اتحاد کارگران با آلونک‌نشین‌ها

شورش کارگران در شیلی

رهبران چپگرای جمع شده در دولت سالوادور آلنده که با مخالفت صاحبان سرمایه در اداره کشور مواجه شده بودند با کمک احزاب چپ این کشور سعی کردند از نیروی سیاسی زنان و قدرت سازمانی نهادهای کارگری برای تثبیت دوره حکومت خود استفاده کنند. گابریل اسیمرنو نویسنده کتاب «انقلاب خلع سلاح شده شیلی» چگونگی اجرای این تصمیم را توضیح می‌دهد.

در حقیقت روزهای اکتبر شاهد ظهور ساختارهای ایجاد شده توسط کارگران بود که نه در قانون اساسی پیش‌بینی شده بودند و نه در طرح‌ها و برنامه‌های اتخاذ خلق.

کارگران بلافاصله آموختند که مشکلات مربوط به عرضه در صورتی که تلاش خود را در بخش‌های دربرگیرنده یک گروه از کارخانه‌ها هماهنگ نمایند، به راحتی قابل‌حل است. همچنین دفاع از بخش، ساختمان‌ها و خیابان‌ها در مقابل خرابکاری‌های دستجات فاشیستی در صورت عمل متحد در یک منطقه جغرافیایی معین آسان‌تر خواهد بود. در رابطه با حمل‌و‌نقل عمومی و مسائل دیگر چنین روشی دنبال شد. بنابراین روزهای اکتبر شاهد تولد کمیته‌های مناطق صنعتی Cordones Industriales (کردون‌ها) بود که بر پایه نمایندگی مستقیم کارگران در واحدهای تولیدی مناطق مختلف صنعتی سازماندهی شده بود. در همان حال کمیته‌های عرضه و قیمت (JAPS) که عمدتا توسط زنان در محلات شهری سازمان یافته بود، توجه خود را معطوف به تهیه مواد غذایی ضروری با یا بدون همکاری تجار محلی نمود. این کمیته‌ها عمل احتکار کالا را تقبیح کردند و رسما خواستار در معرض استفاده عموم قراردادن کالاها شدند، به بازگشایی فروشگاه‌های تعطیل شده کمک کردند و صاحبان آنها را وادار نمودند تا به خدمت مردم درآیند.

در مناطق بسیار وسیع‌تر وظایف گروهی جدیدی به وسیله Comandos Comunales فرماندهی‌های محلات، به عهده گرفته شدند که نتیجه همکاری بین نمایندگان کمیته‌های مناطق صنعتی (کردون‌ها) کمیته‌های عرضه و قیمت (JAPS) مراکز مادران، کمیته‌های محلات، مراکز دانشجویی و اتحادیه‌ها، کمیته‌های آلونک‌نشین‌ها و احزاب چپ بود. همه اینها دست به دست هم دادند تا با ایجاد یک کمیته رهبری به فوری‌ترین مشکلات رسیدگی کنند: مسائل دفاع و امنیت در مقابل خرابکاری، حفظ سطح تولید، روش‌های بسیج محلات، نظم عمومی در مناطق آلونک‌نشین، برقراری کانال‌های توزیع مواد ضروری غذایی، ارتباط با شوراهای دهقانی مجاور به منظور تامین عرضه فرآورده‌های کشاورزی، نمایندگان ارگان‌های مختلف مرکز از کمیته‌های محلات به منظور انجام وظایف فوق- که در عمل به معنای جایگزینی قدرت‌های محلی به جای کل ساخت قبلی بود- اقدام به تقسیم وظایف، قبول مسوولیت‌ها و برنامه‌ریزی برای پیشرفت اجتماع براساس اوضاع هر بخش کردند.

کارگران در اکتبر ۱۹۷۲ نشان دادند که به تنهایی می‌توانند تولید صنعتی را بدون کارفرمایان اداره کنند، بلکه قادر هستند کشور را به موازات نهادهای حکومتی که به نظر می‌رسید به خاطر عملکردهای بورژوازی از حالت تعادل خارج شده باشند، به پیش برند.

در خیابان‌ها و کارخانه‌های شهرهای مهم شیلی وحدت عمل بین کارگران، آلونک‌نشین‌ها، دانشجویان، زنان خانه‌دار و کارمندان بخش‌عمومی و خصوصی به وجود آمده بود. آنها درباره طرق سازماندهی و رای عضویت در احزاب سیاسی مباحثه می‌کردند و اراده خود را در سدکردن راه ارتجاع و هرنوع بازگشت به عقب نشان می‌دادند.

در روزهای اکتبر عمل آگاهانه توده‌های شیلی به رهبری پرولتاریای شهری بود که در مقابل شورش کارفرمایان قرار گرفت و سرانجام آنها را وادار به قبول شکست کرد، کارگران و توده‌های شیلی در این راه به بالاترین سطح سازماندهی و آگاهی طبقاتی در تاریخ آمریکای لاتین دست یافتند. آنها با بسط یک چشم‌انداز انقلابی که ماورای برنامه اتحاد خلق بود، با به وجود ‌آوردن وحدت مردمی بر پایه‌های کیفی بالاتری، قانونیتی را که بورژوازی بی‌اعتنایی خود را نسبت به آن نشان داده بود، پشت سر گذاشتند.این مهم همراه با بی‌طرفی نیروهای مسلح نقشه صنف کارفرمایان را که با اطمینان خاطر انتظار فلج شدن کشور و برانگیختن هرج و مرج از طریق به حداقل رساندن حمایت توده‌ای از دولت و کسب حمایت ارتش را می‌کشیدند، عقیم گذاشت. این کارگران بودند که نقشه آنها را با شکست مواجه ساختند و توجه و دلسوزی زحمتکشان و آلونک‌نشین‌ها را از دموکرات مسیحی‌ها دور کردند و به یک وحدت و چشم‌اندازی که برتر از هر چیزی که تا آن زمان در فرآیند انقلاب شیلی وجود داشت، دست یافتند.