تاریخ کارگری - کارگران و انقلاب- بخش پایانی
اعتصاب کارگران از شهریورماه اوج گرفت
پرواند آبراهامیان، نویسنده کتاب ایران در میان دو انقلاب با گرایش خاص که بیشتر به چپ میزند، تحلیل و تفسیر خود از مبارزات علیه رژیم شاه را در این کتاب جمعآوری کرده است. او با بررسی اخبار و گزارشهای منتشر شده نتیجه میگیرد که کارگران از آخرین گروههای اجتماعی بودند که به صف انقلابیون پیوستند. این نکته را نیز البته باید در نظر داشت که ورود کارگران به صف انقلاب آثار و پیامدهای قابل توجهی در ناکارآمد کردن رژیم گذشته داشت. بخش آخر این نوشته را میخوانید.
تظاهرات کارگران درتهران
پرواند آبراهامیان، نویسنده کتاب ایران در میان دو انقلاب با گرایش خاص که بیشتر به چپ میزند، تحلیل و تفسیر خود از مبارزات علیه رژیم شاه را در این کتاب جمعآوری کرده است. او با بررسی اخبار و گزارشهای منتشر شده نتیجه میگیرد که کارگران از آخرین گروههای اجتماعی بودند که به صف انقلابیون پیوستند. این نکته را نیز البته باید در نظر داشت که ورود کارگران به صف انقلاب آثار و پیامدهای قابل توجهی در ناکارآمد کردن رژیم گذشته داشت. بخش آخر این نوشته را میخوانید. چهار دلیل عمده میتوان برای شکست تجربه یک ساله کاهش سلطه پلیسی برشمرد. نخست اینکه بیست و پنج سال خفقان، همه اتحادیههای آزاد کارگری، همه مجامع مستقل صنفی و همه احزاب مخالف و سازمانهای مردمی را منهدم کرده بود. بدین گونه، وقتی شاه خواست با رهبران مخالفان غیرمذهبی میانهرو مذاکره کند، با یاس و دلهره دریافت که آنان نه پیروانی و نه سازمانهای سیاسی لازم برای مهار کردن احساسات عمومی دارند. کوتاه سخن، توسعهنیافتگی شدید سیاسی به شاه امکان نداد که به ناگهان تغییر روش دهد و اصلاحات نهادین را آغاز کند. دوم آنکه تغییر روش ناگهانی با رکود اقتصادی چنان نابهنگامی مصادف شد که نتیجهاش انبوه کارگران بیکار و خشمگین بود. اینان نه تنها به سبب بیکاری، فقر و عدم امنیت اقتصادی، بلکه همچنین به علت پانزده سال خلف وعده خشمگین بودند. اول به آنان وعده زمین، سپس دستمزد مکفی در کشاورزی و سرانجام زندگی آبرومندانهای در شهرهای روبه ترقی داده شده بود؛ اما هیچ یک از اینها را به دست نیاورده بودند. جای شگفتی نیست که آنان به این نتیجه برسند که با برانداختن رژیم چیزی به دست میآورند و هیچ چیز از دست نمیدهند.
