اقتصاد ایران در دوران کریمخان زند
مردم با اشتیاق مالیات میدادند
حکومتهای تکنفره و استبدادی این ویژگی را دارند که حاکم آن چگونه فکر میکند و چه رفتاری دارد. این حاکم اگر مثل نادرشاه جنگجو باشد و جز به جنگ نیندیشد، همراهانش را نیز از جنس خود انتخاب میکند و منابع مالی را در این مسیر هزینه میکند، اما اگر همچون کریمخان زند باشد که فردی مهربان بود،کسب و کار رونق میگیرد و شهروندان با آرامش زندگی میکنند. جان فوران نویسنده کتاب تاریخ تحولات اجتماعی ایران با بررسی رویدادهای اقتصادی دوره کریمخانزند به این نتیجه رسیده است که مردم به میل خود مالیات میدادند و با وجود اینکه وسعت ایران دوره وی به اندازه شاهان صفویه نبود، درآمد کشور به ۳۵ درصد دوره صفویه رسیده بود.
ارگ کریمخان زند در شیراز
حکومتهای تکنفره و استبدادی این ویژگی را دارند که حاکم آن چگونه فکر میکند و چه رفتاری دارد. این حاکم اگر مثل نادرشاه جنگجو باشد و جز به جنگ نیندیشد، همراهانش را نیز از جنس خود انتخاب میکند و منابع مالی را در این مسیر هزینه میکند، اما اگر همچون کریمخان زند باشد که فردی مهربان بود،کسب و کار رونق میگیرد و شهروندان با آرامش زندگی میکنند. جان فوران نویسنده کتاب تاریخ تحولات اجتماعی ایران با بررسی رویدادهای اقتصادی دوره کریمخانزند به این نتیجه رسیده است که مردم به میل خود مالیات میدادند و با وجود اینکه وسعت ایران دوره وی به اندازه شاهان صفویه نبود، درآمد کشور به ۳۵ درصد دوره صفویه رسیده بود. بعد از کشته شدن نادر در ۱۷۴۷ م/۱۱۲۶ ش امپراتوری پهناور او در حول محورهای قومی و قبیلهای از هم پاشید. به همان سرعتی که قشون رنگارنگ او ذوب شد و افراد آن به محلهای خود برگشتند یا کوشیدند خود را به محیط مناسبی در جایی از قلمرو پیشین ایران بر مردم تحمیل کنند، قدرت سیاسی کشور نیز مرکزیت خود را از دست داد. در حاشیههای مرزی ایران مناطق مستقلی ایجاد شد (البته در بعضی از مناطق از دهه ۱۶۷۰ م/ ۱۰۵۰ ش به بعد حالتی نیمه مستقل حکمفرما بود)، از آن جمله بودند افشاریه در شرق و ایل قاجار در شمال و اطراف دریای خزر و نیز کردها، عربها و بلوچها. در خراسان آشوبزده، یعنی ایالتی که پایتخت نادر در آنجا بود، سردار شورشی علیقلیخان (برادرزاده نادرشاه) بهعنوان عادلشاه به مدت یک سال سلطنت کرد تا اینکه برادرش ابراهیم جای وی را گرفت و او را برکنار کرد. ابراهیم اندکی بعد به دست طرفداران شاهرخ، نوه نادرشاه کشته شد. شاهرخ بهعنوان یک حاکم دستنشانده [واسال] افغان تا ۱۷۹۶ م/ ۱۱۷۵ ش یعنی روی کار آمدن سلسله قاجار بر خراسان حکومت راند.در نقاط دیگر ایران نیز مبارزه واقعی برای کسب قدرت ادامه یافت و وضعیت پیچیدهتری به خود گرفت. در ۱۷۵۰ م/۱۱۲۹ش در اصفهان به موجب اتحاد قبایل (بختیاری، کرد، لر و زند که تیره کوچکی از کردها و لرها بود) یکی از شاهزادگان خردسال صفوی، به نام شاهاسماعیل سوم پادشاه ایران اعلام شد. اما قدرت واقعی در دست سه نفر قرار داشت. دو نفر از روسای ایل بختیاری به نامهای علیمردانخان و ابوالفتحخان که رقیب یکدیگر بودند و کریمخان زند که در ارتش نادر خدمت کرده بود. در ۱۷۵۱م/ ۱۱۳۰ ش کریمخان زند توانست به تنهایی قدرت خویش را بر بخش اعظم صفحات مرکز و جنوب ایران مستقر سازد. علیمردانخان، ابوالفتحخان را کشت و خود به دست یکی از اطرافیانش به قتل رسید. دوره ۱۷۵۱-۱۷۵۸ م/ ۱۱۳۰-۱۱۳۷ ش ایران شاهد درگیریهای خونینی میان کریمخان، محمدحسنخان قاجار در اطراف دریای خزر و آزادخان افغان در آذربایجان بود. هریک از این سه میخواست کنترل تمامی ایران را به دست گیرد. قاجاریه در ۱۷۵۶ م/۱۱۳۵ ش گیلان و مازندران را از چنگ آزادخان بیرون آوردند. آزادخان به کریمخان پیوست و از آن پس مبارزه میان زندیه و قاجاریه شروع شد. محمدحسنخان قاجار در سال ۱۷۵۸ م/ ۱۱۳۷ ش در مازندران از قوای زند شکست خورد و کشته شد. تا سال ۱۷۶۴ م/۱۱۴۳ ش تمامی قلمرو ایران به جز خراسان در کنترل کریمخان زند قرار گرفت. خراسان تحت فرماندهی شاهرخ افشار باقی ماند. بخشهایی از شمال آذربایجان و شیروان زیر کنترل روسای قبایل ترکمان و لزگی بود، گرجستان و شرق ارمنستان نیز به حکومت هراکلیوس شاه گرجستان تن در داد. دوره حکومت کریمخان از ۱۷۶۵ م/۱۱۴۴ ش تا ۱۷۷۹ م/ ۱۱۵۸ ش یعنی سال درگذشت او، دوره ثبات و آرامش بود. کریمخان شیراز را پایتخت قرارداد و کوشید «جام شکسته عدالت را ترمیم کند»، اقدامات کریمخان زند تاثیر مثبتی بر تحول و توسعه داشت، اما عمر آن کوتاه بود.
کریمخان به نام وکیل و «واسطه مردم با شاه صرفا اسمی» بر ایران فرمانروایی کرد. ابتدا لقب وکیلالدوله را انتخاب کرد (شاه اسمی ایران، شاهاسماعیل سوم صفوی تا پایان عمرش در ۱۷۷۳ م/ ۱۱۵۲ ش در زندان کریمخان باقی ماند). کریمخان در ۱۷۷۶ م/ ۱۱۵۵ ش لقب وکیلالرعایا را برای خود برگزید و گذاشت تا سلطنت مطلقه صفویه و سلطنت توسعهطلبانه [امپریالیستی] نادرشاه هر دو به پسزمینه تاریخ بروند، او هرچند به ظاهر هرگز خود را شاه نخواند، اما بعد از سال ۱۷۷۳ م/۱۱۵۲ ش عملا شاه ایران بود و چون جانشینی برای خود برنگزید، بعد از او، راه برای دورهای دیگر از جنگ داخلی که با مرگ او در ۱۷۷۹ م/۱۱۵۸ ش آغاز گردید، هموار شد.
کریمخان در مقایسه با پیشینیان، چارچوب نهادین چندان روشنی در کشورداری ایجاد نکرد. دستگاه دیوانسالاری ساده و ارتش دائمی کوچک شد. حکام ایالتها از میان بستگان کریمخان یا نخبگان محلی برگزیده شدند. با در نظر گرفتن محدودیتهای ارتباطاتی و خودسری قبایل، حکومت ملوکالطوایفی خان زند کفایت نسبی خود را نشان داد و عدالت را در سطح شهر و ایالت اجرا کرد. جالبتر از همه شاید این باشد که بدون اعمال زور و خشونت «بیش از حد» در گردآوری مالیاتها بهکارگیری ارتش بزرگ، درآمدهای دولت از بابت مالیات سالانه به ۵۳۵هزار تومان رسید که دو سوم درآمد مالیاتی در آخرین سالهای حکومت صفویه بود. میگویند به هنگام درگذشت کریمخان تنها ۷ هزار تومان پول در خزانه باقی مانده بود و این نشان میدهد که سیاست مالی کریمخان آن بوده که پولها را به اقتصاد جامعه تزریق کند و آنها را به شکل نامولد گنج ذخیره نسازد (نادرشاه به هنگام مرگ ۷۱۵میلیون تومان در خزانه داشت). کریمخان به یاری این سیاستگذاریها در نزد مردم از محبوبیت زیادی برخوردار شد. جهانگردی به نام ویلیام فرانکلین در سال ۱۷۸۶ م/۱۱۶۵ ش مشاهده کرد «طبقههای متوسط و پایین جامعه نام وی را جز با تکریم و احترام بسیار زیاد بر زبان نمیآورند.»