طبقه متوسط و بورژوازی

مورگان شوستر

از آغاز که به کار مجلس شورای ملی طرح تبدیل اقتصاد نیمه فئودالی به بورژوازی مطرح شده بود. با شکل‌گیری طبقه متوسط در ایران نیز یک مرتبه اقتصاد بورژوازی ایران نضج ابتدایی خودش را پیدا کرد و راه‌سازی، اصلاحات اداری و همچنین سیستم مالی قدرت متمرکز اداری شروع به کار کردند. دکتر حسن ارسنجانی، وزیر کشاورزی دربار پهلوی در سال ۱۳۴۰ در ادامه صحبت‌های خود در خصوص اصلاحات کشاورزی به این نکات اشاره می‌کند که در شماره امروز تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.

به طور کلی من فقط اشاره می‌کنم که در ۱۹۱۱ وقتی که اولتیماتوم تزارها داده شد که باید شوستر از ایران بیرون برود و حزب دموکرات وقت آماده برای تقویت شوستر بود و آن قیام و واقعه فراموش‌نشدنی مجلس و راه‌افتادن زن‌های چادر به سر ایران برای تقویت مردمی که بر ضد اولتیماتوم و قبول نکردن اولتیماتوم تزاری به مجلس رفته بودند و نهضتی که در آن روز به وجود آمد نشان‌دهنده این مساله است که طبقه شهرنشین ایران طبقه متوسط ایران بازاری‌ها و تجار ایران در آن روز کاملا مستعد قبول این نهضت بوده‌اند و معنی مترقیانه اصلاحات اداری ایران را متوجه می‌شدند و طرز سیاست استعماری را که در ایران عوامل فئودالی تقویت‌کننده آن بودند به صلاح مملکت نمی‌دانستند و به این دلیل آماده فداکاری بوده‌‌اند.

کتاب مورگان شوستر نشان‌دهنده نهضت‌ها، فداکاری‌ها و جانبازی‌های مردم ایران است، به خصوص خانم‌های ایران که با چادر به سر و چوب‌هایی که زیر چادر خودشان نگاه داشته بودند برای دفاع از حقوق ملت ایران مردهای خودشان را تشویق می‌کردند و آمده بودند مانع بشوند از اینکه مجلس اولتیماتوم روس‌ها را بپذیرد و شوستر را از ایران بیرون کنند تصانیفی که عارف در آن زمان ساخت و به صورت تصانیف ملی درآمد راجع به شوستر ساخته بود «گر رود شوستر از ایران رود ایران بر باد ای جوانان مگذارید که ایران برود» حاکی از صفای باطن و آرزوهای عمیق ملی مردمی بود که هنوز شکل اقتصادی جامعه خودشان را نمی‌دانستند چه هست و راه‌حل‌هایی که باید به نتیجه برسد پیدا نکرده بودند تمام آرزوهایشان به صورت احساسات حاد و تند و شدید تظاهر می‌کرد و اینها خیال می‌کردند که اگر شوستر آن روز از ایران برود استقلال ایران خواهد رفت، این البته صحیح نبود، ولی معنای دیگر این مطلب این بود که اصلاحات مالی که در ایران به عمل آمده بود مخالف میل دولت استعماری تزاری بود که می‌خواست ایران را در انقیاد خودش نگاه دارد و تمایلات استعماری تزار نه تنها مواجه بود با مخالفت دولت مقتدر دیگری که در جنوب ایران نفوذ داشت یا در مرکز ایران نفوذ داشت، بلکه طبقه متوسط ایران برای ایجاد محیطی که بتوانند در آن نشو و نما کنند محو و طرد آثار استعمار را لازم می‌دانستند.بنابراین طبقه متوسط ایران بدون اینکه فرم گرفته باشد بدون اینکه شکل خاصی پیدا کرده باشد، بدون اینکه از لحاظ اقتصادی پایگاه قوی و محکمی برای خودش ایجاد کرده باشد دائما در حال تلاش بود تا اینکه سلطنت رضاشاه امکان و ایجاد فرصت مناسب به آنها داد و یک مرتبه اقتصاد بورژوازی ایران نضج ابتدایی خودش را پیدا کرد و کارها به راه افتاد، راه‌سازی شروع شد، اصلاحات اداری شروع شد، سیستم مالی قدرت متمرکز اداری، از بین رفتن قدرت خان‌ها و قدرت‌های استعماری در ایران کمک فوق‌العاده به این امر کرد، به خصوص مساله استقلال گمرکی ایران و سایر کارهایی که همه مردم ایران و به خصوص طبقه روشنفکر در جریان آن بودند و هستند.پس بنابراین طبقه متوسط ایران نتوانسته بود در تمام مدت حتی بعد از شهریور فرم قاطع و موثر خودش را در اقتصاد و سیاست اجتماعی ایران پیدا کند و نشان بدهد کسانی که در ایران عقاید افراطی را بعد از شهریور تبلیغ می‌کردند از همین تشتت فکری و نابسامانی فکری روشنفکر‌ها و طبقه متوسط ایران می‌خواستند استفاده کنند که هنوز جهت و هدف مشخص خودشان را معین و پیدا نکرده بودند و نتیجه آن کشمکش‌های فوق‌العاده‌ای که در جریان چندین سال به نام مبارزه‌های مختلف اجتماعی در ایران پیدا شد، همین مساله بود که می‌خواستند از این تشتت فکری استفاده کنند و صورت خاصی به نهضت طبقه متوسط ایران که هدف اقتصادی و اجتماعی و سیاسی خاص داشت بدهند و آن را منحرف کنند و به طریق دیگری سوق بدهند، به همین دلیل ما می‌دیدیم در شمال ایران مالکین عمده در منطقه خودشان مروجین حزب توده بودند و خود کسانی بودند که این عوامل را کمک مالی می‌کردند، در جهت دیگر عده افراطیون دیگری بودند که آنها جهت مقابل این را تقویت کرده و دو طرف صف‌آرایی می‌کردند و برای منافع مشکوک و مبهم خودشان، ولی هر دو طرف برای استفاده از موقعیت و مسلط شدن بر سرنوشت ملت ایران تلاش می‌کردند و تدارک روز بعد خودشان را می‌دیدند. جریان ملی شدن صنعت نفت فرم خاصی به این نهضت داد، یعنی طبقه متوسط ایران توانست خودش را یک مرتبه دیگر نشان بدهد، اما در همین حال آن اختلاف اصولی و اساسی که بین افراطیون پنهان بود ظاهر شد.