سوم آنکه سیل تظاهرات با کشاندن صحنه سیاست از اتاقهای دربسته و میز مذاکره به خیابانها و کوچهپسکوچهها، وضعیت را دو قطبی کرد. هر گلولهای که شلیک میشد، هر تظاهرکنندهای که به خاک میافتاد و هر کشتاری، بخت توافق از طریق مذاکره را کاهش میداد. به قول یک رهبر مذهبی در آبادان که پس از آتشسوزی سینما (رکس) سخن میگفت، «اکثر مردم مخالف شاهاند او باید برود. مردم فقط در این صورت راضی خواهند شد.» سرانجام، امام خمینی مبارزه با «یزید» زمان را ادامه داد و هرگونه سازش با «شیطان»را که اسلام و ایران را به بیگانگان فروخته و دستانش به «خون مردم بیگناه آلوده» بود، مردود دانست. چنانکه از اعلامیه شب عید فطر ایشان برمیآمد وظیفه مسلمانان مقاومت شدید در برابر رژیم، رد سازشهای دروغین، غلبه بر نیروهای نظامی وادامه مبارزه تا اخراج «مستبد غارتگر» از ایران بود.جمعه سیاه، گردابی از حوادث پدید آورد. در بعدازظهر ۱۷ شهریور یک روحانی مشهور به بازرگان و پنج رهبر دیگر کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر پناه داد و اعلام داشت که تا قانون اساسی کاملا اجرا نشود، با حکومت حتی مذاکرهای صورت نخواهد داد. همان شب، انجمن حقوقدانان اعلام کرد که حکومت نظامی غیرقانونی است؛ زیرا به تصویب مجلس نرسیده است. علی امینی که به عنوان میانجی دربار و مخالفان عمل میکرد، اظهار داشت که تا کنارهگیری شاه، بحران فروکش نخواهد کرد و رهبران جبهه ملی نیز که برای جلوگیری از بازداشت متواری بودند، به خبرنگاران خارجی گفتند که کشتارهای عمومی سازش با رژیم را غیرممکن ساخته است.در ۱۸ شهریور حدود ۷۰۰ کارگر در پالایشگاه تهران به منظور افزایش حقوق و برچیدن حکومت نظامی اعتصاب کردند. در ۲۰ شهریور کارگران پالایشگاههای اصفهان، شیراز، تبریز و آبادان به اعتصاب پیوستند. در ۲۲ شهریور کارگران کارخانه سیمان تهران دست به اعتصاب زدند و خواستار اضافه حقوق، لغو حکومت نظامی و آزادی کلیه زندانیان سیاسی شدند. در ۲۷ شهریور کارمندان بانک مرکزی فهرست ۱۷۷ تن از افراد سرشناس را که گویا بالغ بر ۲ میلیارد دلار از کشور خارج کرده بودند، منتشر کردند. این فهرست نشان میداد که شریف امامی حدود ۳۱ میلیون دلار، ارتشبد اویسی ۱۵ میلیون دلار، نمازی ۹ میلیون دلار، آموزگار ۵ میلیون دلار، سپهبد مقدم ۲میلیوندلار، شهردار تهران ۶ میلیون دلار، وزیر بهداری ۷ میلیون دلار و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران بالغ بر ۶۰ میلیون دلار از کشور خارج کردهاند.موج اعتصابات در اواخر شهریور شدت گرفت. در اوایل مهر کارمندان و کارگران با تقاضای امتیازات سیاسی و اقتصادی نه فقط بسیاری از پالایشگاههای نفت، بلکه اغلب حوزههای نفتی، مجتمع پتروشیمی، بندر شاهپور، بانک ملی، معادن مس نزدیک کرمان [سرچشمه] و چند مرکز صنعتی دیگر را به تعطیلی کشانده بودند. موج اعتصاب طی ماه بعد به ویژه پس از ۱۴ مهر که امام خمینی از عراق اخراج و عازم پاریس شدند و ۲۴ مهر چهلم شهدای جمعه سیاه که در شهرهای بزرگتر خونریزیهای بیشتری صورت گرفت، قوت بیشتری یافت. تا آخرین هفته مهر موج اعتصاب تقریبا همه بازارها، دانشگاهها، دبیرستانها، تاسیسات نفتی، بانکها، وزارتخانهها، ادارات پست، ایستگاههای راهآهن، مطبوعات، گمرکات و تاسیسات بندری، پروازهای داخلی، ایستگاههای رادیو و تلویزیون، بیمارستانهای دولتی، کارخانههای کاغذسازی و دخانیات کارخانهجات نساجی و سایر کارخانجات بزرگ را از کار انداخته بود. در واقع، طبقه کارگر برای انجام یک اعتصاب عمومی سراسری و بیسابقه به طبقات متوسط پیوسته بود. علاوه بر آن، مادام که تظاهرکنندگان به ویژه ۵۰۰۰ نفر کارمندان بانک، ۳۰۰۰۰ نفر کارگران نفت و ۱۰۰۰۰۰ نفر کارمندان دولت تقاضاهای سیاسی بنیادینی چون انحلال ساواک، برچیدن حکومت نظامی، آزادی کلیه زندانیان سیاسی، بازگشت امام خمینی و پایان دادن به حکومت استبدادی را به تقاضای اقتصادی افزایش حقوق و مزایای جنبی خود میافزودند، امکان پایان گرفتن بحران بسیار بعید مینمود. شاه نه فقط با اعتصاب سراسری بلکه اعتصاب سیاسی سراسری مواجه بود.
ارسال نظر