هیات اقتصادی آمریکا و سفارت گریدی–۳
ایران پول بیشتری میخواست
در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ و در آن شرایط متلاطم سیاسی، ایران قصد داشت برنامه اول توسعه (۱۳۳۲-۱۳۲۷) را اجرا کند و نیاز به پول خارجی داشت. از طرف دیگر، در آن سالها، آمریکاییها برای حفظ کشورهایی مثل یونان و ترکیه حاضر به هزینه کردن و دادن اعتبارات بود. این دو مساله موجب شده بود که سران رژیم گذشته به آمریکا فشار بیاورند تا اعتبارات بیشتری از آمریکاییها بگیرند.گریدی، سفیر وقت آمریکا در ایران با این معضل مواجه بود و ... آنچه میخوانید دیدگاه جیمزاف گود نویسنده کتاب «عصر بیخبری» است.
سپهبد علی رزمآرا
در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ و در آن شرایط متلاطم سیاسی، ایران قصد داشت برنامه اول توسعه (۱۳۳۲-۱۳۲۷) را اجرا کند و نیاز به پول خارجی داشت. از طرف دیگر، در آن سالها، آمریکاییها برای حفظ کشورهایی مثل یونان و ترکیه حاضر به هزینه کردن و دادن اعتبارات بود. این دو مساله موجب شده بود که سران رژیم گذشته به آمریکا فشار بیاورند تا اعتبارات بیشتری از آمریکاییها بگیرند.گریدی، سفیر وقت آمریکا در ایران با این معضل مواجه بود و ... آنچه میخوانید دیدگاه جیمزاف گود نویسنده کتاب «عصر بیخبری» است.
حوصله تهران دیگر به سر میرسید. شاه در مصاحبهای با خبرنگار رویتر در ۲۷ نوامبر ۱۹۵۰ (۶ آذر ۱۳۲۹) از تعلل آمریکا در دادن کمک به ایران، به استثنای تجهیزات کامل نظامی که با نرخ سود بالا تحویل میداد، انتقاد کرد؛ به «انتقاد تند و عیبجویانه»ای که درباره وجود فساد و دیکتاتوری در ایران شده بود، حمله برد و به رفتار غیرعادلانهای که آمریکا با ایران، در مقایسه با یونان و ترکیه داشت، اشاره کرد. این مصاحبه که بدون مشورت قبلی با نخست وزیر انجام گرفت، در تهران صدا کرد. رزمآرا بیدرنگ خود را از آن کنار کشید، اما از تاثیر سوء آن برکنار نماند. آن مصاحبه هرگونه امیدی را در تصویب قرارداد قرضه در مجلس زایل کرد.
تلگرام گریدی تهمتآلود شد، زیرا مدعی بود که رفتار بانک واردات و صادرات، دولت ایالات متحده را بیاعتبار کرده است و وزارت خارجه که قرار بود با بریتانیا همراه و سازگار باشد، مثل اینکه از مسیر خود خارج شده است. وزیر و بعضی از معاونانش گویا علاقهای به آن ندارند. آنها متقاعد شدهاند که سفیر تصوراتی از «پولکلان» با خود از آتن به تهران همراه برده است. فکر میکنند که او در مذاکرات مربوط به وام، بدون آنکه ایرانیان محتاج آن باشند یا حتی آن را بخواهند، اصرار و سماجت میورزد و این اصرار و ابرام بیشتر برای حفظ حیثیت خود اوست. معمولا گریدی از جمله کسانی بود که به راحتی از برنامههای خود دست برنمیدارند وقتی او به تهران رسید درباره اعطای وام توصیه و سفارش کرد، اما چون از مشکلات مالی داخلی آگاه شد، خواست خود را تعدیل کرد. در اکتبر نظرش بار دیگر تغییر کرد و به دفاع از اعطای وام پرداخت. نگرش او محافظهکارانه بود نه بیمعنی. او مدافع افراط و ولخرجی نبود. اختلاف نظر او با واشینگتن در اقدامی که باید در ایران صورت میگرفت، معلول سوءتفاهم بود. او که از یونان آمده و در آنجا شاهد اقدامات ایالات متحده بود، تصور میکرد که وزارت خارجه آمریکا همان سیاست را در ایران نیز به کار خواهد بست و با حسننیت وعده کمک اقتصادی داد. شاید او بیش از حد از خود استقلال نشان داد. انتقادی که بعدها از او درباره این موضوع شد، چندان موجه نبود.
در تمام این مدت جهت سیاست آمریکا نامشخص و متزلزل بود. چنین معلوم بود که ذهن آمریکاییها با موضوعاتی نظیر اعطای کمک مشغول گردیده و به هر حال معتقد شده بودند که اعطای کمک به ثبات ایران کمک میکند. شاید نگرانی آنها هم قابل درک بود زیرا آمریکاییها بین ایدهآل و واقعیت در نوسان بودند. از یک سو پیشنهادهای گریدی تعهدآور بود از دیگر سو آچسن و معاونانش احساس میکردند که این پول در ایران به هدر خواهد رفت.
