داستان نفت شمال به روایت فاتح

مصطفی فاتح، یکی از مدیران ارشد صنعت نفت ایران در سال‌های پیش از انقلاب بود. او که سال‌ها در شرکت ملی نفت فعالیت می‌کرد از جزئیات تحولات سیاسی، فنی و اقتصادی نفت ایران مطلع بود و در مواردی از تصمیم‌گیرندگان بود. کتاب ۵۰ سال نفت ایران که نوشته مصطفی فاتح است از جمله کتاب‌های مرجع است که پژوهشگران به اطلاعات آن استناد می‌کنند. وی در مقدمه کتابش نوشته است؛ ۳۰ سال تماس و اصطکاک با قضیه نفت و امور متنوع آن موجب شد که با نوشتن این کتاب به اندازه خود در رفع برخی مجهولات این صنعت تلاش کنم. کتاب یادشده توسط نشر علم و در سال ۱۳۸۴ منتشر شده است. هر کس می‌داند که تحریر و تقریر حقایق وابسته به عصر حاضر هر قدر هم نویسنده و گوینده متتبع و محقق باشد و به هر اندازه هم که محیط اجازه کشف و نشر اسرار را بدهد باز هم نمی‌توان به صحت قطعی آن اظهار اطمینان نمود. در سایر کشورها همه نوع وسایل در اختیار محققین و نویسندگان قرار گرفته و خواننده و نویسنده هر دو استعداد درک حقیقت را دارند، اما در محیط حاضر ما که متاسفانه اینگونه شرایط کمتر وجود خارجی پیدا می‌کند و دایره کسب اطلاع محدود است، نباید از نویسنده‌ای انتظار داشت که صد در صد درباره نوشته‌های خود مطمئن به کشف حقایق باشد. من وجدان خود را گواه می‌گیرم که با وجود تمام این محظورات نهایت کوشش را به کار برده‌ام تا حقایقی را به دست آورم و آنچه را که در این فصل و فصول بعد می‌نویسم فقط از راه آگاه ساختن نسل حاضر و حقایقی است که در نظر من قطعی منظور گشته است و در ضمن قول و اطمینان به خوانندگان می‌دهم که اگر در بقیه عمر من حقیقتی بر خلاف این مندرجات کشف شد خودم داوطلبانه در نوشته‌های خود تجدیدنظر کنم والا این وظیفه را به حقیقت‌جویانی حواله می‌دهم که بعد از من می‌آیند. بنابراین اگر نقیصه‌ای در اظهارات من دیدند حمل بر تقصیر ننموده، بلکه آن را قصور تلقی کنند و آنچه که بر آنان حقیقت مسلم ثابت شده به اطلاع جامعه برسانند.

نظر دول بزرگ به نفت ایران

هنگامی که جنگ دوم جهانی شروع گشت اکثریت مردم ایران از وضع سیاسی و اقتصادی خود ناراضی بوده و امیدوار بودند که تحولی روی دهد تا از زیر بار فشار طاقت‌فرسایی که با آن مواجه بودند رهایی یابند. نظر عمومی نسبت به قرارداد ۱۹۳۳ این بود که قرارداد مزبور به ایران تحمیل شده و باید در اولین فرصت آن را تعدیل کرده و اصلاح نمود. درآمد نفت به طوری که مردم انتظار داشتند صرف بهبود وضع اقتصادی توده مردم نمی‌شد و بهره‌ای از آن نصیب اکثریت جامعه نمی‌گردید. منابع نفت خاورمیانه- به استثنای نفت عربستان سعودی که در بست در اختیار آمریکاییان بود و نفت ایران که منحصرا اختصاص به انگلیسی‌ها داشت- بین سرمایه‌داران آمریکایی و انگلیسی و فرانسوی و هلندی تقسیم شده بود و از آن بهره‌برداری می‌کردند. در شمال ایران، روسیه شوروی در انتظار روزی بود که بتواند به دیگران بگوید که «ما را هم ازین نمد کلاهی است» و آلمان هیتلری در پی فرصتی بود که سیاست خود را در خاورمیانه مستقر کرده و منابع نفت خاورمیانه را از رقیبان خود بگیرد.

