دوستی دو هرتی سرسخت با رییس جمهور

هری دوهرتی

عصر بنزین که تحولات پرشماری در آمریکا ایجاد کرده بود، در مسیر تکامل خو به مجادله میان دولت و شرکت‌های نفتی منجر شد.در میان صاحبان شرکت‌های نفتی هری دو هرتی یک مبارز سرسخت بود که نمی‌خواست در برابر موسسه نفت آمریکا تسلیم شود. سرسختی او موجب شد کلوین کولیج یکی از روسای جمهوری آمریکا با او از در دوستی درآمد و حرف‌های او را فهمید.

دوهرتی که سوداگری سرسخت و توانا بود به مخالفان خود میدان نمی‌داد. متفکری مستقل بود و از نقش خود به منزله منتقد روشنفکر صنعت نفت لذت می‌برد. در معاملات نیز مانند افکارش سرسخت و استوار بود و عقیده داشت که شیوه کار صنعت نفت در حوزه‌ها، آینده آن را تهدید می‌کند و باید دگرگون شود و اصرار می‌کرد که «قاعده تصرف» باید از بین برود.

از ابتدای عملیات صنعت نفت «قاعده تصرف» بر پنسیلوانیای باختری حاکم بود و بارها به حکم دادگاه‌ها ممنوع شده بود. مبنای این قاعده، عرف معمول انگلستان درباره جانوران وحشی مهاجر بود. اگر کسی شکایت می‌کرد که نفت زمین او را همسایه‌اش استخراج می‌کند، قاضی می‌گفت: «تو هم برو همان کار را بکن.» به استناد این قانون، هر کس در هر نقطه ایالات متحده چاه خود را می‌کند و با سرعت هر چه تمام‌ بهره‌برداری می‌کرد و هر چه نفت در زمین خودش و همسایه‌اش بود بیرون می‌کشید. این رویه تولید فراوان را دامن زد و سبب نوسان قیمت‌ها با هر اکتشاف جدید شد.

دوهرتی بر این باور بود که افزایش چاه‌ها و استخراج سریع متکی به «قاعده تصرف»، فشار زیرزمینی نفت را زودتر از موقع از بین می‌برد و در نتیجه مقدار زیادی باقی می‌ماند که قابل استخراج نیست، زیرا فشار گاز - و بعدا معلوم شد که همچنین فشار آب- کافی وجود ندارد تا نفت را به سطح زمین برساند. دوهرتی به ارزش و اهمیت نفت در جنگ جهانی اول پی برده بود و می‌ترسید که اگر استخراج نفت کنترل نشود و ذخایری که در زیر زمین برای جنگ حفظ شده مورد بهره‌برداری قرار گیرد، در صورت بروز جنگ دیگری، ایالات‌ متحده چه سرنوشتی خواهد داشت.

او راه‌حلی برای این مساله داشت. حوزه‌های نفتی می‌بایست یک واحد تلقی شوند و محصول آن به نسبت بین صاحبانشان تقسیم شود. با این روش، نفت به میزان کنترل شده و ضوابط مهندسی استخراج شده و فشار زیرزمینی باقی می‌ماند. منظور دوهرتی و بعدا بسیار کسان دیگر، از «ذخیره‌سازی»، تولید به روشی بود که سبب اتکا به منابع قابل کشف دیگری می‌گردید، نه اینکه مصرف را کاهش بدهد، اما پیشنهاد ذخیره‌سازی دوهرتی چگونه انجام‌پذیر بود؟ در این نکته بود که وی موجب حیرت دست‌اندرکاران بسیار در صنعت نفت شد. می‌گفت که دولت فدرال باید مهار را در دست بگیرد یا دست کم همکاری در این صنعت را تایید کند.

در بیشتر سال‌های دهه ۱۹۲۰ فقط اقلیتی از دست‌اندرکاران نفت با دوهرتی هم‌آواز بودند. به او حمله‌های زیادی می‌شد و وحشیانه مورد اهانت قرار می‌گرفت. بعضی منتقدان می‌گفتند که او عقیده‌اش را از تشدید ورلد الماناک گرفته است. بسیاری از سررشته‌داران نفت تشخیص او را در تکنولوژی تولید مورد بحث و انتقاد قرار می‌دادند و نظرش را درباره دخالت دولت فدرال تسلیم شدن آن صنعت تلقی می‌کردند. شرکت‌های بزرگ‌تر می‌خواستند فقط درباره همکاری داوطلبانه و تطبیق خود با کیفیت تولید مذاکره کنند و نه بیشتر. بسیاری از شرکت‌های مستقل مخالف «وحدت حوزه‌های نفتی» و کنترل دولت بودند و تلاش می‌کردند تا از بخت خود در راه رسیدن به ثروت یاری جویند.دوهرتی به مقابله برخاست. در کنفرانس‌ها و جلسه‌ها کارشکنی می‌کرد. نامه‌های بی‌شمار می‌نوشت. «آزاردهنده‌ شیطان‌صفت» بازرگانان نفت شده بود. از هر موقعیتی برای تحمیل نظر خود استفاده می‌کرد. سه بار کوشید تا «موسسه نفت آمریکا» را وادار به بررسی پیشنهادهای خود کند، اما هر سه بار شکست خورد. یک بار که در جلسه «موسسه نفت آمریکا» از اظهارنظر او جلوگیری شد، دوهرتی در تالاری در برابر کسانی که مایل به شنیدن پیشنهادهای او بودند سخن گفت. دیگران او را «آن مرد دیوانه» خواندند. او هم در پاسخ اظهار داشت: «سوداگر نفت یک وحشی است که لباس بر تن کرده است.» اما سرانجام دوستی پیدا شد که به افکار او توجه پیدا کرد. او پرزیدنت کلوین کولیج بود. در اوت ۱۹۲۴ دوهرتی در نامه‌ای مفصل به رییس‌جمهور نوشت: «اگر روزی در آینده نزدیک، مردم بیدار شوند و دریابند که از لحاظ نفت ملتی ورشکسته هستیم و دیگر ذخیره‌سازی دیر شده است، یقین دارم که هم دست‌اندرکاران نفت و هم مقام‌هایی را که می‌بایست به موقع ذخیره‌سازی می‌کردند مقصر خواهند دانست. کمبود نفت تنها موجب اختلال در جنگ نیست، بلکه به دیگران میدان می‌دهد تا به ما اعلان جنگ دهند.»