نبرد تعرفه و فروش و دخالت دولت

آرم استاندارد اویل

تقاضای فزآینده بنزین در آمریکا که با رشد تولید اتومبیل ممکن شده بود، به نبرد برای فروش این محصول در خیابان‌های آمریکا منجر شد. رشد تولید و عرضه نفت و فرآورده‌های آن گونه‌ای شده بود که برخی از شرکت‌ها خواستار دخالت دولت بودند و برخی اما این کار را به زیان اقتصاد آزاد می‌دانستند. موضوع تعرفه واردات نفت نیز به موضوعی داغ برای نبرد تبدیل شده بود. دانیل برگین نویسنده کتاب «غنیمت، نفت، پول و قدرت» این مسائل را به خوبی تشریح کرده است. جالب این بود که اکتشافات جدید ادامه داشت و مازاد بی‌سابقه را افزایش می‌داد. افکار متوجه راه‌حل دوهرتی در مورد امکان کمبود شد- محافظت ذخایر و کنترل تولید. این نه بدان جهت بود که می‌خواستند جلو کمبود قریب‌الوقوع را بگیرند، زیرا شواهد برای خلاف این پیشامد زیاد بود، بلکه منظور این بود که از تولید فراوان که اصول قیمت‌گذاری را به هم زده بود جلوگیری شود، اما چه کسی تولید را کنترل می‌کرد؟ آیا کنترل می‌بایست داوطلبانه انجام گیرد یا با نظارت و حمایت دولت؟ دولت فدرال نظارت داشته باشد یا حکومت محلی؟ حتی در خود شرکت‌ها هم در این باره بحث‌هایی داغ در گرفته بود. در شرکت استاندارد نیوجرسی شکافی عمیق به وجود آمد. تیگل طرفدار کنترل داوطلبانه بود؛ اما فاریش، رییس شعبه هامبل، می‌گفت که دولت باید دخالت کند. فاریش در ۱۹۲۷ به تیگل نوشت: «این صنعت توانایی کمک به خود را ندارد؛ باید دست حمایت دولت بر پشت ما باشد تا اقدام به کارهایی را که امروز نمی‌توانیم امکان‌پذیر سازیم، یا از کارهایی که امروز انجام می‌دهیم از قبیل به هدر دادن گاز جلوگیری کند.» در پاسخ تیگل مبنی بر اینکه «دست‌اندرکاران» صنعت نفت باید برنامه‌ای داوطلبانه برای نظم و ترتیب تهیه کنند، فاریش با قاطعیت نوشت: «امروز کسی را در سازمان خود نداریم که این نیاز را در حد کافی حس کند و برنامه لازم را تهیه کند، من به این نتیجه رسیده‌ام که در صنعت نفت، بیشتر از هر سوداگری دیگر، دیوانه وجود دارد.»تولیدکنندگان مستقل کوچک با هرگونه مقررات دولتی مخالف بودند. تام اسلیک، یکی از تولیدکنندگان مستقل، در برابر گروهی از تولیدکنندگان اوکلاهوما با صدای بلند گفت: «هیچ کمیسیون ایالتی به من نخواهد گفت که موسسه‌ام را چگونه اداره کنم.» تولیدکنندگان کوچک که از «موسسه نفت آمریکا» ناخرسند بودند خود سازمانی ایجاد کردند به نام «اتحادیه تولیدکنندگان مستقل نفت آمریکا» و به منظور وضع تعرفه جهت نفت وارداتی از سوی دولت، به مبارزه برخاستند. هدف اصلی آنان نفت ونزوئلا بود که شرکت‌های عمده وارد می‌کردند. آنان خواهان اضافه کردن تعرفه نفت به قانون اسموت‌هاولی در سال ۱۹۳۰ بودند. گرچه این قانون بدنام نرخ تعرفه را در همه موارد بالا برده بود، نفت را مشمول نکرده بود. نمایندگان «کرانه خاوری» و گروه‌های بانفوذ مانند «انجمن اتومبیل آمریکا» که خواهان قیمت‌های بالا برای نفت و بنزین نبودند با تعرفه مخالفت می‌کردند. وانگهی تولیدکنندگان مستقل با کوشش برای گذراندن قانون بیهوده و ناشایست تعرفه، پشتیبانان بالقوه را از خود روگردان کردند. به گفته یکی از حامیان آنان در سنا «ارسال نامه یا تلگراف از سوی تولیدکنندگان مستقل برای تصویب این قانون تقریبا عملی ابلهانه بود.» در ضمن، موضوع کنترل حل نشده باقی ماند و بحث و جدل درباره آن ادامه یافت و تولید نفت نیز سیر صعودی خود را پیمود.

