قانون منع تریاک به جایی نرسید

برداشت شیره تریاک

پس از ورود تریاک به ایران از طریق اروپایی‌ها؛ مردم زیادی به اعتیاد مبتلا شدند. زمین‌های زراعتی در برخی از ایالت‌های ایران زمان قاجاریه و پهلوی به کشت تریاک و خشخاش اختصاص داده شد تا تجار ایرانی نیز بتوانند نیازهای کشورهای خارجی را تامین کنند. اما رویه رو به رشد اعتیاد در بین مردم ایران تا به آنجا پیش رفت که دولت‌های وقت را بر آن داشت تا قانونی به منظور کنترل کشت تریاک و همچنین ترک اعتیاد در مجلس بگذارند. اما با تغییر هر دولت و نبودن تبلیغات و آموزش مناسب، نه‌تنها روند رو به رشد اعتیاد در ایران نتوانست کنترل شود، بلکه مواد اعتیادآور دیگری از جمله هروئین و مواد مخدر صنعتی (شیمیایی) به بازارهای ایران روانه شد‌‌ه‌اند. از همین روی مجله الکترونیکی تاریخ معاصر ایران به نام «دوران» یادداشتی را تحت عنوان «دولتی شدن کشت تریاک» روی سایت خود قرار داده است که بخش پایانی آن امروز تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.

اما کدام معتادی است که به یک سخن دولت، دیگر دست به این کار نزند. مردمی که نزدیک به یک قرن، بدین ماده خطرناک، آلوده شده بودند و گاه از آغاز کودکی ناخواسته با بوی تریاک خو گرفته بودند، چگونه می‌توانستند به محض آن که قانون انحصار تریاک از مجلس گذشت، اعتیاد خود را رها کنند، آن هم بدون داشتن حداقل بیمارستان و دوا و دکتر و تبلیغات صحیح و تعلیمات کافی. از اینها گذشته، از لحاظ گردش کار هم دشواری‌های فراوان پیش آمد که در هنگام وضع قانون، اصلا بدان نیندیشیده بودند. از جمله اینکه:

۱ـ جمعی از تجار، از ماه‌ها قبل از تصویب قانون، سفارش‌هایی قبول کرده بودند و می‌بایست در مدت معین، به تعهد خود وفا می‌کردند و جنس را در موقع تحویل می‌دادند، ولی پس از تصویب قانون، دیگر دستشان بسته مانده بود و نمی‌توانستند اقدامی کنند. درست است که در قانون مقرر شده بود، جواز بدهند به چنین افرادی، اما مقررات آن قدر دست و پا گیر و جواز گرفتن به حدی سخت و وقت‌گیر بود که تجار نمی‌توانستند به موقع تعهد خود را در مقابل مشتریان خارجی خود به انجام برسانند.

۲ـ مردمی که به این سم جانسوز معتاد شده بودند و تا دیروز همه نوع تریاک را در دسترس داشتند، نمی‌توانستند گرفتن جیره روزانه را تحمل کنند، آن هم جیره مختصری که روزی به دست می‌آمد و روزی نمی‌آمد! لاجرم اینان به آه و ناله پرداختند و با عریضه و شکوائیه به در خانه میر و وزیر و سلطان رفتند و دست به دعا و نفرین برداشتند.

۳ـ در قانون پیش‌بینی شده بود که اگر معتادین، در مهلت مقرر، ترک اعتیاد نکردند جریمه نقدی شوند و اگر جریمه را نپرداختند به زندان افتند؛ اما نه جایی در ادارات نظمیه (شهربانی) برای این زندانیان انبوه داشتند نه بودجه‌ای برای شام و ناهار آنان منظور شده بود، نه شمار پلیس برای جلب این «زندانیان اعتیاد» کفایت می‌کرد.

۴ـ بر اثر کشت مداوم و توسعه روزافزون تریاک و تفنن افراد در استعمال مواد مخدر بر حسب ذوق و سلیقه خود، مصرف این ماده به صورت کشیدن و خوردن تداوم یافت و خانه‌دار و قهوه‌چی و خرده‌فروش و تاجر؛ و جمع کثیری در این راه کار می‌کردند و خانواده‌های فراوانی از این قبل نان می‌خوردند. بدیهی است که با تصویب قانون، همه این افراد، کار خود را هر چند که شایسته و محترم نبود، از دست می‌دادند و در نتیجه، زنان و فرزندان آنان گرسنه می‌ماندند و چون کار دیگری نداشتند و حرفه‌ای نمی‌دانستند، به تلاش و تکاپو و نامه‌پراکنی افتادند و عرصه را بر دولت و دولتیان تنگ کردند. بسیاری از آنان، دست به گدایی و دزدی زدند و جمع‌آوری این گدایان و دزدان، خود شکل تازه و عمده‌ای شد که بلدیه (شهرداری) و وزارت داخله (کشور) از فیصله کار آنان، عاجز ماندند.اینها و بسیاری از مشکلات دیگر موجب شد که امر انحصار و تقلیل و تحدید و منع تریاک و مواد مشتق از آن به جایی نرسد و دولت‌ها برای تحقق این امر، به ناچار، هر چند سال یک بار، به تغییراتی در قانون از لحاظ مقدار جیره تریاک و مهلت و مجازات دست می‌زدند، اما با هر تغییری، اشکالاتی تازه پیدا می‌شد و صداهای تازه‌تر؛ و این قصه پرغصه، سالیان دراز ادامه یافت.

اعتیاد زنان