اتحادیه‌های کارگری در انگلیس-1

فضای آزاد و باز که حاصل نبرد روشنفکران و نویسندگان بود در انگلستان پیش و بیش از سایر کشورها زاد و رشد کرد. این شرایط راه را برای انباشت سرمایه توسط پیشه‌وران آن روزگار هموار کرد و موجب شد صنعت کارخانه‌ای در این کشور رونق پیدا کند. شکست قطعی فئودالیسم از آزادیخواهان در حوزه اندیشه و عمل و آزادی دادوستد در درون جزیره و بیرون از آن به رشد تجارت و تولید صنعتی و سرانجام انقلاب صنعتی منجر شد. همزمان با ایجاد بنگاه‌های بزرگ صنعتی در انگلستان و تجمیع‌ کارگران در یک فضای محدود در مقایسه با اراضی زراعی و مزرعه‌ها و شکاف درآمدی بزرگ میان صاحبان و مالکان کارخانه‌ها و کارگرانی که تنها درآمدشان را فروش نیروی کار تشکیل می‌داد، زمزمه‌های مخالفت با وضع موجود در میان کارگران اروپایی و انگلیسی شنیده می‌شد. کارگران انگلیسی اتحادیه خود را در ربع اول سده ۱۸۰۰ تاسیس کردند. کارگران در آمریکا، ‌فرانسه و آلمان نیز توانستند تشکیلات و سازمان خود را تاسیس و برای مذاکره با کارفرمایان و دولت نیرومند شوند. در آمریکا نیز چنین فضایی پدیدار شد و در سال ۱۸۶۹، ۹ خیاط اروپایی در شهر فیلادلفیا آمریکا، انجمن کارگری را تاسیس کردند که ۱۷ سال شمار اعضای آن به ۷۰۰ هزار نفر رسید.رشد اتحادیه‌های کارگری در آمریکا روند فزاینده‌ای پیدا کرد و اعتصاب از حقوق آنها شد. در اول ماه مه سال ۱۸۸۶ بود که اعتصاب کارگران نساجی در شیگاگو به نبرد واقعی تبدیل و کارگر چند کارخانه کشته‌ شدند.این در سال ۱۸۶۹ بود و ۳ سال بعد در ایتالیا، کنگره بین‌المللی کارگران تصمیم گرفت که اول ماه مه هر سال را به نام روز کارگر نامگذاری کند. در این روز، در سراسر جهان و به یاد کارگران آمریکایی کشته شده مراسم بزرگداشت کارگران برگزار می‌شود. دکتر علی رشیدی در کتاب ارزشمند خود به نام «نظام سرمایه‌داری و انقلاب صنعتی اروپا» فصلی را به موضوع اتحادیه‌های کارگری اختصاص داده است که بخشی از آن را در چند شماره می‌خوانید.

اتحادیه‌های کارگری توسط طبقات مزدبگیر در اعتراض به سیستم سرمایه‌داری، به وجود آمد. بر پایه تز تاریخ‌دان مشهور آرنولد توین بی، سرمایه‌داری چالشی است که جنبش کارگری پاسخ آن است. به عبارت دیگر اتحادیه‌های کارگری محصول سرمایه‌داری مدرن است.

اگرچه گیلدهای صنفی دوران ماقبل سرمایه‌داری، شباهت‌های ظاهری‌ای با اتحادیه‌های کارگری دارند، ولی نقش آنها کاملا با اتحادیه‌های کارگری متفاوت است. گیلدهای صنفی در بین اعضای خود هم کارفرما - استاد کار و شاگرد - مستخدم و کارآموز - مزدبگیر را یکجا داشتند، در حالی که یک اتحادیه کارگری انجمنی مرکب از تنها مزدبگیران است. اگر کارفرمایان هم عضو رسمی اتحادیه کارگری باشند، اتحادیه دیگر کارگری نیست. در دوره سرمایه‌داری اولیه (۱۷۵۰ - ۱۵۰۰) سازمان‌های پراکنده‌ای از کارگران در انجمن‌های پیشه‌وران وجود داشت، ولی اینها نه خیلی موفق بودند و نه رشد و توسعه مداوم داشتند. جنبش کارگری مدرن ابتدا از زمان وقوع انقلاب صنعتی در انگلستان و از قرن نوزدهم در سایر ممالک سرمایه‌داری دنیای غرب آغاز شده است - حتی در انگلستان جنبش کارگری تا نیمه دوم قرن نوزدهم شکل نهایی خود را نیافت. از این رو حتی در بین تاسیسات جهان سرمایه‌داری، اتحادیه‌های کارگری پدیده‌ای نسبتا تازه است.