پیدایش رقابت

از همان روزهای نخستین استخراج نفت در تپه‌های باختری پنسیلوانیا، صنعت نفت دچار عدم تعادلی مزمن در عرضه و تقاضا بود. این صنعت برای حصول اطمینان و تنظیم تولید، دسترسی به بازارها، برقراری قیمت‌های پایدار و حفظ و گسترش سود به سوی ادغام و ترکیب شرکت‌ها کشانده می‌شد. منظور از ادغام جذب رقیبان و شرکت‌های مکمل بود و هدف از ترکیب یکی کردن برخی یا همه بخش‌های اکتشاف، تولید و استخراج، پالایش و فروش در مجتمع واحد. تراست استاندارد اویل با مهارت هر دو منظور را عملی کرده بود، اما مورد حمله قرار گرفت و با رای دیوان عالی کشور آمریکا منحل شد. لکن در جو نامطمئن عرضه و تقاضا در دهه ۱۹۲۰، همان استراتژی قدیمی بین شرکت‌های جانشین استاندارد اویل که زمانی با هم روابط دوستانه داشتند و دیگر شرکت‌ها دوباره متداول شد و همه رقیب نیرومند یکدیگر شدند. جنبه دیگری از رقابت نیز به وجود آمد؛ شرکت‌های نفت خود جزئی‌فروش شدند و با نام‌های تجارتی مختلف، در سرتاسر آمریکا جایگاه‌های عرضه بنزین تاسیس کردند و مستقیما به اتومبیل‌داران سوخت می‌فروختند. جنگ نفت فقط بر سر تولید و بازار در خارج از کشور نبود، بلکه برای فروش در خیابان‌های آمریکا نیز پیکار آغاز شده بود. صنعت نفت آمریکا برای جلب و حفظ مشتری و تمایل به آغاز و ترکیب، به روش‌های تازه و آشنا روی آورد.پس از انحلال تراست، استاندارد اویل نیوجرسی فقط پالایشگاهی عظیم شد بدون داشتن منبع نفت خام متعلق به خود و ناچار متکی و وابسته به دیگر شرکت‌ها بود و در برابر هوس‌های تولیدکنندگان و اقتضای بازار آسیب‌پذیر. والترتیگل در راه اجرای بخشی از استراتژی عمده خود که یافتن منابع نفت خام برای استاندارد اویل نیوجرسی بود، در جست‌و‌جوی نفت داخلی و خارجی برآمد و در اوایل ۱۹۱۹ نیمی از شرکت تولیدکننده هامبل را در تگزاس که نیاز مبرمی به سرمایه داشت، خریداری کرد. هامبل هم‌ پولی را که گرفته بود در راه خوبی به کار انداخت؛ در ۱۹۲۱ بزرگ‌ترین تولیدکننده در تگزاس شد؛ بنابراین در هدف تیگل که اطمینان از دسترسی به نفت خام بود سهیم شد. همچنین استاندارد اویل ایندیانا که می‌خواست پالایشگاه هم داشته باشد در صدد یافتن منابع مطمئن نفت خام در جنوب غربی و وایومینگ برآمد تا نقطه اتکا و اطمینانی برای سرمایه‌گذاری خود در سیستم پالایش فراهم کند. این شرکت، شرکت نفت پان - آمریکن را نیز که یکی از مهم‌ترین شرکت‌های آمریکایی در مکزیک بود، خرید. در این ضمن تولیدکنندگان معتبر نفت خام به منظور حصول اطمینان از بازار خود، در جهت موافق مسیر حرکت می‌کردند.