اسناد روابط ایران و شوروی از سال۱۳۰۴ تا۱۳۱۸- بخش سوم
تجارت بدون واسطه شوروی با مالکین بزرگ برنج
نهضت اقتصاد ایران در ادامه نامه خود خطاب به دولت ایران، از تجارت بدون واسطه شوروی با مالکین کوچک و بزرگ برنج گیلان و فریفتن این تجار نام میبرد که البته چندان هم در این مورد موفق نمیشوند، اما احتیاط را شرط لازم دانسته و خواستار برقراری اتحاد بیشتر بین مردم و دولت شدهاند. بخش دیگری از این اسناد که برگرفته از کتاب «اسنادی از روابط ایران و شوروی در زمان رضاخان» است، در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود.
برنجکاران گیلانی
نهضت اقتصاد ایران در ادامه نامه خود خطاب به دولت ایران، از تجارت بدون واسطه شوروی با مالکین کوچک و بزرگ برنج گیلان و فریفتن این تجار نام میبرد که البته چندان هم در این مورد موفق نمیشوند، اما احتیاط را شرط لازم دانسته و خواستار برقراری اتحاد بیشتر بین مردم و دولت شدهاند. بخش دیگری از این اسناد که برگرفته از کتاب «اسنادی از روابط ایران و شوروی در زمان رضاخان» است، در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم میشود. تا دیروز صبح خبر رسید که تجارتخانهها عموما تعطیل و جمعیت زیادی به سمت پهلوی برای توقیف گمرک و تعطیل تجارت و عملیات دیگر حرکت نمودند.
بلافاصله بنده و آقای فرمانده تیپ مستقل شمال ناچار برای جلوگیری از حضرات، مصمم حرکت شده و ضمنا برای رعایت مصلحت وقت حضرت حجهالاسلام آقای حاج سید محمود مجتهد، دامت برکاته و آقای سردار معتمد را هم به اتفاق آقای رییس نظمیه حرکت دادیم. وقتی در غازیان وارد محوطه گمرک شدیم که کارکنان گمرک از وحشت، درب ورود را بسته و جمعیت تصمیم شکستن آن را نموده بودند که بنده و آقایان وارد و داخل جمعیت شده، دو ساعت متجاوز با اندرز و نصیحت همین قدر توانستم که از التهاب و حرارت جمعیت به مقداری کاسته که حاضر شدند جمعیت از اطراف گمرک متفرق و دوازده نفر از جانب خود به نمایندگی انتخاب نمایند که برویم در پهلوی مذاکره نماییم. اگر بنده و آقای فرمانده و چند نفر آقایان که همراه برده بودیم توانستیم آقایان را به دلایلی قانع کنیم فبها والا عملیات خود را تجدید نمایند. با این صورت عمل، عموما عازم پهلوی شده و در جریان این حال تخمینا دو ساعت هم اداره گمرک صورت تعطیل داشته که در موقع حرکت به سمت پهلوی دستور داده شد مشغول کار بشوند. بعد نمایندگان حضرات در پهلوی معین و در اداره حکومتی حاضر و داخل در مذاکره شدیم. حضرات شرح خسارات و خانه خرابی خود را که از طرز تجارت و عملیات نمایندگان تجارتخانهها و اتباع دولت شوروی اظهار و ضمنا دو سه موضوع را محل شاهد قرار داده و تقاضای اصلاح آن را نمودند. اولا عاملین روسها در نتیجه نهضت تجار را کنار گذاشته بعضی اشخاص پست و بیحیثیت را جلو کشیده، سرمایه و اعتبار میدهند که برای آنها خردهخری میکنند و ضمنا به همان اشخاص جواز مخصوص برای حمل بعضی اجناس میدهند که روحا اختلاف کلمه بین اهالی انداخته و رشته اتفاق مالک و تاجر و جمعیت نهضت را پاره نموده و در انظار دنیا هم این طور جلوه میدهند که تجار شمال به داد و ستد خود مشغولند، منتها یک عده هوچی به اغراض خصوصی این اقدامات میکنند. ثانیا بعضی از اتباع ایران هم برای استفاده آنی، حیثیت ملی را شکسته داخل در بعضی معاملات مخفی میشوند که برخلاف مصلحت جامعه نسبت به اتحاد جمعیت و معاریف اهالی و تجار سکته وارد مینمایند. ثالثا اجناس روسیه را اتصالا وارد و آزاد میفروشند، ولی اجناسی را که از ایران میبرند با همین دسایس به خردهخری جمعآوری کرده به قیمتهای پست و نازل خاتمه میدهند. بالنتیجه چون جنس مبادله میشود اگر به حساب قیمت مراجعه شود هرگاه یکمیلیون جنس وارد کنند، در مقابل چهارمیلیون جنس ایران را میبرند یا باید اولیای دولت در جزئیات عمل داخل و از