ادوارد براون در بخش دیگری از کتاب خود تحت عنوان «انقلاب مشروطیت ایران» به نتیجه قیام مردم علیه انحصار تنباکو و خروج کارکنان شرکت تنباکو از ایران اشاره می‌کند که در شماره امروز منتشر می‌شود. در شب قبل از روز کریسمس، شعارهایی بر دیوارها نوشته شد که در صورت عدم‌لغو قرارداد طی ۴۸ ساعت، اروپاییان به مرگ محکوم می‌شدند. نگرانی در جامعه اروپاییان و خاصه هیات‌های نمایندگی به میزانی غیرقابل تحمل رسید و همه دست شایعه رواج یافت. در ۲۸ دسامبر، سربازان در نقاط مختلف منطقه اروپایی‌نشین مستقر گشته و اعلانی مبنی‌بر وعده لغو امتیاز توسط شاه منتشر گردید. مردم تا حدی آرام گرفتند، اما حاجی میرزاحسن شیرازی، مجتهد [مقیم] سامره تا حصول اطمینان از وعده شاه در الغای قرارداد، از بازپس گرفتن فتوای تحریم دخان اجتناب ورزید.

در اول ژانویه ۱۸۹۲، حاجی میرزاحسن شیرازی تلگرافی بلندبالا به ناصرالدین شاه ارسال داشته و ضمن تبریک لغو قرارداد، مصرانه از وی خواسته بود که سایر امتیازات اعطایی به بیگانگان را نیز لغو نماید، اما در این تلگراف به فتوای تحریم دخان که خود آن را صادر کرده و کاملا بر میزان تاثیر عمیقش بر مردم آگاه بود، هیچ اشاره‌ای نرفته بود. ارزش سهام بانک شاهنشاهی به نصف قیمت تنزل یافت. در ۳ ژانویه، شاه ضمن ارسال پیامی جهت حاجی میرزاحسن مجتهد آشتیانی از وی خواست که یا در استعمال مجدد تنباکو پیشقدم شود یا کشور را ترک گوید. وی شق دوم را برگزید، اما هیچ اقدامی در این راستا ننمود. با شنیدن این خبر مردم هیجانی بسیار از خود بروز داده و عن‌قریب به زعامت سیدی معمم، ارک شاهی را محاصره کرده و فریاد خشم سر داده و به پرتاب سنگ پرداختند.

سربازان به روی جمعیت آتش گشودند که در نتیجه چند تن، از جمله آن سید به خاک افتادند. هفت تن از مردم کشته و حدود ۲۰ تن دیگر مجروح شدند، اما جمعیت متفرق گردید. دو روز بعد حاجی میرزا حسن آشتیانی که نه شهر را ترک گفته و نه به استعمال دخان مبادرت نموده بود،‌ از سوی شاه یک انگشتری الماس،‌ به عنوان ‌آشتی، دریافت داشت، ولی تا زمانی که از الغای قرارداد از طریق اعلامیه صاحب امتیاز که در آن فسخ قرارداد اعلام و فروشندگان تنباکو جهت اعاده محصول خود دعوت شده بودند، اطمینان نیافت از پذیرش انگشتری اجتناب نمود. در ۲۶ ژانویه که جارچی الغای قرارداد را رسما در شوارع عمومی صلا داد، این خبر با استقبال همگان مواجه گردید. دو روز بعد، حدود چهل تن از کارکنان «شرکت تنباکوی شاهنشاهی» سابق پست خود را ترک و به اوطان خویش بازگشتند. دکتر فوریه می‌نویسد: «بی‌تردید ایشان تا مدت‌ها بحرانی را که به محض ورود به ایران از سر گذرانیده بودند،‌ فراموش نخواهند کرد؛ خاصه آن کسانی که در روز قیام در ایران حضور داشتند. آنان که غرامت خوبی دریافت داشته بودند، با خشنودی ایران را ترک گفتند، در حالی که مردم ایران نیز به همان‌سان شادمان بودند.»