تاریخ کارگری - کارگران و انقلاب- بخش سوم
پایان اصلاحات تدریجی
اعتراضات طبقه کارگر در رژیم گذشته که همزمان با رکود اقتصادی در دوره نخستوزیری آموزگار بود، با اعتراضات مردم ایران نسبت به سیاستهای شاه گره خورد. جنبش کارگری که در آخرین لحظات با انقلاب ایران پیوند خورده بود، از مسیر تدریجی اصلاحات فاصله گرفت و با حادثه میدان بهارستان (ژاله) به کل این امر پایان یافته تلقی شد. یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران میان دو انقلاب» به بررسی این امر پرداخته است که ادامه آن در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود.
میدان شهدا(ژاله)
اعتراضات طبقه کارگر در رژیم گذشته که همزمان با رکود اقتصادی در دوره نخستوزیری آموزگار بود، با اعتراضات مردم ایران نسبت به سیاستهای شاه گره خورد. جنبش کارگری که در آخرین لحظات با انقلاب ایران پیوند خورده بود، از مسیر تدریجی اصلاحات فاصله گرفت و با حادثه میدان بهارستان (ژاله) به کل این امر پایان یافته تلقی شد. یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران میان دو انقلاب» به بررسی این امر پرداخته است که ادامه آن در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود. پیشدرآمد اقدامات شریفامامی گویی موثر بود. یکی از روحانیون اعلام کرد که مردم به نخستوزیر جدید برای اجرای قانون اساسی، سه ماه مهلت میدهند. شریفامامی در تدارک عیدفطر با سنجابی، بازرگان، فروهر و دیگر رهبران مخالفان به توافقی دست یافت. وی تظاهرات عیدفطر را آزاد اعلام کرد و قول داد که نظامیان را در خیابانهای فرعی مستقر کند. رهبران مخالفان در عوض موافقت کردند که در مسیر پیشبینی شده حرکت کنند، از دادن شعارهای ضدشاه خودداری کنند، با افراد خود، نظم جمعیت را برقرار کنند و در روزهای بعدی از تظاهرات بپرهیزند. مراسم عیدفطر که با ۱۳ شهریور مصادف بود، طبق برنامه انجام گرفت. تقریبا در همه شهرها جمعیت زیادی در مراسم مربوط شرکت کردند. در تهران بیش از دهها هزار نفر از مساجد و حسینیهها در میدان شهیاد گرد آمدند و شعارهای «ارتش برادر ماست»، «زندانی سیاسی، آزاد باید گردد»، «خمینی باید برگردد»، «برادر ارتشی، چرا برادر کشی؟» سر دادند. به گفته یک ناظر خارجی، فوج عظیم جمعیت حالت دوستانه داشت و از عناصر ناهماهنگ تشکیل میشد: دانشجویان مخالف با لباسهای جین، زنان سنتی چادر به سر، کارگران در لباس کار، بازاریان با کت و شلوار عید فطر بیهیچ حادثهای گذشت؛ اما در سه روز بعدی بحران وخیمتر شد. جماعت حتی بهرغم دعوت به آرامش از سوی رهبران مخالفان، به خیابانها ریخت و حکومت هرگونه اجتماع عمومی را ممنوع ساخت. علاوه بر آن، جمعیت رو به افزایش نهاد و در ۱۶ شهریور در تظاهرات تهران بیش از نیممیلیون نفر اجتماع کردند. این بزرگترین اجتماعی بود که در ایران ترتیب مییافت. ازاین گذشته، تظاهرکنندگان شعارهای شدیدتری میدادند و فریاد میزدند «مرگ بر سلسله پهلوی»، «آمریکا اخراج باید گردد»، «حسین یاور ماست، خمینی رهبر ماست» و نیز «استقلال، آزادی جمهوری اسلامی» که برای نخستین بار در خیابانهای تهران، به گوش میرسید. به این ترتیب، درخواست رادیکال «جمهوری اسلامی» تقاضای معتدل اجرای قانون اساسی مشروطه را تحتالشعاع قرار داده بود.
شاه که دریافته بود، اوضاع از اختیار او خارج میشود، تصمیم گرفت قاطعانه عمل کند. در غروب ۱۶ شهریور دولت را مجبور کرد در تهران و یازده شهر دیگر - کرج، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، قزوین، جهرم و کازرون- حکومت نظامی اعلام کند.
از سال ۱۳۴۲ این اولین باری بود که در تهران حکومت نظامی اعلام میشد. شاه برای تشدید فرمان، ریاست حکومت نظامی پایتخت را به ارتشبد اویسی محول کرد که در دوره حکومت نظامیاش در شورشهای سال ۴۲ به او لقب «قصابایران» داده بودند. شاه همچنین تظاهرات خیابانی را ممنوع ساخت و دستور دستگیری سنجابی، بازرگان، فروهر، مانیان، لاهیجی، بهآذین، متین دفتری و مقدم مراغهای را صادر کرد.
عواقب ناگزیر این امر، صبح روز بعد، جمعه ۱۷ شهریور، بروز کرد. شدیدترین درگیری در جنوب تهران رخ داد که اهالی محل به درست کردن سنگر و پرتاب کوکتلمولوتف به سوی کامیونهای ارتشی پرداختند و در میدان ژاله واقع در قلب نواحی مسکونی بازاریان در شرق تهران، حدود پنجهزار نفر از مردم محل و اغلب دانشجو دست به تظاهرات نشسته زدند. در محلات جنوب شهر، برای متفرق کردن مردم هلیکوپترهای جنگی به کار گرفته شد. به گفته یک خبرنگار اروپایی، این هلیکوپترها «انهدامخونین» به جا مینهاد. در میدان ژاله، کماندوها و تانکها تظاهرکنندگان را محاصره کردند و چون نتوانستند آنان را متفرق کنند، به رویشان آتش گشودند. به گزارش یک خبرنگار اروپایی، صحنه شبیه جوخه اعدام بود؛ تعدادی سرباز به سوی معترضان نشسته آتش گشوده بودند. شب، مقامات نظامی تلفات آن روز را جمعا ۸۷ کشته و ۲۰۵ زخمی اعلام کردند، اما مخالفان اعلام داشتند که تعداد کشتهشدگان به بیش از ۴۰۰۰ نفر میرسید و تنها در میدان ژاله ۵۰۰ نفر کشته شدهاند.
۱۷ شهریور به جمعه سیاه مشهور شد و تاثیر عظیمی در کشور به جای نهاد. بدینسان، بین شاه و مردم دریای خون حائل گشت. احساسات عمومی تحریک شد، نفرت مردم از رژیم شدت یافت و بدین ترتیب مخالفتها عمیقتر شد. این حادثه همچنین کسانی را که خواهان برقراری قانون اساسی مشروطه و درصدد سازش با سلطنت بودند، متزلزل ساخت. به قول یک روزنامهنگار فرانسوی، «بزرگترین قربانی جمعه سیاه، برنامه آزادی سیاسی» بود. کوتاه سخن، جمعه سیاه به امکان اصلاحات تدریجی پایان بخشید و کشور را در بین انتخاب صرف قرار داد: انقلاب بنیادی یا ضد انقلاب نظامی.
ارسال نظر