وقتی که هیتلر کشور چک‌اسلواکی را تصرف کرد، سیاستمداران فرانسه و انگلیس فهمیدند که به مواعید هیتلر نمی‌توان اطمینانی داشت و دیر یا زود تجاوزات او به سایر کشورها هم سرایت خواهد کرد و جنگ جهانی مشتعل خواهد گشت. با دولت شوروی مذاکره را آغاز کرده و در صدد برآمدند که جبهه متحدی از روسیه و فرانسه و انگلستان بر ضد آلمان ایجاد کنند تا تجاوزات هیتلر را متوقف سازند. این مذاکرات با حسن نظر از طرف شوروی‌ها استقبال شد، ولی چون سیاستمداران انگلستان اطمینان زیادی به روس‌ها نداشتند و بیم آن را داشتند که تشکیل چنین جبهه‌ای منتهی به نیرومندی شوروی‌ها شده و موجب زحمت آنها شود، مذاکرات را با جدیتی که انتظار می‌رفت تعقیب نکرده و به جایی نرساندند. هیتلر از موقعیت استفاده کرده و چند روز قبل از شروع جنگ قرارداد عدم تجاوزی با شوروی‌ها منعقد نمود تا فکر او از طرف شرق موقتا راحت باشد و بتواند با فرانسه و انگلیس در غرب نبرد کند. شوروی‌ها هم که مذاکراتشان با روس و انگلیس به جایی نرسیده بود از این قرارداد حسن استقبال کرده و در صدد برآمدند که حداکثر استفاده را از موقعیت خود بنمایند. کشورهای بالتیک را ضمیمه روسیه کردند و قسمتی از لهستان را جزو خاک خود نمودند و ایالت مهمی از رومانی گرفتند و در عین حال با عجله تمام به تقویت ارتش خود پرداختند، زیرا می‌دانستند که قرارداد با هیتلر موقتی است و همین که او از جبهه غرب فراغت یافت به سراغ آنها خواهد رفت. طولی نکشید که فرانسه از پای درآمد و ارتش آلمان، فرانسه و بلژیک و هلند و دانمارک و نروژ را اشغال کرد و سیادت آلمان بر غرب اروپا مستقر گشت.

پس از خاتمه جنگ دوم جهانی، قسمت عمده پرونده‌ها واسناد سیاسی وزارت خارجه آلمان که به دست آمریکایی‌ها افتاده بود منتشر گشت و آنچه در زیر گفته می‌شود اقتباس از آن اسناد است که در کتابی به نام «روابط آلمان نازی و روسیه شوروی در سال‌های ۱۹۴۰-۱۹۳۹» از طرف وزارت خارجه آمریکا در سال ۱۹۴۸ طبع و منتشر شده است.

در نوامبر ۱۹۴۰ مولوتوف نخست‌وزیر و وزیر خارجه شوروی مسافرتی به برلن کرد و با وزیر خارجه آلمان مذاکراتی راجع به روابط آینده دو کشور نمود. ضمن این مذاکرات وزیر خارجه آلمان متن عهدنامه‌ای را پیشنهاد کرد که بین روسیه شوروی و دول اتحاد سه‌گانه یعنی آلمان و ایتالیا و ژاپن منعقد گردد که به موجب آن طرفین مساعی خود را برای خاتمه دادن به جنگ به کار برده و مناطق نفوذ هر یک از دول چهارگانه تعیین گشته و محترم شمرده شود و ضمنا وزیر خارجه آلمان گفته بود که به نظر او توقعات ارضی روسیه شوروی متوجه نقاطی خواهد بود که در جنوب روسیه واقع شده و به اقیانوس هند منتهی می‌گردد. در این ملاقات مولوتوف نظریات خود را درباره مناطق نفوذ و توقعات ارضی بیان کرده و وعده داد که در مراجعت به مسکو با همکاران خود مذاکره کرده و نتیجه را اطلاع دهد.

پس از مراجعت به مسکو در تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۴۰ مولوتوف نظر خود را درباره عقدنامه پیشنهادی به شرح زیر به سفیر آلمان اطلاع داد. دولت شوروی با عقد عهدنامه پیشنهادی مشروط به شرایط زیر موافقت می‌نماید:

(الف) تخلیه فوری فنلاند از طرف قشون آلمان، زیرا آن کشور جزو منطقه شوروی است.