شرط اصلی پیدایش جنبش کارگری وجود مجموعه بزرگی از کارگران است که دیگر تولیدکننده مستقل نیستند و به وضعیت خود به‌عنوان مزدبگیر آگاهی دارند. چون ابزار ضروری تولید مستقل و خوداشتغالی را در تملک ندارند، باید خدمات کاری خود را به سرمایه‌دار صاحب ابزار تولید بفروشند. مزدبگیران نه‌تنها از دید نظام سرمایه‌داری فاقد مال و ملک هستند، بلکه آنها افراد آزادی هستند که با تشخیص وضعیت وابستگی اقتصادی خود، می‌توانند برای حفظ و پیشبرد منافع مشترک خود به تشکیل سازمان و اتحادیه اقدام کنند. چون یک نفر قابل اخراج از کار است، قدرت مقابله و چانه‌زنی فرد کارگر در مقابل سرمایه‌دار صاحب ابزار تولید، ضعیف می‌باشد. اما کارگر به‌عنوان عضو یک اتحادیه، چون خدمات جمع آنها برای صاحبان سرمایه غیرقابل چشم‌پوشی است، دارای قدرت مقابله و چانه‌زنی فراوان می‌شود، قدرت در اتحاد است.

در مراحل مختلف توسعه اقتصادی، تنوع و وحدت از خصایص پیدایش جنبش کارگری در ممالک مختلف بوده است. نوع اعتراض کارگر با شرایط خاص هر کشور ارتباط داشته است - عوامل موثر شامل وضعیت و مقام قانونی سازمان‌های کارگری، وضعیت و مقام تکنولوژی، نوع اتحادیه‌ها، درجه فعالیت سیاسی اتحادیه‌ها، فرم‌های جایگزینی اعتراض سیاسی، درجه و حد ترکیب موسسات تجاری و پیدایش انحصارات، سیکل‌های تجاری و درجه یکنواختی مذهبی و نژادی در هر کشور می‌باشد.

۱ - جنبش کارگری انگلیس

جنبش کارگری در انگلیس را می‌توان به سه دوره اصلی تقسیم کرد: دوره شکل‌گیری، دوره اتحادیه‌های صنفی صنعتی و دوره اتحادیه‌های کارگری صنعتی. دوره شکل‌گیری جنبش کارگری در انگلیس از سال ۱۸۲۴ شروع می‌شود. در این سال قانون ضدتبانی که تشکیل سازمان، هم توسط کارگران و هم توسط کارفرمایان را ممنوع می‌ساخت، ولی به طور قاطع علیه کارگران اعمال می‌شد، لغو گردید. دوره دوم از حدود سال ۱۸۵۱ آغاز شد که «مدل جدید» اتحادیه‌گرایی توسط انجمن موتلفه مهندسین تاسیس شد. انتقال از مرحله دوم به مرحله سوم طی دهه‌های ۱۸۸۰ و ۱۸۹۰ صورت گرفت و مهم‌ترین حادثه در این دوره انتقالی، اعتصاب مشهور کارگران باراندازها در سال ۱۸۸۹ است.

سال‌های شکل‌گیری

طبق قانون عرفی تشکیل هر نوع سازمان به‌منطور بالا بردن دستمزدها و کاستن ساعات کار، توطئه‌ای جنایی در امر محدود کردن تجارت بود. قانون عرفی گاه‌گاه با قوانین موضوعه دیگر که تشکیل اتحادیه‌های کارگری در فعالیت‌های خاصی را ممنوع می‌ساخت، تقویت می‌شد و در سال‌های ۱۷۹۹ و ۱۸۰۰ قوانین ضدتبانی، ممنوعیت قانونی عام فعالیت دسته‌جمعی را برقرار ساخت. در سال ۱۸۲۴ این قوانین لغو شد، نه به این دلیل که اعضای پارلمان معتقد به مفید بودن اتحادیه‌ها شدند، بلکه اعتقاد داشتند که اتحادیه‌ها هیچ نقش مهمی چه خوب و چه بد ندارند و در صورت تشکیل به دلیل بی‌کفایتی و ناتوانی خود متلاشی خواهند شد.

