تاریخ نفت
کارنامه مصدق درسیاست و اقتصاد-۱
استاد عبدالحسین حائری بیش از نیم قرن از زندگیاش را به بررسی آثار و نسخ خطی و تاریخی در کتابخانه مجلس گذرانده و از مطلعترین افراد در تاریخ معاصر است. وی در گفتوگو با مرتضی رسولیپور داوری خود درباره دیدگاه و رفتار دکتر محمد مصدق در منصب نخستوزیری و همچنین جریان ملی شدن نفت مطرح کرده و معتقد است که تصمیمهای مصدق را باید در ظرف زمانی خاص آن دوران دید و داوری کرد.
عبدالحسین حائری
استاد عبدالحسین حائری بیش از نیم قرن از زندگیاش را به بررسی آثار و نسخ خطی و تاریخی در کتابخانه مجلس گذرانده و از مطلعترین افراد در تاریخ معاصر است. وی در گفتوگو با مرتضی رسولیپور داوری خود درباره دیدگاه و رفتار دکتر محمد مصدق در منصب نخستوزیری و همچنین جریان ملی شدن نفت مطرح کرده و معتقد است که تصمیمهای مصدق را باید در ظرف زمانی خاص آن دوران دید و داوری کرد. از نگاه این تاریخدان ایرانی، مصدق هرگز به انگلیسیها و آمریکاییها اعتماد نکرد و کارنامه او را باید از نتایج ملی کردن نفت تفکیک کرد. این مطلب از سایت تاریخ معاصر ایران اخذ شده است.
با گذشت بیشاز نیم قرن سال از واقعه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سقوط دولت دکتر مصدق به نظر میرسد هنوز در بعضی از محافل علمی، داوری منصفانهای در مورد دوران ملی شدن صنعت نفت صورت نمیگیرد. بعضی دکتر مصدق را همچون ابلیس میدانند و شماری دیگر او را همچون قدیس میستایند. شما شخصیت دکتر مصدق را چگونه میشناسید؟
زمان ملی شدن نفت و در تمام مدت نخستوزیری دکتر مصدق من خیلی در مسائل سیاسی وارد نبودم. به عبارت دیگر پست سیاسی نداشتم، ولی در مطالعاتی که بعدا داشتم و اطلاع پیدا کردم تصور میکنم دکتر مصدق با توجه به سخنرانیهایی که میکرد و گزارشهایی که به شورای امنیت و دادگاه بینالمللی لاهه داده بود در پی فرصتی است که دست خارجی و اجنبی را از ایران قطع کند. او به شدت از نفوذ شرکت نفت و مظالم انگلیسیها در ایران شکایت داشت و میدانست که شرکت نفت عامل اجرای سیاست انگلستان در سراسر ایران است. مسائل مالی و اقتصادی امتیاز نفت فقط یک جنبه کوچک بود و هرگز مصالحهای در موضع نفت به درد دل او پاسخ نمیداد. دشمنی او با انگلستان دیرینه بود، زیرا هیچ گونه اهانتی را تحمل نمیکرد. او در برابر نفوذ خارجی در ایران روحیهای عصیانگر داشت و لذا به حرفهای آنها اعتماد نمیکرد. من از حرفهای او احساس میکنم که به شدت از انگلیسیها عصبانی بود و فکر میکرد حالا که فرصتی به دست آمده باید ریشه آنها را در ایران قطع کرد. اینکه آیا منافع ایران در گرو کنار آمدن با انگلیسیها بهتر تامین میشد، شبههای است که بعضی مطرح کردهاند، ولی من کار او را به عنوان یک احساس ملی بهتر میپسندم. شاید دکتر مصدق این طور فکر میکرد پیشنهادات ارائه شده بالاخره منتهی به همین چیزی میشد که در قرارداد کنسرسیوم صورت گرفت، هرچند که ظواهر زیبا و نرمی داشت.
عدهای بر این باورند که دکتر مصدق تحت تاثیر دموکراسی آمریکایی نگاهش به دولت آمریکا به عنوان یک کشور بیطرف که میتوانست نقش میانجی را ایفا کند بیش از حد خوشبینانه بود. نظر شما در این مورد چیست؟
من چنین فکر نمیکنم. آمریکاییها در اوایل نهضت تا اندازهای از دکتر مصدق حمایت کردند و دکتر مصدق هم این طور نشان میداد که ناامید نیست، ولی وقتی که به ایران آمدند و حرفهای خود را زدند دکتر مصدق زیر بار حرف آنان نرفت و حتی نماینده آمریکا که با مصدق ملاقات کرده بود از او عصبانی بود که چرا حرف او را قبول نمیکند. شاید دکتر مصدق در ابتدای کار نسبت به نقش آمریکاییها تا حدی خوشبین بود، ولی بعدا خودش صریحا گفت: آمریکاییها به ما کمک چندانی نکردند. فقط دو هلیکوپتر برای پخش د.د.ت در ایران فرستادند. این تنها کمک آمریکاییها بود که به ایران کردند. بدون شک هیچ وقت مصدق دل به آمریکاییها نداده بود. من فکر میکنم بزرگترین گناه از شاه بود که ناجوانمردانه با دولت دکتر مصدق مبارزه کرد و دست به دشمن داد تا دولت ملی مصدق را ساقط کند.
عمده ایراداتی که مخالفان دکتر مصدق به او میگیرند یکی موضوع لایحه اختیارات و دیگری برگزاری رفراندوم و تعطیلی مجلس هفتم است. البته افرادی مانند دکتر صدیقی، عبدالله معظمی و خلیل ملکی هم که از طرفداران و نزدیکان دکتر مصدق بودند با تعطیلی مجلس موافق نبودند. شما چه نظری دارید؟
واقعش این است که در نحوه اداره کشور اختلافاتی وجود داشت. گرفتن لایحه اختیارات در مرحله اول و دوم با موافقت مجلس بود و نمایندگان خودشان این حق را به دولت تفویض کردند. در مرتبه دوم هم اکثریت نمایندگان با تمدید لایحه اختیارات موافقت کردند. آیتالله کاشانی اگرچه موافق نبود ولی پس از مذاکره دکتر مصدق با او این موضوع هم رفع شد و با هم توافق کردند. در مورد تعطیلی مجلس و برگزاری رفراندوم من جهت اصلی این کار را نفهمیدم و جوابی برای آن ندارم. گفته میشد که مجلس مخالف دکتر مصدق است، در حالی که به نظر من تعداد زیادی از نمایندگان طرفدار دولت مصدق بودند. من نفی نمیکنم که مصدق تاحدی لجبازی داشت. شاید این طور بوده باشد. بعید نیست. فردای روزی که دکتر مصدق ساقط شد آیتا... کاشانی در مصاحبهای گفت: ما پیروز شدیم، ما پیروز شدیم. خب این حرف آیتالله کاشانی بود. من هیچ وقت این حرف یادم نمیرود.
شما باید فضای آن روز کشور را به یاد بیاورید. چه وضعیتی برای دولت مصدق به وجود آورده بودند که برای من هیچ قابل توضیح نیست. چه عرض کنم! در واقعه نهم اسفند برخی از بزرگان مقابل خانه شاه روی دست مردم به شاه میگفتند از کشور نرو و از این قبیل حرفها که مطالب و عکسها در روزنامههای آن زمان منعکس است. چه عرض کنم!
ارسال نظر