پنبه هم دولتی شد

عدل، کفیل اداره کل فلاحت

علی‌اکبر داور را می‌توان بنیانگذار سوسیالیسم دولتی در ایران دانست. او که بردباری و مدارا برای اداره اقتصاد کشور از راه تعامل با شهروندان را نداشت و باید پاسخگوی یک شاه مستبد نیز باشد، ترجیح داد که همه فعالیت‌های اقتصادی دردسرساز را که نیازمند تعامل با کشاورزان بود یکسره به دولت بسپارد. او با همراهی دوستش آقای وکیلی این کار را می‌کرد. آنچه می‌خوانید خاطرات وکیلی است که در کتاب «شرکت مرکزی» جمع‌آوری شده است. توسعه و اصلاح کشت پنبه

در قرارداد پس از کسر ۱۰درصد تحویل ۲۲۵۰۰ تن پنبه در سال تعهد قطعی شده بود، ولی در عرض چند هفته معلوم شد که بعد از وضع مصرف داخلی، این مقدار پنبه در کشور وجود ندارد.داور که مقید به امضای خود و وزارت دارایی بود بی‌نهایت ناراحت بود و دائما می‌گفت وکیلی چه باید کرد؟ چند روز پشت سر هم به شرکت مرکزی آمده عده‌ای را از جمله بیات رییس کل فلاحت و عدل و گلشائیان و چند نفر دیگر جمع نموده مذاکره و شور می‌نمود.

یک شب تا ساعت دو بعد از نصف شب صحبت و مذاکره کردند، آخرالامر گفتند باید به مالکین و زارعین پنبه مساعده داد و کمک و تشویق نمود تا بیشتر بکارند.

یک مرتبه همه گفتند: مسوولیت پرداخت این مساعده‌ها را چه کسی و کدام اداره به عهده می‌گیرد؟

رییس اداره کل فلاحت وحشت‌زده به کلی این نظر را رد کرد و گفت: نه پول داریم، نه تشکیلات، نه وسایل.آن شب بدین منوال گذشت. داور ناراحت شده متصل تاکید می‌نمود باید فکری کرد.من در شرکت مرکزی با مشورت چند نفر از رفقا به این نتیجه رسیدم، اگر شرکت پنج میلیون تومان به زارعین پنبه مساعده بدهد و از این مبلغ ۲۰درصد لاوصول بماند به انضمام خرج تشکیلات در محل‌های پنبه‌خیز سرتاسر کشور، در سال چهارصد هزار تومان می‌شود و به این ترتیب شرکت یک میلیون و چهارصدهزار تومان از دست می‌دهد، اما در حقیقت پول از بین نمی‌رود، بلکه محل خود را عوض می‌کند، از صندوق شرکت درآمده به جیب زارعین و مولدین پنبه ریخته می‌شود.در عوض اگر پنج هزار تن پنبه اضافی به دست آوریم دو میلیون و نیم‌تومان از زمین و آب و آفتاب و فعالیت مردم بر ثروت کشور افزوده می‌گردد.به داور گفتم: من مسوولیت پرداخت مساعده برای پنبه را به‌عهده می‌گیرم. خوشحال‌شده فورا به بانک ملی ایران دستور داد پنج میلیون تومان اعتبار در حساب جاری با فرع سالانه ۷درصد در اختیار شرکت پنبه و پشم و پوست بگذارد.

اگرچه اواخر فصل برای آن سال بود با وجود آن بلاتاخیر در محل‌های پنبه‌خیز تشکیلات شروع و مامورین اعزام شدند.

با آنکه در آن سال برای کشت مجال نبود قریب دو میلیون تومان مساعده داده شد. یک قسط موقع شخم، یک قسط موقع وجین و یک قسط هم در موقع چیدن. وقتی که کشاورزان پنبه را تحویل می‌دادند پول بقیه قیمت آن را می‌گرفتند.

آن سال در حدود ۱۵ هزار قرارداد با زارعین پنبه بسته شد از جمع کل دومیلیون تومان مساعده بیش از صدی سه لاوصول نماند آن هم یا طرف مرده یا به زارعت آفت رسیده بود. در محصول جدید بیش از ده هزار و پانصد تن اضافه پنبه برداشت شد (یعنی دوبرابر پیش‌بینی شده) این موفقیت و نتیجه حاصله سبب شد که به زارعین در سنوات بعد کمک بیشتر بشود.

داور به ازدیاد و اصلاح پنبه ایران علاقه و عشق فوق‌العاده داشت و هر روز مقداری از وقت خود را در این راه صرف می‌نمود. حتی روزهای سه‌شنبه غروب مرتبا کمیسیونی در شرکت مرکزی با حضور خود داور به اتفاق رییس کل فلاحت و چند نفر مطلع و متخصص در این رشته تشکیل می‌گردید و قریب دو سه ساعت طول می‌کشید و تصمیمات اتخاذ شده بلاتاخیر اجرا می‌شد.به خاطر دارم شبی داور بین صحبت این جمله را گفت: هر وقت محصول پنبه ایران در سال به چهارصد هزار تن رسید با خاطر آسوده پاهایم را دراز کرده، می‌میرم.

این مرد تا این حد علاقه به ازدیاد محصولات کشور داشت.

در همان دو سال اول با وجود مشکلات و موانع، محصول پنبه ایران از ۲۰ هزار تن به بیش از ۳۵ هزار تن رسید و با نقشه‌های اساسی و برنامه‌ای که داور در جلو داشت به احتمال قوی در ده سال به چندین برابر می‌رسید.در آن زمان علاوه بر فعالیت در ازدیاد محصول پنبه قدم‌های بزرگ و موثر در اصلاح جنس پنبه از جهت طرز کشت- نژاد پنبه (مخصوصا از نظر الیاف) - راندمان- عدل بندی- پاک کردن- باب بازار بین‌المللی بودن برداشته شد و کار به جایی رسید که در دو سه سال اول پنبه ایران معروفیت و مشتری زیاد پیدا کرد.خریداران خارجی به علت خوبی جنس علاوه بر قیمت معین شده جایزه می‌پرداختند.مفیدترین و موثرترین این اقدامات اصلاح بذر پنبه بود. در این زمینه کارهای زیر انجام گرفت:بذر سالم و مناسب برای هر قسمتی از کشور انتخاب و وارد می‌شد. مخصوصا بذرهای زودرس برای مناطق نسبتا سردسیر. بذر پنبه از شوروی خریداری و برای شرکت تنی ۵۰ تومان تمام می‌شد که در فارس به زارعین به قیمت تنی ۹ تومان توزیع می‌گشت. تفاوت و ضرر آن را شرکت قبول می‌کرد تا پنبه اصلاح شود.در فصل جمع‌آوری تمام شعبات شرکت مجبور بودند بذرهای مرغوب و سالم را جدا کرده و در کیسه‌هایی با علامت مخصوص برای زراعت سال بعد نگهدارند.در نتیجه محصول پنبه بومی که کوتاه الیاف و کم‌قیمت و بدون مشتری بود تدریجا به پنبه آمریکایی و فیلستانی (ابتکار مرحوم علیل‌ا کبر حکیمی در فیلستان) با الیاف بلندتر و جنس مرغوب‌تر تبدیل گردید.