قانون سال ۱۸۲۴ که در سال ۱۸۲۵ اصلاح گردید، حقوق پایه‌ای مذاکرات دسته‌جمعی یعنی حق مزدبگیران در اقدام دسته‌جمعی برای کنترل فروش کار خود یا نفروختن (اعتصاب) آن در بازار را برقرار ساخت. طی ده سال آینده کوشش بسیار برای سازمان دادن اتحادیه‌ها، به شکل‌گیری اتحادیه کارگری ائتلاف بزرگ ملی (GNCTU) به رهبری رابرت اون کارخانه‌دار اصلاح‌طلب شده، انجامید.

همان‌طور که از اسمش پیدا است، ائتلاف بزرگ ملی یک سازمان ملی بود که تمام کارگران مایل به مشارکت را در یک اتحادیه بزرگ جمع می‌کرد. رشد سریع و شدید اتحادیه را باید در ناامیدی زننده گروه‌های طبقه کارگر، ناشی از قانون بزرگ اصلاحات سال ۱۸۳۲ دانست. صنعتکاران طبقه متوسط با کمک طبقه کارگر توانستند قانون انتخابات پارلمان را اصلاح کنند، ولی کارگران با کمال تعجب و تاسف دریافتند که خود آنها به دلیل گنجاندن شرایط درآمدی برای داشتن حق رای از رای دادن محروم شده‌اند. از این زمان نارضایتی رهبران طبقه کارگر در جهت ایجاد جنبش واقعی کارگری هدایت شد. ائتلاف بزرگ ملی اولین کوشش مهم برای دور هم آوردن گروه‌های طبقه کارگر، اتحادیه‌‌های کارگری، تعاونی‌ها، انجمن‌های دوستدار طبقه کارگر و کارگران کشاورزی بود. مقصود ائتلاف بزرگ ملی هیچ چیزی کمتر از سرکوب کردن کامل سرمایه‌داری و سیستم رقابت از طریق سیستم تعاونی تحت کنترل کارگران نبود.

هدف آن نه تنها کنترل صنعت، بلکه تفوق بر پارلمان و نهادهای حکومت محلی و در واقع در دست گرفتن حکومت کشور بود.

این فعالیت انقلابی با عکس‌العمل شدید کارفرمایان و دولت مواجه گردید. کارگران شناخته شده به عنوان عضو ائتلاف بزرگ ملی را به محل کارشان راه ندادند.

کارفرمایان به طور عام و وسیعا به چیزی متوسل شدند که «اسناد» نامیده می‌شد و آن نوشته، قسم یاد شده و امضا شده توسط کارگران بود که عضو اتحادیه کارگری نیستند و هرگز عضو اتحادیه کارگری نخواهند شد. بعضی از رهبران طبقه کارگر به دلیل برگزاری «قسم‌های غیرقانونی» طبق «قوانین ششگانه» محافظه‌کارانه‌ای که در سال ۱۸۱۹ وضع شده بود زندانی شدند. تحت فشار این اقدامات ائتلاف بزرگ ملی به سرعت از هم پاشید. سازمان آن حتی برای آغاز اجرای هدف بزرگ خود ضعیف بود. فاقد قدرت برنده‌شدن در جدال اقتصادی و قانونی در مقابل کارفرمایان و دولت بود.

بعد از سقوط ائتلاف بزرگ ملی در سال ۱۸۳۴، اعتراض اجتماعی علیه وضعیت موجود در جهت اصلاحات سیاسی (که نقطه مورد تاکید سال‌های قبل از قانون اصلاحات ناامیدکننده سال ۱۸۳۲ بود) معطوف گردید. آشوب در بین گروه‌های طبقه کارگر در اثر تصویب قانون فقرا سال ۱۸۳۴ که در آن به عامل کار مانند یک کالا تابع قوانین بازار آزاد عرضه و تقاضا نگاه می‌شد، تشدید گردید. آرزوها و تمایلات طبقه کارگر به صورت جنبش چارتیست نمایان گردید. چارتیست اساسا یک جنبش اقتصادی بود، ولی ابزار نیل به اهداف صرفا جنبه سیاسی داشت. چارتیست یک «میثاق مردم» یا مگنا کارتا طبقه کارگر بود که شش تقاضا داشت:

۱ - حق رای عام برای مردان

۲ - رای دادن با ورقه

۳ - ایجاد پارلمان یا قوه مقننه یکساله

۴ - بدون قید و شرط داشتن ملک برای عضو پارلمان

۵ - تساوی تعداد نمایندگان برای تمام مناطق.

