تاریخ نفت - خاطرات ایدن - ۱
نفت ایران و اصول چهارگانه ایران
حضور سیاستمداران انگلیسی در ایران از اواسط دوره حکومت شاهان قاجار شتاب گرفت و تا کودتا علیه محمد مصدق، نخستوزیر نامدار ایرانی جدی بود.
ایدن وزیر امور خارجه انگلستان
حضور سیاستمداران انگلیسی در ایران از اواسط دوره حکومت شاهان قاجار شتاب گرفت و تا کودتا علیه محمد مصدق، نخستوزیر نامدار ایرانی جدی بود. تنها پس از رویکرد پهلوی دوم به ایالت متحده آمریکا بود که انگلیسیها در سیاست خارجی ایران نقش درجه دوم پیدا کردند. آنتونی ایدن، یکی از همین انگلیسیهایی است که در زمان ملی شدن نفت در ایران نقش ایفا کرده است. آنتونی ایدن خاطرات خود را از رویدادهای هند و چین - کنفرانس ژنو، انقلاب مصر و ملی شدن صنعت نفت ایران به رشته تحریر درآورد که در نشریه «تایمز لندن» منتشر و بعدها توسط کاوه دهگان در کتابی با نام خاطرات آنتونی ایدن در ۱۳۵۷ توسط انتشارات فرزانه منتشر شد. بخشی از خاطرات ایدن را میخوانید.یادآور میشویم که داوری ایدن درباره شخصیت، اهداف و روشهای کاری دکتر محمد مصدق مختص خود اوست و کارشناسان و سیاستمداران هرگز آن را باور نکردهاند.
روزی که من عهدهدار مقام وزارت امور خارجه شدم، درباره این چشمانداز تیره و تار به تفکر پرداختم. ما را از ایران بیرون کرده بودند؛ آبادان را از دست داده بودیم، قدرت و نفوذ ما در سراسر شرق میانه، سخت متزلزل شده بود. انفجارهای مصر، خبر از انقلابات بزرگ آینده میداد. میبایستی در این باره بیندیشم که با این اوضاع و احوال، چگونه باید روبهرو شد. مطمئن بودم که نخست باید به منشا دردسر و ناراحتی اخیر خویش، به مساله نفت بپردازیم.
در انگلستان، گرچه مردم از فقدان آبادان، خشمگین و رنجیدهخاطر بودند، هیچ گاه بر ضد ایران احساسات و افکار تندی وجود نداشت. این موضوع، تا اندازهای ناشی از آن بود که صنعت نفت توانسته بود کمبود تولید را که به سبب از دست رفتن نفت آبادان ایجاد شده بود، جبران کند. مردم انگلستان از فقدان نفت مستقیما رنج و عذاب نمیدیدند و از این رو، خطر مصدق را به جد نمیگرفتند. او نخستین طعمه واقعی بود که پس از جنگ به چنگ کاریکاتوریستها افتاده بود. «مصی پیره» با پیجامه و تختخواب آهنی خود، یک شمایل آشنا و مانوس شده بود.
ما تنها به نفت علاقهمند نبودیم. به سعادت و ترقی روزافزون ایران، علاقه واقعی داشتیم (!) اگر سیاستهای مصدق فیروز میشد، صنعت نفت از میان میرفت و با آن، هر گونه امکان پیشرفت و ترقی مادی، در ایران نابود میشد. کشور کشاورزی عقب مانده و فاسدی، بیش از پیش در فقر فرو میرفت و نتایج این کار نیز قابلمحاسبه بود. از طرف دیگر، اگر قرار بود موافقی صورت گیرد، میبایستی براساس اصول محکم مخصوصی استوار باشد.فقط کنار آمدن با مصدق به هر قیمت که شده است، از ترس اینکه مبادا حادثه بدتری پیش آید و کمونیزم جای او را بگیرد، سیاست ناشی از یاس و نومیدی بود. من این را نمیتوانستم بپذیرم و نیز معتقد نبودم که در ایران یا باید مصدق را پذیرفت یا کمونیزم را.لازم بود این عقیده را به درستی برای دولت آمریکا توضیح داد، زیرا در نظر داشتم با دولت آمریکا، زمینه مشترکی که بتوانیم روی آن بایستیم، بیابیم. من از کمکهایی که سیاست «بیطرفی» آمریکا در مناقشه نفت به مصدق میکرد، دلواپس و نگران بودم. دولت ایران، آشکارا استدلال میکرد که آمریکا از او حمایت میکند. اگر این جریان ادامه مییافت، همه چیز را با خود میبرد.تصمیم گرفتم با آقای «آچسن» (وزیر امور خارجه دولت ترومن - مترجم) به زودی مذاکره کنم. خوشبختانه یکی از جلسات مجمع ملل متحد که در پاریس تشکیل میشد، فرصت این گفتوگو را به دست میداد. به منظور فراهم کردن زمینه مذاکره، اصول خاصی را طرح کردم که حداقل درخواستهای ما میتوانست بر آن بنیاد گیرد. قصد داشتم این اصول را در پاریس تسلیم آقای آچسن کنم.
آن اصول، چهار اصل ذیل بود:
۱ - برای زیانی که از ملی کردن حقوقی و دارایی (کمپانی) صاحب امتیاز ناشی شده است، باید غرامتی منصفانه پرداخت شود و در این باره طرفین با یکدیگر توافق کنند و در صورت عدمتوافق، این موضوع از راه حکمیت حل و فصل گردد.
میزان غرامت، نمیتوانست یک طرفه تعیین شود. اگر این اصل پذیرفته نمیشد که مساله غرامت باید به وسیله دستگاه قضایی مستقلی حل شود، هیچ یک از منافع انگلیس یا آمریکا در کشورهای خارجی نمیتوانست در برابر نقض قراردادها مصون بماند. تاثیر این وضع در سرمایهگذاریهای خارجی، گرچه سرمایهگذاری برای کشوری که سرمایه در آنجا به کار میافتد فینفسه مطلوب است، مصیبتبار خواهد بود.
۲ - وقتی موضوع ملی کردن پیش میآید، کافی نیست که اصل پرداخت غرامت منصفانه مورد قبول قرار گیرد؛ همان گونه که آقای هاریمن آشکارا گفت، لازم است برای پرداخت غرامت وثیقهای وجود داشته باشد.
بالنتیجه، در این مورد، غرامت فقط میتوانست به شکل نفت پرداخت شود. از این رو لازم بود که صنعت نفت با کاردانی کافی و آیندهای مطمئن، دوباره به کار افتد.
۳ - ایران نباید به دلیل اقدام یکجانبه خود، روی هم رفته، شرایطی مناسبتر از شرایط دولی که امتیاز نفت دادهاند و قراردادهای خود را محترم شمردهاند، به دست آورد.
بدیهی است که این قسمت به نفع آمریکا و خود ما و تمام کشورهایی بود که در قراردادهای مشابه شریک و سهیم بودند.
۴ - دولت اعلیحضرت پادشاه بریتانیا نمیتواند براساس تبعیض که از جمله موارد آن اخراج اتباع اوست، وارد گفتوگو شود.
این مطلب، مورد علاقه انگلستان بود و درباره آن پارلمان، به حق، اصرار میکرد. اگر اجازه داده میشد که چنین تبعیضی علیه یک دولت قائل شوند، آشکار بود که میتوانست گریبانگیر دول دیگر نیز بشود.
ارسال نظر