب ثروت ملل در سال ۱۷۸۹ انتشار یافته بود. در این آخرین چاپ نیز هیچ مطلب خاصی وجود ندارد که دال بر آگاهی وی از سه جریان توسعه اقتصادی عمده باشد که از اواسط قرن هجدهم شکل گرفته بود: فشار روزافزون ناشی از رشد جمعیت بر عرضه مواد غذایی، تاثیر رشد جمعیت بر افزایش قیمت غلات و تبدیل وضعیت انگلستان از یک کشور صادرکننده خالص غلات به یک کشور واردکننده خالص آن، شتاب مشخص در ایجاد نوآوری در جریان تولید از سال ۱۷۶۰ به بعد، بالاخره ظاهر شدن سه نوآوری عمده که مشخصا نمایانگر اولین دور انقلاب صنعتی در طول سال‌های دهه ۱۷۸۰ بودند: یعنی، تولید ماشین‌آلات و احداث کارخانه‌های تولید منسوجات کتانی در این کشور، اختراع موتورهای بخاری موثرتر توسط جیمز وات و بالاخره اختراع شیوه‌های جدید برای تولید آهن با استفاده از زغال‌سنگ (کک) توسط کورث.

به عقیده اسمیت، سرمایه این امکان را ایجاد می‌کند که بازارها گسترش یابند و به دنبال آن تقسیم کار بهبود پیدا کند. در دیدگاه اسمیت، از سرمایه به مثابه سرمایه در گردش یاد می‌شود که می‌توان با استفاده از آن نیازهای نیروی کار، مواد اولیه و ابزار ساده تولید را تامین نمود.

به نظر می‌رسد که بحث درباره «ماشین‌آلات» در نظریات اسمیت به مراتب روشن‌تر از نظریات هیوم است، هر چند که در انتها هر دو به نتیجه‌گیری یکسانی می‌رسند و آن «هنرهای فنی یا مکانیکی» هیوم است. در تلاش به منظور توجیه چگونگی تاثیر مستقیم کار بر افزایش بهره‌وری تولید، اسمیت سه نیروی عمده را تشخیص می‌دهد. کارگران مهارت‌های فردی و توان فیزیکی مولد خود را افزایش می‌دهند، میزان صرفه‌جویی در زمان کار لازم برای تولید یک محصول واحد افزایش می‌یابد؛ زیرا که کارگران در انجام یک وظیفه خاص تمرکز می‌یابند به جای آن که از کاری به کار دیگر انتقال پیدا کنند و بالاخره «توسعه و گسترش نوآوری، اختراع و ایجاد ماشین‌آلات جدید که کار کارگران را تسهیل و آسان‌تر می‌کند و موجب می‌شود که در یک زمان یک کارگر، کار تعدادی کارگر را انجام دهد.» این بهبود قابل‌ملاحظه در شیوه فنی تولید رایج که در طول زمان رخ می‌دهد، با تحولات ناگهانی، گاه به گاه و تغییرات تکنولوژیکی عمده و در عین حال تصادفی فرق دارد که براساس دانش من یک چنین ایجاد تفاوتی در میان این دو گروه پیشرفت فنی در نوشته‌های اقتصادی قبلی، اصولا به چشم نمی‌خورد و برای اولین بار اسمیت آن را مطرح می‌کند.

فرآیند خودالقایی موردنظر اسمیت که افزوده شدن مقدار سرمایه‌گذاری، توسعه و گسترش بازار را به دنبال دارد و این نیز به نوبه خود افزایش سود تولیدکنندگان و در نتیجه سرمایه‌گذاری بیشتر را در پی دارد، تا بی‌نهایت تداوم پیدا نمی‌کند. یکی از محدودیت‌ها و قیود، «خاک، آب و شرایط جوی» کشور است و دیگر عوامل محدودکننده «موقعیت جغرافیایی آن کشور نسبت به دیگر کشورها» و بالاخره «قوانین و نهادهای» حاکم بر آن کشور هستند. به نظر می‌رسد که این عوامل نمایانگر وجود نزولی بودن بازده در بخش کشاورزی و تلاش به منظور گسترش و توسعه بازارها از طریق توسعه جغرافیایی باشد.

در این قسمت سعی می‌کنیم که اجزای معادله اصلی رشد اسمیت را با جزئیات بیشتر ذکر کنیم. به طور ساده و مشخص می‌توان گفت که چارچوب این معادله رشد کاملا عملی و قابل‌پیاده کردن در شرایط واقعی است و به نوعی این معادله نوین و مدرن محسوب می‌شود، هرچند که در جامعه‌ای (اقتصادی) با سطح تکنولوژی ماقبل مدرن در هر دو بخش کشاورزی و صنعت ارائه شده است. بهره‌وری تنها از طریق بهبود تکنولوژی‌های قدیمی و رایج به منظور بهره جستن از توانایی‌هایی بالقوه موجود در گسترش و توسعه بازارها و ایجاد تخصص (تقسیم کار) در عوض معرفی و بهره‌گیری از نوآوری‌های عمده در ایجاد صنایع جدید با تغییر شدید در شیوه‌های تولید در صنایع قدیمی، صورت می‌گیرد. از سال‌های دهه ۱۷۸۰،‌ هم ماهیت و خصوصیت و هم مقیاس و اندازه نوآوری تغییر کرده است. مفهوم تغییرات تکنولوژیکی اضافه شده و تدریجی که توسط کارکنان خلاق شاغل در کارگاه‌ها ایجاد می‌شد، دیگر قادر نخواهد بود که نیازهای فعلی را ارضا کند، هرچند که آنقدر ساده و استفاده از آنها راحت است که برخی از اقتصاددانان به مدت دو قرن به آن متکی بودند. بعد از سال‌های دهه ۱۷۸۰ مقوله نوآوری‌های عمده تصادفی و ناگهانی اسمیت تبدیل به یک جریان ناهمگون، تغییر ترکیب عوامل تولید شد. به هر حال این پدیده موجب پیدایش عدم‌تعادل‌های دائمی و بی‌انتها شد، به طوری که مقوله نوآوری‌های عمده ناگهانی و تصادفی آن قدر برای اقتصاددانان عمده بعد از سال‌های ۱۸۷۰ مشکل‌آفرین بود که آنها هنوز روش قابل‌قبولی برای مقابله با آن نیافته‌اند.