این معایب و بالخاصه عملیات عمال داخلی را جلوگیری و با عقد قرارداد تکلیف تجارت شمال را معلوم فرمایند یا اینکه نه جنس از روسیه وارد و نه از ایران خارج شود که به کلی گمرکات بنادر شمال بسته و در عمل معارضه به مثل شود. در مقابل با هر زبانی بود که عملیات ملت و دولت باید با هم دیگر توام باشد و نماینده دولت فعلا در مسکو مشغول انجام تعلیمات دولت و مرام ملت است و از جانب دولت امیدواریهای کامل به عقد قرارداد شرافتمندانه داده شده که قریب به خاتمه است و آقایان هر قدر دچار مشکلات باشند، بعد از این مدت یک هفته هم بیشتر صبر کنید تا نتیجه اقدامات دولت معلوم شود. با هر صورت و منطقی بود حضرات را ساکن و قانع و تعطیل عمومی را رفع کردیم، فقط میتینگی در بلوار پهلوی جلو عمارت حکومتی، در همین زمینه معروضهای با اشتراک هزار نفر جمعیت متجاوز داده و متفرق و به شهر معاودت نمودند و قبلا هم برای پیشبینی یک عده نظامی و پلیس مامور و مراقب انتظامات بودند که به حمدالله با این حالت عصبانی مردم، از جمعیت به هیچ وجه حرکتی برخلاف نزاکت ظاهر نگردید و نیز آقای فرمانده و رییس نظمیه تا آخر مرحله در آنجا مراقبت نموده، تمام افراد را قبلا به تدریج به سمت شهر حرکت داده، بعد از حصول اطمینان تامه مراجعت کردیم و در خاتمه به عرض میرسانم که این کار را خاتمه شده تصور نفرموده و مثل تلگراف قبل بلاجواب نگذارید، زیرا که فقر عمومی به تدریج به روحیات افراد از عالی و دانی اثر کرده و قریبا این منظره به حکم طبیعت تجدید خواهد شد. مستدعیم دستور جامعی برای طرز اقدام حکومت صادر فرمایید.
آقایان محترم، اثبات آنکه منافع عمومی هر ملتی مقدم بر منافع خصوصی افراد آن ملت است و اینکه منافع عمومی موجب سعادت جامعه آن ملت و مملکت است، به نحوی واضح و روشن نزد هر عاقل و ذیحسن و وجدان است که حاجتی به اقامه دلیل و برهان ندارد و بدیهی است که تحصیل منافع عمومی بدون معاونت و معاضدت جامعه ملت غیرمیسور، بلکه غیرممکن است. به تجربه و ملاحظه صفحات تواریخ ثابت است که سعادت ملت و مملکت منحصر به موافقت و اتحاد افراد آن جامعه است تا به اتفاق کشتی نجات به ساحل رسد و از گرداب فلاکت و پریشانی رهایی یابد و در طریقه دیانت اسلامی هم تاکید شدید و بلیغ در تحصیل موافقت و اتحاد و تعلیم موجبات آن شده که بر تابع آن دیانت پوشیده نیست و قلم مشیت که بر صفحات احوال مخلوقات کشیده شده سعادت هر جامعهای را به تمییز بین خیر و شر و نفع و ضرر ثبت کرده، چنانچه تحصیل منافع عمومی در سایه اتحاد و موافقت موجب سعادت و نجات ملت و ابقای قومیت و ترقی مملکت است و افراد ملت باید در آن مجاهدت و کوشش نمایند در رفع ضرر از نوع ملت که موجب افنای آن و با انعدام مملکت توام است باید در سایه همان قسم از اتحاد زیادتر مجاهد و ساعی باشند، زیرا دفع ضرر در نظر عاقل مقدم بر جلب منفعت است و از مراحمکننده این قسم از ضرر لزوما باید احتراز داشت، چه از افراد آن جامعه فراهم آید یا از خارج و ضرر وارده دو قسم است یکی آنکه اگر گاهی ضرر رساند، گاهی هم نفعی رساند و این قسم قابلجبران و تحمل است و دوم آنکه ضرر وارده دائمی باشد و هیچ وقت متعقب به نفعی و بهرهای نباشد این قسم از ضرر است که غیرقابل جبران و تحمل است و رفتهرفته موجب افلاس و پریشانی عمومی است و حکما و عقلا فراهمکننده این قسم از ضرر را دشمن دانستهاند. از این جاست که صاحبان افکار مستقیمه از تجار محترم گیلان در این چند ساله بعد از انقلاب روسیه و تشکیل دولت شوروی معاملات و تجارت خود را با آن دولت موازنه نموده و دانستهاند که همیشه مضرت در طرف خودشان و منفعت با همسایگان است و یقین کردهاند که این طرز و رویه اگر دائمی باشد و علاوه به آن که موجب افلاس و پریشانی نوع تجار است، موجب پریشانی مالک و زارع، بلکه کلیه افراد ملت گیلان و افنای آنها است.
