پهلوی دوم - دیدگاه حسن ارسنجانی درباره اصلاحات ارضی-۴
ضرورت نابودی دوره فئودالی
دقت در متن و سخنان حسن ارسنجانی در تحلیل مشروطیت و سالهای پس از آن در ایران نشاندهنده افکار چپگرایانه اوست که البته در قالب الفاظ و عبارات کمتر مارکسیستی تجلی پیدا میکند.
دهقانان و اصلاحات ارضی
دقت در متن و سخنان حسن ارسنجانی در تحلیل مشروطیت و سالهای پس از آن در ایران نشاندهنده افکار چپگرایانه اوست که البته در قالب الفاظ و عبارات کمتر مارکسیستی تجلی پیدا میکند. ارسنجانی در تحلیل خود دلایل شکست بورژوازی ایران در مقابله با طبقه یا قشر فئودال را واکاوی کرده و معتقد است خصلت روستایی ایران و نفوذ فوقالعاده آنها در روستاها که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل میدادند، از علل ناکامی بورژوازی است. او معتقد بود، رشد اقتصادی ایران منوط به شکست دادن قطعی فئودالیسم در روستاهای ایران بود...
همین قدر که همان موقع عدهای که از جمله آنها یکی خود من بودم توانستیم به مردم ایران مطلب را تفهیم کنیم که رشد اقتصادی ایران ملازمه با در دست گرفتن منافع حاصله از فروش نفت دارد، مردم متوسط ایران که مظهر آنها طبقات بازار و اشخاص شهرنشین طبقات غیرملاکین بودند به میدان آمدند و صمیمانه پشت این نهضت ایستادند تا آن را به ثمر رساندند و توانستیم از این نهضتی که پیدا شده بود نتیجه بگیریم صورت استفاده از منابع نفتی ایران تغییر پیدا کرد. عایدی که عاید ملت ایران شد چندین برابر آن چیزی بود که قبل از ملی شدن صنعت نفت عاید ملت ایران میشد، ولی ادامه این وضع یعنی تظاهرات تازه طبقه متوسط ایران با توجه به انتخابات مجلس شورای ملی با توجه به اینکه طبقه حاکمه واقعی ایران را کسانی تشکیل میدادند که میتوانستند علاوه از کسانی که در شهرها دارای سرمایههای زیاد هستند و از طریق کارخانه توانستهاند قدرت و نفوذی در دستگاههای اقتصادی ایران به دست بیاورند که طبع اقتصاد تازه ایران رشد و ترقی این طبقه را اقتضاء دارد. کسانی واقعا بر ایران حکومت میکردند که در دهات نشسته بودند و قادر بودند از طریق به زنجیر کشیدن دهقانها هم در انتخابات مجلس شورای ملی تاثیر قطعی و مستقیم داشته باشند و هم از طریق مجلس به وسیله نمایندگانی که خودشان انتخاب میکنند در دستگاه حکومت نفوذ کنند و چون منافع اینها در این متمرکز بود که وضع دهنشینهای ایران یعنی اکثریت قاطع ملت ایران به حال ابتدایی اقتصادی خودش باقی بماند، این بود که هر قدمی که برای رشد واقعی ۱۵میلیون جمعیت ایران میخواستند بردارند اینها مانع میشدند، به انواع وسایل متشبث میشدند و جلوی این قبیل اقدامات مترقیانه را میگرفتند؛ در صورتی که اقتضای نهضت بورژوازی دوران تازه ایران این بود که بتوانند در اقصی نقاط مملکت رخنه کنند و صورت قرون وسطائی زندگی اقتصادی ایران را تبدیل به زندگی مدرن بکنند.
دلیل روشن و واضح امر هم این بود که صاحبان صنایع در صورتی میتوانستند استفاده کافی داشته باشند و طبقه کارگر در صورتی میتوانست نفع کافی و اشتغال کامل به کار داشته باشد که قدرت خرید مردم ایران بالا بیاید و بتوانند اجناس تولید شده این کارخانهها را مصرف کنند و چون این کارخانهها اجناسی که به وجود میآوردند اجناسی بود که ارتباط مستقیم از یک طرف با منافع کشاورزی و بعد با کشاورزان هم در تولید و هم در مصرف داشت. بنابراین اگر سطح اقتصاد دهقان بالا میآید و قدرت خرید دهقانها بالاتر میرفت طبعا جنس کارخانجات نساجی به فروش میرفت یا کارخانه قند بهتر میتوانست تولید کند و به طور کلی رونق اقتصادی تازهای پیدا میشد. هم تجار استفاده میکردند هم صاحب کارخانه استفاده میکرد هم طبقه کارگر و تمام شهرنشینها و هم از طرف دیگر زارعین و طبقه دهنشین مملکت ما میتوانستند متنفع از این نهضت بشوند اما عقاید کهنه و مندرس مالکیت بزرگ ایران مانع اقدام به این امر بود. حتی غالبا شنیده شد در غالب نقاط ایران مالکان از ساختن راه به دهات خودشان وحشت داشتند و عقیده داشتند که اگر پای شهری به ده باز شود اینها قادر نخواهند بود دهاتیها را اداره کنند. مقصود از اداره کردن دهاتیها نگاهداشتن آنها در انقیاد و در زندگی ابتدایی و خجلتآور قرون وسطائی آنها بود. بنابراین اگر ما میخواستیم از لحاظ اقتصادی رشد و جهشی داشته باشیم باید دوره فئودالی و نیمه فئودالی را به هر قیمت بود در هم میشکستیم و جامعه ایران را به جلو سوق میدادیم، به جلو میراندیم، برای اینکه یک قدم بزرگ در راه ترقی اقتصادی خودش بردارد و تمام قوای مملکت آماده و مجهز بشوند برای اینکه اقتصاد تازه ایران را که خون تازه صنایع سبک و اقتصاد سرمایهداری ابتدایی در عروق آن راه یافته بود بتوانند به حداکثر سرعت بدهند و گردش پول و سرمایه را در ایران زیادتر بکنند وقتی ما به تاریخ احزاب سیاسی ایران از صدر مشروطیت به بعد نگاه میکنیم، مرامنامههای این احزاب را مطالعه میکنیم اعم از کسانی که به نام فراماسون در مشروطیت ایران تاثیر قاطع و مستقیم داشتهاند و اصول فراماسونی را به نام اصول آدمیت در ایران ترویج میکردند یا حزب دموکرات وقت یا حزب اعتدالیون عامیون یا اجتماعیون که در زمان جنگ اول جهانی در ایران و خارج ایران برای ایران تشکیل شده بود. به یک نکته مهم توجه میکنیم که طبقه متوسط ایران یعنی کسانی که میخواستند انقلاب مشروطیت را به نفع تغییر وضع صورت ظاهر اقتصادی و اجتماعی ایران و تبدیل دوره فئودالیته به دوره بورژوازی برگردانند و خیال میکردند با گرفتن مشروطیت قدرت پیدا خواهند کرد و خواهند توانست عملا فئودالیته را محو و نابود کنند و بورژوازی را رونق بدهند و تقویت بکنند. در تمام این مرامنامههای احزاب این اصل به چشم میخورد. از جمله دو مرامنامه حزب دموکرات در مرامنامه اعتدالیون اجتماعیون در اصول آدمیت فراماسونها تماما راجع به تقسیم زمین، از بین رفتن رژیم فئودالی، از بین رفتن اصول اربابی و رعیتی کاملا ظاهر و روشن است.
ارسال نظر