همین که حق رای عمومی و سایر اصلاحات پذیرفته شد، چارتیست‌ها انتظار داشتند طبقه کارگر نمایندگانی را انتخاب کند که اصلاحات مورد تقاضای طبقه کارگر را به صورت قانون درآورد. مجلس در سال ۱۸۳۹ «میثاق مردم» را رد کرد. چارتیست در دهه ۱۸۴۰ همچنان فعال باقی ماند تا اینکه در سال ۱۸۴۸ توسط سربازان به رهبری دوک ولینگتون نابود گردید و این همان سالی است که جنبش انقلابی تمام اروپا را فرا گرفت و وضعیت موجود در اروپای غربی را شدیدا تهدید کرد، ولی این موج با همان سرعت شکوفه زدن پژمرد.

مرحله اتحادیه صنعتی تخصصی

بعد از شکست ائتلاف بزرگ ملی اتحادیه کارگری در سال ۱۸۳۴ و سقوط جنبش چارتیست در سال ۱۸۴۸، طبقه کارگر انگلیس یک جنبش کارگری کوچک، ولی هماهنگ شده را در سال ۱۸۵۱ با تشکیل فدراسیونی به نام انجمن موتلفه مهندسین آغاز کرد و در آن چندین اتحادیه فعال در صنایع فلزات را گردهم آورد. این اتحادیه‌ها هر یک طبق حرفه یا صنعت خاص خود سازمان یافته بودند و اعضای آن بیشتر کارگران ماهر صنعتی دارای دستمزدهای بالاتر بودند. این اشراف طبقه کارگر، یک گروه همگن تحت رهبری افراد توانا با اهداف محدود به وجود آوردند. آنها آگاهانه از اشتباهات روبرت اوئن «یک اتحادیه بزرگ با عضویت افراد ناهمگن و اهداف انقلابی که ترس و خصومت کارفرمایان، دولت و طبقه متوسط را برانگیخته بود، اجتناب کردند.» اتحادیه‌های صنعتی تخصصی پایه‌های محکمی داشتند. آنها دستورات سرمایه‌داران را می‌پذیرفتند و انرژی خود را قبل از هر چیز برای گرفتن دستمزدهای بیشتر و شرایط کار بهتر برای خود صرف می‌کردند. کار ماهر کالایی کمیاب بود و برای آن می‌شد قیمت بالایی را دریافت کرد. به شرط اینکه کارگران به جای انفرادی به صورت اتحادیه اقدام کنند.یک نقش مهم اتحادیه صنعتی تخصصی، کسب مزایای زمان مریضی، بیکاری و معلولیت برای اعضای خود بود. این کارگران ماهر چون می‌توانستند تامین اجتماعی قابل قبولی از طریق سازمان اتحادیه خود به دست آورند. زیاد به فکر تامین اجتماعی فراهم شده از طریق دولت نبودند. اتحادیه‌ها بیشتر به فکر امنیت پول‌های فراوانی بودند که در خزانه آنها جمع می‌شد. مجلس قانونی را گذراند که هدف آن ظاهرا حفظ دارایی و ثروت اتحادیه‌ها در مقابل کلاهبرداری مقامات اتحادیه و مهم‌تر از آن در مقابل ادعاهایی که ممکن بود علیه اتحادیه‌ها به دلیل فعالیت‌های قانونی آنها مانند اعتصاب در دادگاه‌ها مطرح شود،‌ بود.بزرگ‌ترین موفقیت طبقه کارگر در ربع سوم قرن نوزدهم، غیر از کسب حق رای برای همه کارگران مرد مزدبگیر شهری طبق قانون اصلاحات سال ۱۸۶۷، وضع قانون در جهت تقویت موقعیت حقوقی و قانونی اتحادیه‌‌ها بود. قوانین پارلمان در سال ۱۸۷۱ و ۱۸۷۵ مقام قانونی کامل اتحادیه‌ها را ایجاد کرد. حق اعتصاب به این صورت تضمین شد که هیچ عمل دسته‌جمعی کارگران قابل مجازات نیست، مگر اینکه همان عمل انجام شده توسط یک فرد، کار و امری مجرمانه باشد. تظاهرات مسالمت‌آمیز، حمل شعار به طور روشن عملی قانونی شد. از این زمان اسلحه‌های لازم برای چانه‌زنی موفقیت‌آمیز دسته‌جمعی از طریق قوانین موضوعه فراهم شده بود.