«به بازار تو سودی جز زیان جان نمیبینم
که بعد المشرقین آمد میان ما و این سودا»
و چاره و علاج خود و ملت گیلان را به ترک این معامله و تجارت دانسته و تشکیل نهضت اقتصاد را لازم دیده و مالکین و زارعین هم این نهضت را بر له خود دیده و نتیجهاش را ابقای حیات خود و مملکت دانسته و معاضدت و موافقت را لازم شمرده و با تجار محترم هم آواز شده و در معاملات با همجوار خودداری نموده «بی همرهی این راه به سر نتوان برد» و عموما از خسرو زمانه و سلطان ایران استراحاما استعلاح کرده که یا عقد قرارداد تجارتی فی مابین که صلاح طرفین باشد، دایر نمایند یا معامله به مثل و مقابله را اجرا دارند؛ یعنی تجار ایرانی حمل مالالتجاره نکرده در سر حد معامله بنمایند و دولت شوروی هم معامله در داخله ایران را موقوف نماید و در سر حد مبادله کرده باشد و آقایان تجار محترم بر این تصمیم خود با عهود موکده باقی مانده و نمایندگان شوروی با آنکه همجوار و باید در ازدیاد مودت و مهربانی مساعی باشند بالعکس از ورود مالالتجاره خود زاید از سابق خودداری نکرده، بلکه در تزلزل ارکان نهضت و انصراف افراد این جمعیت به هر آنچه مقدور بوده، اقدام نموده غفلت از آنکه بعد از این تجربه حاصله از سلوک آنها در معاملات با ایرانیان دیگر فریب و تغافل غیرممکن است.
«این دام ببر قصد شکار دیگری کن
کان صید که دیدی به کمند تو نیاید»
گاهی اعلان به مالکین کرده که تجارت شوروی بلاواسطه تجار از مالکین بزرگ و کوچک، برنج را به قیمتی که کمتر از پوط هفت قران و ده شاهی نیست خریداری مینماید تا زارعین و مالکین را فریفته و از موافقت با تجار محترم منصرف داشته و تولید اختلافی نماید و ضمنا هم که خود را حامی رنجبر میداند حاصل رنج آنها را که برنج است جمعآوری مینماید لکن مالکین هم فریفته نشده و از مقصود آگاه بوده « تو مپندار که دلبر زدلت آگه نیست» گاهی بعضی از اولاد ناخلف ایران را که در این مملکت آسایش خود را خواهانند و بس و همیشه منافع شخصی را در نظر داشتهاند نه منافع عمومی را به خود جلب و جذب کرده و با آنها معامله نموده و در عوض مبادله جنس کرده. از طرف نهضت اقتصاد موجبات تکدیر آنها فراهم شده و اینکه آنها از اشخاص و عضو فاسد در ملت و مملکت هستند اعلان نموده و حجرات آنها را توقیف کرده و به آنها فهمانده:
«عضوی زتو گر دوست شود با دشمن
دشمن دو شمر تیغ دوکش زخم دوزن»
و هر قدر هم این اشخاص خود را به وسایل نزدیک به جمعیت نموده و از اقدام خود معذرت خواسته و برای جبران از تقصیر خود ملتزم به اعاشه فقرا شده نظر به آن که جمعیت نفاق و دورویی را از آنها بالیقین احراز کرده و نزدیکی آنها را به جامعه خود مضر دانسته از تجدید مودت با آنها خودداری کرده گاهی کالجراء المنتشر اوراق جواز حمل مالالتجاره [را] به ایادی متفرقه داده گاهی با آنکه در این بازار بادکوبه مالالتجاره زیادتر از سنه گذشته وارد شده اذهان را مشوب داشته لکن نهضت اقتصاد در مقابل همه این اقدامات در عزم خود «کالجبل لاتحرکه العواصف» ثابت و راسختر شده و با نیرنگ و حیلهها از افراد داخله و خارجه منصرف نشده و متخلف از افراد جامعه را مطرود کرده و از آنها بیزاری را لازم دانسته