(ب) برقراری پایگاه زمینی و هوایی شوروی در تیررس داردانل و عقد عهدنامه همکاری بین شوروی و بلغارستان.

(ج) شناختن ناحیه‌ای واقع در جنوب بادکوبه و باتوم در جهت خلیج فارس به عنوان مرکز توقعات ارضی شوروی.

(د) الغای امتیازات نفت و زغال ژاپن در جزیره ساخالین.

از اسناد فوق آشکار می‌شود که روسیه شوروی- همان روسیه‌ای که لنین پیشوای بزرگش در اوایل انقلاب هرگونه تجاوز ارضی را حرام دانسته و امتیازات روسیه تزاری را لغو کرد- هنوز چشم طمع به آب‌های گرم خلیج فارس داشته و پیش خود ایران را جزو منطقه نفوذ خود محسوب می‌دارد. در ۱۹۴۰ روسیه شوروی حاضر شده بود با آلمان عهدنامه‌ای منعقد کرده و با مقاصد جنگی آن به وسیله فرستادن مقادیر زیاد مواد خام به آلمان مساعدت کند، ولی در ۱۹۴۱ آلمان به روسیه حمله کرد و همه این نقشه‌ها بر باد رفت. ضمنا هم معلوم گشت که روسیه شوروی چشم طمع به ایران و خلیج فارس دوخته و هر وقت فرصتی پیش آید درصدد برخواهد آمد که نظر خود را در این باره تامین نماید.در نوامبر ۱۹۴۳ کنفرانسی در تهران بین‌ استالین و روزولت و چرچیل منعقد گشت. در این کنفرانس استالین پیشنهاد کرد که قضیه استخراج و توزیع نفت خاورمیانه پس از جنگ مورد بحث قرار گیرد. روزولت و چرچیل متذکر شدند که طرح این مطلب در آن موقع مقتضی نیست و بحث راجع به آن را باید به وقت دیگری موکول کرد. واضح است که در آن موقع به واسطه احتیاج زیادی که روسیه شوروی به مساعدت آمریکا و انگلستان داشت، اصراری به طرح قضیه نفت نکرد، ولی بعدها دیده شد که چگونه دولت شوروی خود را علاقه‌مند به نفت خاورمیانه و به خصوص نفت شمال ایران نشان داد. از طرف دیگر آمریکا و انگلیس هم برای آنکه تمام منابع نفت خاورمیانه را به خود اختصاص دهند اقداماتی کردند و قراردادهایی منعقد نمودند.اندک مدتی پس از ختم کنفرانس تهران نماینده کمپانی نفت شل وارد تهران شده تقاضا کرد که امتیاز نفت قسمت جنوب شرقی ایران به آن واگذار گردد. چند ماه بعد یعنی در اوایل سال ۱۹۴۴ نماینده‌ای از شرکت نفت سینکلر و نماینده دیگری از طرف شرکت نفت استاندارد و اکوم به تهران آمده و برای تحصیل امتیاز نفت نواحی شرق و جنوب شرقی با دولت ایران داخل مذاکره شدند. دولت هم دو نفر متخصص آمریکایی را به نام هوور و کوریتس استخدام کرد که به ایران آمده و از ذخایر نفت تمام نقاط ایران برآوردی نموده و پیشنهادهای شرکت‌هایی که تقاضای امتیاز کرده بودند مطالعه کرده و پیشنهادهای متقابله‌ای برای تسلیم به شرکت‌های مزبور تهیه نمایند. این دو متخصص چند ماهی در تهران توقف کرده و مطالعاتی کردند و همین که دولت تصمیم گرفت که قضیه اعطای امتیاز نفت را در موقع جنگ مسکوت گذارد به آمریکا مراجعت نمودند.