ناکامی آمریکا در مشاوره با بریتانیا در جنگ کره، همکاری آنها را در ایران دشوار کرده بود. وقتی لندن در اوایل اکتبر فهمید که به ژنرالمک آرتور اختیار داده شده که از مدار ۳۸ درجه بگذرد، به حیرت افتاد. اعلام آمادگی آمریکا درباره وام بانک واردات و صادرات، در ۶ اکتبر، بار دیگر بریتانیا را ناراحت کرد. پس از آن هم اطلاع پیدا کردند که بخش اعظم تجهیزات کشاورزی که توصیه شده بود از محل اعتبار وام از بریتانیا خریداری شود، به توصیه مقامات آمریکایی، فقط با آن کشور معامله خواهد شد. بر طبق نظر سفارت بریتانیا در تهران ماکستورنبورک صورتی از آن تجهیزات تهیه کرده بود بدین قصد که آنها را، برای تنظیم قرارداد، در اختیار دوستان آمریکا بگذارد. ظاهرا احساسات منفی نسبت به گریدی در لندن قوت گرفت. شپرد در گزارشی با لاف و گزاف مدعی شد که حیثیت آمریکا بر اثر ناکامی در اعطای کمک به ایران لطمه دیده و ایران بار دیگر به سوی بریتانیا، بهعنوان یک کشور پیشرو غربی، روی آورده است.
گریدی بار دیگر به فکر افتاد موضوع ایران را به میان آورد و در اوایل دسامبر به مدت دو هفته برای مذاکره به واشینگتن سفر کرد. او به مقامات وزارت خارجه هشدار داد که پس از مصاحبه خشمآلود شاه ممکن است مجلس قرارداد قرضه را رد کند. از حمله شوروی سخن گفت؛ سربازان ایرانی- چنانکه در کره جنوبی پیش آمد- باید با اسلحههایی که در اختیار دارند یعنی با تفنگهایشان با تانکهای روسی مقابله کنند و اینکه ایرانیان اگر مسلح و خوب تربیت شوند خواهند جنگید.
او ضمن صحبت ضمنا درخواست کرد که یک کشتی از وسایل و تجهیزات کمک دفاع نظامی به ایران بفرستند. موفق شد ترومن را حاضر کند که نامهای در خصوص اعطای وام به گاستون بنویسد، اما رییس بانک همچنان به این نظر پایبند ماند که وام را نمیتوان بدون قید و بند داد و گریدی با دست خالی بازگشت و فقط یک هدیه عروسی از پرزیدنت برای شاه آورد.
طرفین، مذاکرات خود را درباره وام، در اوایل ژانویه ۱۹۵۱ پایان دادند. اما خیلی دیر بود. رزمآرا با مجلس، درباره نفت، به جنگ و جدال پرداخته بود و هیچکس انتظار نداشت که او قرارداد را به مجلس تقدیم کند. مقامات واشینگتن معتقد بودند که دولت ایران برای شکست مذاکرات وام، توطئه کرده است تا بعدا بتواند آمریکا را برای دادن کمک بیشتر در فشار بگذارد، اما این خیال واهی دشواریهای نخستوزیر را به حساب نیاورده بود. وقتی آشکار شد که مجلس وام را، حتی بر طبق یک قرارداد ساده، نخواهد پذیرفت بانک واردات و صادرات موافقت کرد وام را مستقیما به مهمترین بانک بازرگانی
ایران-بانک ملی ایران- پرداخت کند. ایرانیان به جای آن برنامه هفت ساله را پیشنهاد کردند. از این روی در طول ماه ژانویه بین آنان پیشنهادهای مختلف رد و بدل شد. سرانجام نتیجه این شد که طرح وام ۲۵ میلیون دلاری بانک واردات و صادرات از بین برود. در این گیرودار گریدی در دنباله فکر خود درباره وام ۱۰۰ میلیون دلاری اقدام کرد. مک گی به درخواست گریدی نامهای برای تروپ معاون وزیر اقتصادی فرستاد و توصیه کرد در اعطای وام ۲۵ میلیون دلاری اقدام شود. تروپ و فیشر مشاور حقوقی وزیر خارجه علاقهای به آن نشان ندادند.
در موضوع ایران باید عذر بانک واردات و صادرات را موجه دانست- کنگره استفاده از آن را برای موارد بحرانی طرحریزی نکرده بود اما با نگاهی به گذشته روشن بود که وزارت خارجه میبایست مسوولیت آن را، در صورت عدم پرداخت، برعهده بگیرد و آچسن سرانجام اعلام کرد که در این مورد قاطعانه تصمیم خواهد گرفت. بانک واردات و صادرات راه درازی پیموده بود و مقامات وزارت خارجه از اعطای کمک که چند ماه پیش نامطلوب جلوه میکرد، پشتیبانی کردند. آن لحظهای که از نظر روانشناختی مناسب مینمود از دست رفته بود. وام دستخوش سوءظن همیشگی در تهران، لندن و واشینگتن شده بود؛ وضعی که شرایط را دگرگون کرد. گریدی احساس میکرد که حق با او بود. سالهای بعد وقتی بیثباتی، بینظمی، زور و تجاوز سراسر ایران را در خود گرفت، گریدی نظر میداد که ایالات متحده فرصتی را از دست داد. بهرغم گزارشها، پیامدها و تلگرامها که مکرر اعطای کمک را تاکید میکردند، تنها کمک آمریکا در ۱۹۴۶-۱۹۵۰ [۱۳۲۵-۱۳۲۹] این بود که مبلغ ۸/۲۵ میلیون دلار وام درخواستی در ۱۹۴۷ را برای خرید تجهیزات اضافی نظامی تصویب کرد. چنین ارقامی به سختی پاسخگوی موقعیت استراتژی ایران بود که در جبهه شرقی حصار بزرگ شمالی قرار گرفته بود.
ارسال نظر