«روی دل از دو طایفه بر تافتن نکوست
از دوستان دشمن و از دشمنان دوست»
آقایان محترم، این اقدامات و نهضت جامعه که نتیجهاش نجات ملت و سعادت مملکت است در نزد ملل حیه عالم فوقالعاده قابل تقدیر بلکه در نظر دولت شوروی هم اهمیت دارد و به هیچ وجه مورد تنقید و ملامت نیست، البته وظیفه هر ملت بیدار و آگاه است که در سعادت خود کوشش نماید و از خود بگذرد و بر تصمیم آخری خود که تعطیل کلیه تجارتخانهها بود موفق شدهاید و بر عزم خودتان که به پهلوی عزیمت نمایید هم رفتار کردهاید و از عقیده خود که تعطیل گمرک و منع از صدور و ورود بوده هم تا اندازهای ابراز و در موقع عمل آوردهاید و حالیه هم در محوطه گمرک اجتماع دارید برای آن که آقایان محترم را به یک نکته مهمه مسبوق داریم در معیت حضرت فرمانده تیپ مستقل شمال و حضرت حکمران برای جلب خاطر و توجهات شما به آن نکته خدمت آقایان رسیدهایم و میگوییم ای آقایان محترم در موقعی که مملکت در اضطراب و ملت متزلزل بود در موقعی که کشتی مملکت در گرداب فتن و خاتم جم در نگین اهرمن بود در موقعی که دیده همه ایرانیان در انتظار مامن و ملجا بود خداوند قادر متعال جلت قدرته حکمت ازلیهاش تقاضا کرده که ابر فیض و احسانش از دریای وجود و فضلش باران رحمت بر مزارع ارواح و اجسام مملکت و ملت ببارد و حکمتش تقاضا کرده که ساحت ایران گلشن و قلوب ایرانیان روشن گردد و حکمتش تقاضا کرده که اعلان کنز مخفی نماید، آقایان محترم گمان دارید از مقصد و مرام شما که مایه حیات مملکت و ثروت ملت است غفلت فرمودهاند یا تعلل میفرمایند حاشا ثم حاشا ما و شما امیدواریم که مملکت ما را از هر گونه تطاول یگانه و بیگانه محفوظ باشد ما و شما امیدواریم که عموم ملت در سایه رافت و عطوفتش در امن و امان و محفوظ باشند. آقایان این احساسات امروز و اقدامات شما در تسریع دولت علیه در انجام مقصود و منظور شما در انظار و گذشتن شما از خود و حاضر شدن شما در فداکاری فوقالعاده دارای اهمیت است و نظر به علاقهمندی نمایندگان محترم دولت به شما و شما به آنها این که همه شما از دولت و دولت هم از شما است صلاح شما را در انتظار چند روزه میدانند و نظر به اطلاعات قریبهای که دارند قرارداد تجارتی گذشته یا در شرف اختتام است و از آقایان خواهانیم با مراعات نزاکت و ملاحظه شئونات خود و دولت از گمرکخانه به معیت خودمان بیرون رفته و بقیه مذاکرات خودمان را در بندر پهلوی خاتمه داده و مراجعت به رشت نموده باشیم تا دولت علیه به عون پروردگار جلشانه و با توجهات حضرت ولیعصر عجلالله فرجه موفق به انجام مهایم امور مملکت و فراهم داشتن آسایش ملت گردد و تشکر خواهیم داشت که آقایان محترم این بیانات ما را که از روی علاقهمندی و حقیقت با آقایان است قبول فرمایند سپس آقایان با تشکر از نمایندگان و دعاگویی به ذات اقدس ملوکانه از محوطه گمرک خارج شده پس از مذاکرات در عمارت حکومتی مطمئنا به طرف رشت مراجعت کردند.
ارسال نظر