با از سرگرفته شدن جنگ داخلی، در دهه ۱۷۵۰ م/۱۱۳۰ ش بار دیگر مردم ایران خاصه شهرنشینان و دهقانان همجوار شهرها دچار مصیبت و مشکل شدند. همین که شهری از دست یک حاکم به دست حاکم دیگری میافتاد مردم میبایست مالیات جدیدی به حاکم فاتح بپردازند. یکی از واکنشهای طبیعی در قبال این - نابسامانی برای کسانی که امکاناتی داشتند- مهاجرت به عراق، عثمانی، هندوستان و یمن بود. طی دهههای ۱۷۶۰ م/ ۱۱۴۰ ش و ۱۷۷۰ م/۱۱۵۰ ش روند بهبود اقتصادی در صفحات مرکزی، غربی و جنوبی ایران سیر معکوس پیدا کرد. کریمخان تلاش کرد بازرگانی و کشاورزی کشور را احیا کند و با برقراری امنیت در جادهها، دعوت از بازرگانان به بازگشت به ایران، احداث بناهای عمومی و طرحهای زیربنایی و از همه مهمتر، میزان معقول مالیاتها کوشید در راستای این سیاست گام بردارد. سیلوهای دولتی در ایالتها ساخته شد تا در هنگام جنگ آذوقه ارتش مهیا باشد. در سالهای میانی و آخرین دهه ۱۷۷۰ م/۱۱۵۰ ش وقتی کشور با خشکسالی روبهرو شد، سیلوی اصفهان را گشودند و در اختیار تهیدستان قرار دادند. دولت مقداری غله اضافی نیز خریداری کرد و به بهای کمتری به مردم شیراز فروخت. میگویند کریمخان مدام میگفته است: «ما نسبت به همه مردم ایران یک وظیفه عام داریم. این وظیفه وقتی به خوبی ادا میشود که مواد غذایی، پوشاک و لوازم زندگی را به قیمت آنچنان پایینی در اختیارشان قرار دهیم که یک فرد اجیر هم به راحتی بتواند به قدر کافی از آنها تهیه کند.» اگرچه ارزش تومان سیر مداوم نزولی را میپیمود و از ۵/۲ پوند استرلینگ هر تومان در دهه ۱۷۴۰ م/ ۱۱۲۰ ش به ۸۷۵/۱ پوند استرلینگ در دهه ۱۷۶۰ رسید، اسقف جدید کلیسای اصفهان در ۱۷۶۳ م/۱۱۴۲ ش اعلام کرد، «معیشت ارزان است.» بازرگانی و صنعت احیا شد و بار دیگر هر شهر و منطقه به تولید کالاهای تخصصی خود پرداخت. این رونق چشمگیر بود، اما نباید در مورد آن به راه گزافه رفت؛ تنها در رابطه با فروپاشی اقتصاد در فاصله سالهای ۱۷۲۲-۱۷۶۰ م/۱۱۰۱-۱۱۳۹ ش میتوان آنرا رونق نامید. در ضمن رونق مزبور در شیراز؛ پایتخت کریمخان زند که طرحهای ساختمانی وسیعی در آن به اجرا درآمد، متمرکز بود، بازارهای جدید، کاروانسراها، گرمابههای عمومی، کاخها و مسجدهایی احداث گردید. مقابر بزرگان تجدید بنا شد. قناتهایی احداث یا لایروبی گردید. بازار و گذرگاههای اطراف آن سنگفرش شد و زهکشی مرکزی زیرزمینی و چاههای فاضلاب احداث گردید. در بخش صنایع دستی کارگاههای سلطنتی به کار خود ادامه دادند و هرچند گستردگی زمان صفویه را نداشتند، اما در کارگاههای سلطنتی و خصوصی پارچهها و ظروف بلوری مرغوب تولید میشد. با اقلیتهای مذهبی ارمنی و یهودی خوشرفتاری میشد. جهانگردی به نام ویرینگ مینویسد: «بر اثر حکومت مطلوب کریمخان شهر آرام بوده من خود از چند نفر اهالی شیراز شنیدم که در زمان حکومت کریمخان زند پلیس و مدیریت شهر آنچنان منظم و دقیق بوده که حتی یک مورد آشوب، تحریک یا خونریزی مشاهده نشده است.»
ارسال نظر