پهلوی دوم - تصمیمسازان اقتصادی از زبان محمد یگانه - ۳
رشوه سنای آمریکا به تیمسار جهانبانی
اشرف پهلوی در میان رجال ایرانی حتی وابسته به دربار، فردی منفور بود که از قدرت و نفوذ خانوادهاش در مسیر رانتخواری افتاده بود. محمد یگانه، از صاحبمنصبان اقتصادی زمان شاه به دلیل حضور در بانک مرکزی، وزارت آبادانی و مسکن و وزارت اقتصاد از نزدیک در جریان رانتخواریهای وی قرار داشت و در گفتوگو با حبیب لاجوردی آنها را بیان کرده است.
تیمسار نادر جهانبانی
اشرف پهلوی در میان رجال ایرانی حتی وابسته به دربار، فردی منفور بود که از قدرت و نفوذ خانوادهاش در مسیر رانتخواری افتاده بود. محمد یگانه، از صاحبمنصبان اقتصادی زمان شاه به دلیل حضور در بانک مرکزی، وزارت آبادانی و مسکن و وزارت اقتصاد از نزدیک در جریان رانتخواریهای وی قرار داشت و در گفتوگو با حبیب لاجوردی آنها را بیان کرده است. پالانچیان در عین حال یک مقاطعه کاری بود، اشرف خیلی کمک به او میکرد از سازمان برنامه از جاهای دیگر قراردادهایی را بگیرند و روابطشان با هم نزدیک بود. کارشان در آنجا به جایی رسید که نتوانستند با هم این روابط را ادامه بدهند. هر هفتهای در آنجا اشرف ظاهر میشد و از پشت دیوار هم که دیوارهای کوتاهی داشت معلوم بود که موقعی که میآمد افراد این خانه که خواهر من هم بودند دیده میشد. معلوم شد که ایشان این آقای مهندس دیگر نمیخواسته این خانم بیاید آنجا برای اینکه گرفتاری زیادی برای ایشان به وجود میآورده و غیره. آنجا را خراب کرد، ولی بعد از یکی دو ماه ایشان در حادثه هوایی از هواپیما سقوط کردند روی بحر خزر. این شخص را حالا اسمش یادم نیست، ولی همه میشناسند، پالانچیان.
بله. ایشان، آقایان دیگر که صحبت کردند راجع به ایشان گفتند که ایشان همیشه مراجعه میکرده برای انجام کارهایی. هیچ وقت شد که در دوران وزارت شما به شما مراجعه کرده باشند برای اینکه کاری از شما بخواهند که انجام بدهید؟
اشرف پهلوی البته چند اتفاقی افتاد و ایشان کمک وزارت و دارایی و اقتصادی را میخواستند برای حل مسائل خودشان. موردی بود درباره پرداخت مالیات به وسیله شرکت ایرتاکسی، این ایرتاکسی که ایشان و والاحضرت فاطمه و عدهای دیگر صاحبان سهام آن بودند، اطلاع پیدا کردیم که باز کمیسیونهایی اینها گرفتند و در گزارشهایی که سنای آمریکا بیرون داده بود حتی چکهایی که صادر شده بود به اسم تیمسار جهانبانی و بعضی افراد دیگر، مسوولان گذشته این شرکت، میبایستی بیایند مالیاتهای خودشان را بدهند و اینها هم از طرف شرکت ایرتاکسی پولها را گرفته بودند. من عدهای را از وزارت امور اقتصادی و دارایی فرستادم دفاتر اینها را بگیرند و بیاورند رسیدگی بکنند و ایشان بلافاصله به من مراجعه کردند که همچنین اتفاق افتاده و خیلی ناراحت کننده و زننده است. پاسخ من هم این بود که اینها دنبال کارهای معمولی خودشان هستند و میخواهند فقط قوانین پیاده بشود. البته قبلا این نکته را به عرض شاه هم رسانده بودم که همچنین اتفاقی هست. یک اتفاقی افتاده و این کمیسیونها گرفته شده و شاه هم موافقت خودش را اعلام کرد. ولی در یک ملاقاتی که در آن ملاقات ترتیب داده بود به خاطر رییس SKF که به ایران آمده بود. در آن موقع از من هم خواسته بودند که در آنجا باشم، ایشان هم بودن و بعد از اینکه تمام مهمانها رفتند اصرار کرد که من چند دقیقه دیگر باشم و بعد ماندم و ایشان باز در اینجا این مساله را مطرح کردند که فشار زیادی دارد وارد میآید به این شرکتهای ایرتاکسی و اینها و سعی بشود که یک قانونی از مجلس بگذرد که این شرکت را از پرداخت مالیات معاف بکنند به همان دلیلی که شرکت هواپیمایی ایران از پرداخت مالیات به دولت ایران معاف است. البته در آنجا من به اطلاع رساندم که شرکت هواپیمایی ملی ایران به خاطر فعالیت هواپیمایی است که آن فعال است، ولی اگر درآمد دیگری داشت اگر رفت زمینی خرید و فروخت یا خانهای ساخت و فروخت آنها از این فعالیت.
از مالیات معاف نیستند.
بله از مالیات معاف نیستند. شما هم اگر فعالیت هواپیمایی دارید این را میشود توجیه کرد و این را اجازهاش را گرفت از مجلس، بایستی مجلس موافقت بکند. ولی اگر کمیسیونی گرفتید به خاطر خرید و فروش آن بایستی مالیاتش را بدهید و به علاوه قانون هم عطف به ما سبق نمیتواند بشود شما بایستی مالیاتهای گذشتهتان را بدهید. این مثلا به عنوان یک مورد میتوانم برایتان بگویم.
دکتر منوچهر اقبال
دکتر منوچهر اقبال یک موردی که در آنجا من ناظرش بودم قبلا هم باز به این مساله اشاره کردم، وقتی که به ایشان فشار آمده بود که این کارخانه لولهسازی را ایجاد بکنند و قبلا وزارت اقتصاد هم دنبالش بود، یک پیشنهادی از طرف آلمانها از طریق بنیاد پهلوی رسیده بود. در آن موقع که با هم صحبت میکردیم در این باره از من جریان گذشته را که پرسیدند من اطلاعاتی که در اختیارشان داشتند و پیشنهادی که ما گرفته بودیم قیمت سیزده تا چهارده میلیون دلار در این حدود بود در مقابل بیستوپنج میلیون دلاری که آنها گرفته بودند از همان شرکت، در اختیارشان گذاشتم تا اینکه ایشان میخواستند این را به شاه اطلاع دهند و از من حتی خواستند این اطلاعات را نیمهشب به دست وی برسانم برای اینکه اول صبح زود شرفیاب میشدند تا نشان بدهند که این کاری که میشود صحیح نیست و این قیمتها صحیح نیستند و افرادی دارند در اینجا سوءاستفاده میکنند. خودش آدم درستی بود ولی درباره مسائل اقتصادی و نفتی که خودش را خیلی متخصص هم میدانست، شاید اطلاعاتش خیلی محدود بود.
ارسال نظر