خبر اینکه دولت با شرکت‌های انگلیسی و آمریکایی برای دادن امتیاز نفت مشغول مذاکره می‌باشد، باعث گشت که در این‌باره چند بار از دولت در مجلس چهاردهم پرسش‌هایی بشود. در جلسه نوزدهم مرداد ۱۳۲۳ دکتر رضا رادمنش نماینده لاهیجان و عضو فراکسیون توده و مدیر روزنامه «نامه مردم» از نخست‌وزیر توضیحاتی راجع به مذاکرات نفت خواست و ضمن بیانات خود مطالب زیر را گفت که شایان بسی توجه است:

«بنده خواستم عرض کنم که بنده و رفقایم با دادن امتیازات به دولت‌های خارجی به طور کلی مخالفیم. همان طور که ملت ایران توانست راه‌آهن را خودش احداث کند بنده یقین دارم که با کمک مردم و سرمایه داخلی می‌توانیم تمام منابع ثروت این مملکت را استخراج کنیم و شاید بتوانیم به موضوع بدبختی مردم این مملکت بهبودی بدهیم. اگر فرض کنیم که این مورد استثنایی است من تعجب از عجله در این قضیه می‌کنم که چرا ما در یک چنین موقع بحرانی که تمام دنیا در آتش می‌سوزند در این امر این قدر تسریع می‌کنیم و به عقیده بنده این تسریع به هیچ وجه صلاح نیست و مقتضی نیست در چنین موقعی با عجله ما یک اقدامی بکنیم که شاید قرن‌ها در آتیه تاسف آن را بخوریم. بنابراین از جناب آقای نخست‌وزیر خواهش می‌کنم آنقدر که اطلاع دارند توضیح بدهند.»

در جواب پرسش فوق ساعد نخست‌وزیر وقت چنین اظهار داشت: « در آبان ماه ۱۳۲۲ (اینکه فرمودند عجله می‌کنند ملاحظه می‌فرمایید که عجله کار نیست) دو نفر از مدیران شرکت «شل» از لندن به تهران آمده و پیشنهاد دایر به امتیاز نفت قسمت جنوب شرقی ایران را به دولت تسلیم داشته و در اسفند ماه همان سال نماینده‌ای نیز از طرف شرکت آمریکایی « استاندارد واکوم» به تهران وارد و نیز برای تحصیل امتیاز در همان ناحیه پیشنهاداتی به دولت دادند. ضمنا کمپانی آمریکایی «سینکلر» نیز اطلاع داد در نظر دارد پیشنهاداتی در این خصوص تسلیم دارد و اخیرا پیشنهاداتی هم از کمپانی مزبور رسیده. چون قبل از هر چیز لازم بود پیشنهادات واصله مورد مطالعه قرار گیرد و تقاضای هر یک از آنها معلوم و مشخص گردد، شروع به مطالعات لازم نموده و نظر به اینکه اعطای چنین امتیازی ایجاب می‌نمود که موضوع از لحاظ فنی نیز کاملا مورد دقت قرار گیرد آقایان «هوور» و «کرتیس» که تخصص و سابقه زیادی در امور مربوط به نفت دارند، استخدام و اخیرا به تهران وارد شده و با کمیسیونی که بالابه عرض رسید شروع به کار نموده‌اند. به طوری که ملاحظه می‌فرمایید اقداماتی که تاکنون به عمل آمده جنبه مطالعاتی داشته و قبل از اتخاذ هر گونه تصمیم دولت نظر نمایندگان محترم مجلس شورای ملی را جلب خواهد نمود تا با آنچه موافق با مصالح و منافع کشور باشد، عمل شود.»

پس از پرسش و پاسخ فوق دیگر برای هیچ کس در داخل و خارج شبهه‌ای باقی نماند که شرکت‌های انگلیسی و آمریکایی با دولت ایران مشغول مذاکره هستند که امتیازات نفت به دست آورند و تردیدی نبود که دولت شوروی هم در این باره ساکت نخواهد نشست.

نکته قابل‌توجه بیان دکتر رضا رادمنش است که رسما از طرف فراکسیون پارلمانی حزب توده گفته بوده است که او و رفیقانش با دادن امتیازات به دولت‌های خارجی به طور کلی مخالفند ولی چندی بعد حزب توده هواخواه و طرفدار اعطای امتیازات نفت شمال به روس‌ها شد که شرح آن بعد خواهد آمد.